محاکمه زن جوان به اتهام فلج کردن نامزدش

کامران علمدهی/ زن جوان که متهم است با خوراندن 30 قرص به نامزدش باعث فلج دائم او شده است به‌زودی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه می‌شود.
به گزارش خبرنگار «ایران»، شهریور سال گذشته پسر بدحالی به نام سعید را به بیمارستان بهارلو تهران بردند و پزشکان پس از بررسی اولیه اعلام کردند که وی بر اثر مصرف بیش از حد قرص متادون به کما رفته است. دوست سعید که در بیمارستان همراهش بود به مأموران گفت: ساعاتی پیش سعید به خانه نامزدش شهلا در شهرری رفته بود که شهلا به من زنگ زد و گفت سعید بیشتر از 10 قرص متادون مصرف کرده و حالش بد شده است. من هم بلافاصله خودم را به آنجا رساندم و با اورژانس تماس گرفتم.
در ادامه دختر جوان احضار شد و در توضیح ماجرا گفت: آن روز سر موضوعی تلفنی با سعید اختلاف پیدا کردم بعد هم به خانه‌ام آمد وقتی دیدم مشروب خورده و حالت طبیعی ندارد در را باز کردم. پس از آن باهم بحث‌مان شد و او چندین قرص متادون خورد تا آرام شود اما حالش بد شد.
در شاخه دیگری از تحقیقات مأموران دریافتند شهلا با مادرش زندگی می‌کرده و افراد خلافکار زیادی به خانه آنها رفت و آمد دارند. در ادامه بررسی‌ها شهلا بازداشت شد و این بار گفت: من و سعید قصد داشتیم باهم ازدواج کنیم اما چند روز پیش از اینکه سعید به کما برود باهم دعوا کردیم و به او گفتم حق ندارد دیگر به خانه ما بیاید اما او آمد و من وقتی حال و روزش را دیدم و می‌دانستم که چندبار دست به خودکشی زده پناهش دادم. سعید از من خواست تا برای آرامشش قرص متادون بدهم و من هم یک قرص به او دادم اما بعداً متوجه شدم تعداد زیادی قرص خورده است.
در ادامه تحقیقات آزمایش‌های سعید نشان داد که او حداقل 30 قرص متادون و کلونازپام مصرف کرده که با اظهارات شهلا در تناقض بود ضمن اینکه راز آثار ضرب و شتم بر بدن سعید ناگفته مانده بود.
شهلا در بازجویی‌های بعدی بازهم اظهاراتش را تکرار کرد و درباره آثار ضرب و شتم گفت: دعوا کردن سعید با دیگران خیلی عادی بود احتمالاً هم آثار ضرب و شتم مربوط به یکی از همان درگیری‌هایش باشد.
با تکمیل تحقیقات و خارج شدن سعید از کما، برای شهلا کیفرخواست صادر شد و پرونده در حالی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد که پزشکان اظهار داشتند سعید به علت قطع چندثانیه‌ای اکسیژن و آسیب به سلول‌های مغزی دیگر نمی‌تواند حرکت کند و به گفته پزشکان شاید او دیگر هیچگاه نتواند دست‌ها و پاهایش را تکان دهد.