زهرا فرقانی
شاعر
آمد سر کلاس، شدیداً شاد
خندید و گفت که: «این د نیم آو گاد»
آنگاه با تواضع مخصوصش
خود را ستود در همهی ابعاد
از سختی فشار ایمیلی گفت
تا آن همه شجاعت و استعداد
گفت از نگاه وَندی و موگرینی
آنگاه یاد خاطره ای افتاد
با خنده رو نمود به شاگردان
یک پرسش ظریف نمود ایراد؛
«از دولت گذشته، بفرمایید
مانده کدام خاطرهاش در یاد؟»
خندید باز و گفت که: «لیدیز فرست
اول «ترانه»، بعد جناب «راد»
نیشش هنوز باز... که دختر گفت:
«تاریخ انقضای شما استااااد»