در حافظه موقت ذخیره شد...
قاتل دختر عمو در یک قدمی چوبه دار
به گزارش خبرنگار «ایران»، رسیدگی به این پرونده از نیمه بهمن سال 1397 با مراجعه و شکایت زن جوانی که مدعی بود خواهر کوچکش به نام نادیا ناپدید شده آغاز شد.
وی در تشریح ماجرا گفت: خواهرم در خیابان آذربایجان به تنهایی زندگی میکند اما چند روزی است که هیچ خبری از او نیست.
در بررسیها مشخص شد که نادیا از چندی قبل با مهران پسرعموی خود در ارتباط بوده است.
با این شکایت، مأموران تحقیقات خود را پی گرفتند و مشخص شد اوایل بهمن تلفن او در منطقه رودهن آنتندهی داشته و در همان بازه زمانی تلفن همراه پسرعموی او هم در آن منطقه آنتن داشته است. به این ترتیب مهران که متأهل و صاحب فرزند بود، بازداشت شد. او در ابتدا سعی داشت خودش را بیاطلاع از ماجرا نشان دهد اما وقتی در برابر مستندات قرار گرفت به ناچار به قتل دخترعمویش اعتراف کرد و گفت: ۱۰ سال قبل من و نادیا باهم صیغه کردیم و زندگی پنهانی داشتیم، تا اینکه روز حادثه برای تفریح به رودهن رفته بودیم که با هم درگیر شدیم. او را کشتم و جسدش را پس از مثله کردن در سطلهای زباله اطراف محل قتل انداختم و به خانه برگشتم.
بعد از اعترافهای متهم، مأموران به محل درگیری رفتند اما ردی از جسد مقتول پیدا نکردند. با این حال برای مهران به اتهام قتل نادیا، جنایت بر میت و اخفای ادله جرم، کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
ادعای تازه متهم در جلسه دادگاه
در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم از طرف پدر و مادر مقتول درخواست قصاص متهم را مطرح کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهاماتش گفت: من تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده بودم. وقتی با نادیا صیغه کردیم با تشویقهای او درس خواندم و لیسانس حقوق گرفتم و او هم به دنبال کارهای پایان نامه فوق لیسانسش بود. آن روز به رودهن رفتیم تا مسکن مهرش را بفروشد و با پول آن دفتر وکالت تأسیس کنیم اما به یکباره زیر حرفهایش زد و ناپدید شد.من از او خبر ندارم.
متهم گفت: من به عنوان شغل دوم مسافرکشی میکنم و ممکن است تلفن همراهم در نقاط مختلفی آنتندهی داشته و اینکه شاید نادیا آن روز تلفنش را در رودهن گم کرده باشد.
قاضی پرسید: مگر نادیا همسرت نبوده چرا از دوم تا شانزدهم بهمن که او ناپدید شده بود به پلیس چیزی نگفتی و پیگیرش نبودی؟
متهم عنوان کرد: نادیا زن صیغهایام بود و نمیتوانستم هرروز پیگیر او باشم.
پس از اظهارات متهم و وکیل او، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده مهران را به قصاص محکوم کردند.
با اعتراض متهم به حکم پرونده برای بررسی بیشتر به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان بعد از بررسی موشکافانه حکم صادره از سوی قضات دادگاه کیفری را تأیید کردند و متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.