قراضوئیل

مینا گودرزی
شاعر

 

عیش هر روزت بدون رود خون تکمیل نیست
جدّ جدّ جدّ جدّ جدّ تو قابیل نیست؟

بسته‌ای دستان شیطان را خودت از پشت سر
ذره‌ای فرصت بده ابلیس دسته‌ بیل نیست!

حس چِرت وصله‌ی ناجور بودن مثل یک
جوش چرکی، غده‌ی بدخیم، یا زیگیل نیست؟

در صفِ گردنکشان آنقدر جا پُر کرده‌ای
جا برای هیتلر و چنگیز یا چرچیل نیست!

نفله می‌گردی! دَرَک تنها که جای قلدرِ
پرسیبیل و کم‌سیبیل و عاری از سیبیل نیست!

 چون عجولی، خارج از نوبت به آن‌ها می‌رسی!
احتیاجی به صف و علافی و زنبیل نیست

ای که داری توی سر سودای ویرانی قدس
موش می‌رانی تو پشمک! زیر پایت فیل نیست!

با همین تیروکمان‌ هم ضربه مغزی می‌شوی
چون عذابش کمتر از باریدن سجیل نیست

وعده‌ی نابودی‌ات قطعی‌ست، قطعی! شک نکن
کار و بار این جهان مثل تو هردمبیل نیست!

کدخدا آن‌روز می‌بیند پس از خواب خوشش
ای دل غافل! فلسطین هست، اسرائیل نیست!

راستی این راز را پیش از فنا گشتن بِفاش!
جنس پاتریوت‌ بجز آهن قُراضوئیل نیست...