مرمت زیرخاکی، ترفندی برای سرقت از دختر باستان شناس

کشف زیرخاکی بهانه‌ای بود که پسر کینه جو، دختر باستان شناس را به باغی در خارج از تهران ببرد و با آزار و اذیت اموالش را سرقت کند.

مرضیه همایونی/ چندی قبل خودروی پژویی در مقابل بیمارستانی در پایتخت توقف کرد و راننده که کلاه به سر داشت به‌سرعت از ماشین پیاده شد. او دختر جوانی که روی صندلی افتاده بود را از خودرو بیرون کشید و پس از رها کردن وی کنار خیابان با عجله فرار کرد.
رهگذران که شاهد ماجرا بودند به سمت دختر جوان رفته و متوجه شدند به سختی نفس می‌کشد. بلافاصله کادر درمانی بیمارستان وارد عمل شد و دختر جوان تحت مراقبت‌های ویژه قرار گرفت.
بازگشت از مرگ
 دختر جوان، پس از بهبودی در تحقیقات گفت: من باستان‌شناس هستم و در کار مرمت زیرخاکی و عتیقه هستم. این کار را از برادرم که باستان شناس حرفه‌ای است و در حال حاضر در کانادا زندگی می‌کند یاد گرفته‌ام. حتی باغی در اطراف تهران داریم که مشخص شد داخل باغ دفینه است و قرار بود که زیر خاکی را بیرون بیاورم. من تصاویر زیرخاکی‌ها یا مواردی که به نظرم جالب باشد را در صفحه اینستاگرامم می‌گذارم. مدتی قبل پسری به نام اشکان به من درخواست دوستی داد و مدعی شد که او نیز یک عتیقه دارد اما شکسته است و از من خواست با توجه به تجربه و آشنایی که با این وسایل دارم زیرخاکی را برایش ترمیم کنم. به او گفتم باید کار را از نزدیک ببینم و ارزیابی کنم، هنوز 48 ساعت از این آشنایی نگذشته بود که اشکان با من قرار گذاشت تا گلدان زیرخاکی را نشانم بدهد.او ادامه داد: روز حادثه سوار خودروی او شدم اما اشکان به این بهانه که این خیابان شلوغ است و باید در جای خلوتی توقف کند به راه افتاد. او داخل خیابانی خلوت پیچید و ناگهان با مشت چندین ضربه به سر من زد. به طوری که نیمه‌هوش شدم با دیدن وضعیت من دوباره به راه افتاد و مرا به باغی در خارج از تهران برد. در آنجا مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و طلاها و پول‌هایم را سرقت کرد. به قدری حالم بد بود که نمی‌توانستم هیچ دفاعی از خودم داشته باشم. در نهایت مرا سوار خودرواش کرده و در مقابل بیمارستان رها کرد.
مجرم حرفه‌ای
در نخستین گام، کارآگاهان پلیس به بازرسی دوربین‌های مداربسته بیمارستان پرداختند. در بازبینی دوربین‌ها و به‌دست آمدن شماره پلاک خودروی اشکان، کارآگاهان موفق به بازداشت متهم شدند.
اشکان در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرد: سال‌ها قبل به دختری علاقه‌مند شدم اما او خیلی راحت مرا رها کرد و با پسری پولدار ازدواج کرد و از ایران رفت. تنها دلیل این ازدواج این بود که من فقیر بودم و او دختری ثروتمند بود. از همان زمان کینه دخترها را به دل گرفتم. در فضای مجازی با دخترهایی که وضع مالی خوبی داشتند آشنا می‌شدم. اجازه نمی‌دادم این آشنایی بیشتر از 48 ساعت طول بکشد و بعد هم به بهانه‌های مختلف با دخترها قرار گذاشته و آنها را به محل قرار کشانده و با ترفندهای مختلف طلا و پول‌هایشان را سرقت می‌کردم.
جستجو
آرشیو تاریخی