از کفر من تـــــــــــــــــــــــا دین تو
عید نوروز و سکوت شوساکو اندو
لادن عظیمی
خبرنگار
در اواخر قرن ۱۶ و اوایل قرن ۱۷ میلادی فرمان منع مسیحیت در ژاپن صادر شد. فرمانی که طی ماجراهایی به سختگیرانهترین شکل ممکن اجرایی شد و عرصه را برای پیروان آیین مسیح در ژاپن تنگ کرد. در آن سالها که ژاپن تحت سیطره نیروهای نظامی خود یعنی ساموراییها اداره میشد؛ پیروی از آیین مسیح هولناکترین شکنجهها و وحشتناکترین مرگها را بهدنبال داشت.
مبلغان مسیحی بسیاری تحت شکنجههای طاقتفرسای ساموراییها یا از دین خود دست شستند یا در راه ایمان خود از جانشان گذشتند.
در همان سالها تعدادی مبلغ پرتغالی برای تبلیغ و البته در جستوجوی مرادشان پدر «فریرا» راهی سرزمین آفتاب، ژاپن، میشوند. آنها ژاپن را از شنیدههای خود بسی هولناکتر مییابند و آنچه بر آنها میگذرد جانمایه کتابی میشود به نام «سکوت».
در حقیقت «شوساکو اندو» نویسنده ژاپنی که خود بر آیین مسیحیت بود؛ با دستمایه قرار دادن این سوژه یکی از شاهکارهای ادبیات ژاپن را خلق کرده است. رمانی نه چندان بلند که «حمیدرضا رفعتنژاد» از روی متن انگلیسی، آن را به فارسی برگردانده است.
اینکه چرا اندو به سراغ این سوژه رفته است باید در خود او جستوجو کرد. در حقیقت کشمکشهای درونی نویسنده پیرامون دین مسیحیت و نسبت آن با ژاپن بودایی او را بر آن میدارد تا در قالب رمان به مسأله دین در ژاپن بپردازد.
آنچه اندو بدان معتقد است و در اثرش هویدا میشود، این است که مسیحیت نه بهدلیل خشم و خشونت ساموراییها در آن دوره که به واسطه فرهنگ دینی و آیینی خود ژاپنیها در این سرزمین دوام چندانی نیاورد و از درون پوسید و از بین رفت.
در «سکوت» اندو، مسیحیت نه تنها بر ژاپنیها اثرگذار نیست بلکه مبلغان مسیحی نیز در این سرزمین نسبت به دین خود مردد میشوند. در واقع سکوت بیشتر از هر چیز قصه تردید است؛ ماجرای خوره شک که به جان یقین میافتد و از ستونهای محکم ایمان جز ویرانهای باقی نمیگذارد.
شخصیتهای سکوت همه، در برههای از زیستشان به شک دچار میشوند. چه آگاهانه و چه ناخودآگاه شک دامنشان را میگیرد و چه بسا پیروز میدان مبارزه میشود.
در حقیقت درست در لحظهای که گمان میکنند جانشان را پای ایمانشان فدا خواهند کرد، همان لحظه با تناقض و تردید و ای بسا کفر مرگ را در آغوش میکشند.
«سکوت» از چیستی ایمان در هزارتوی شک و تردید حرف میزند.