پدران و پسران، این‌بار در ایتالیا

ملاقات با خدای بوکوفسکی در نوروزگان

فاطمه خانعلی‌زاده
خبرنگار

«فانته خدای من بود.» این جمله بوکوفسکی راجع به فانته است. همین یک جمله کافی‌ است تا کنجکاوی شما برانگیخته شود، مخصوصاً اگر طرفدار بوکوفسکی و اشعارش هم باشید، یا حداقل رمان «عامه‌پسند» او را خوانده باشید. بعد از خواندن این جمله انتظار شما از فانته خیلی بالا می‌رود؛ نه؟ حتماً فکر می‌کنید او باید استادی بلامنازع در ادبیات باشد که قلمش پر از صنعت و پیچش‌های هنرمندانه ادبی است.
اما فانته خداوندگار سادگی و صمیمیت است. فرقی ندارد شما به سراغ کدام رمان از فانته بروید، در تک‌تکشان به قدری روح زندگی خودش را جاری کرده و از زندگی خودش الهام گرفته‌ است که انگار شخصیت اول تمام رمان‌هایش کسی نیست جز جان فانته! در رگ و ریشه هم همین اتفاق می‌افتد. ادبیات نوشتاری فانته به طور کلی به قدری روان است که احساس نمی‌کنید در حال خواندن یک کتاب هستید، بلکه حس‌ می‌کنید این ماجرا یک خاطره است که برای خودتان اتفاق افتاده و حالا دارید در ذهنتان مرورش می‌کنید.
شخصیت اول کتاب نویسنده‌ای میانسال است؛ همان سن و سالی که انسان دیگر کم‌کم یاد می‌گیرد از رفتار والدینش سرخورده نشود و آنها را همان‌طور که هستند بپذیرد. اما اگر پدر شما هم نیکلاس مولیسه، یک پیرمرد ایتالیایی سرکش باشد این اتفاق هیچ‌وقت برای شما نمی‌افتد.
در بخشی از کتاب، فانته در توصیف پدر می‌نویسد: «بابایم هیچ‌وقت بچه نمی‌خواست. او بناها و سنگ‌تراشان کارآموز می‌خواست، اما نویسنده، کارمند بانک، دختری متأهل و ترمزبان قطار گیرش آمد.»
شاید بتوانم پا را کمی فراتر بگذارم و بگویم فانته جان‌مایه این کتاب را از برادران کارامازوف برداشته است. شخصیت پدر در «رگ و ریشه» در جاهایی از کتاب بشدت به شخصیت پدر در داستان داستایوفسکی نزدیک می‌شود. می‌توان گفت ارتباط بین شخصیت اول داستان و پدرش هم، مخصوصاً در دیالوگ‌ها، نوع ایتالیایی‌ شده‌ای از روابط پدر و پسری در کتاب برادران کارامازوف است. شیفتگی فانته نسبت به داستایوفسکی در همین کتاب هم مشخص است، جایی که می‌نویسد: «روح بزرگی برای همیشه به زندگی من وارد شد. اسمش فئودور داستایوفسکی بود. او بیشتر از هر انسان دیگری از پدرها و پسرها می‌دانست.»
 اما رگ و ریشه فقط برای پدرها و پسرها نیست. جذابیت و کشش داستان وقتی با ترجمه خوب محمدرضا شکاری همراه‌ می‌شود، رگ و ریشه را به کتابی خواندنی بدل می‌کند. پس اگر هنوز با دنیای دوست داشتنی فانته آشنا نشده‌اید، تعلل نکنید که این کتاب باعث رگ و ریشه‌ دار شدن آشنایی شما با فانته خواهد شد.