درباره نبوغ ادبی بهرام بیضایی

قلمی که قلندر بود

جواد صفوی
منتقد سینما


درگذشت بهرام بیضایی، مرد تکرارناشدنی فرهنگ و هنر ایران‌زمین که تا آخرین روز حیات خویش قلبش برای این مرزوبوم می‌تپید، ضربه‌ای سخت و زخمی جانسوز به فرهنگ و هنر ایران زمین است. بیضایی با پیشینه و سابقه‌ای بس سترگ در وادی ادبیات نمایشی و سینما، از تحول‌آفرینان و ارتقادهندگان فرهنگ و هنر ایران بود و آثار مکتوب و به روی صحنه رفته و بر پرده تابیده‌اش، هرکدام از پی دیگری، همواره حرفی از زخم زمانه بود.
نوشتن درباره بهرام بیضایی، نمایشنامه‌نویس، فیلمساز و پژوهشگر ایرانی سنت‌های نمایشی و اسطوره‌شناسی جهانی، کاری دشوار و هراس‌آور است. شخصیت چندوجهی او به‌عنوان هنرمند و محقق، و گستره فعالیت‌های فرهنگی‌ای که در آنها درگیر بود، او را به شمایلی فرهنگی برای ایران بدل کرد. او دانش تحلیلی و دانشگاهی عمیق از فرهنگِ خود و چندین فرهنگ دیگر را با نبوغی ادبی درمی‌آمیخت که در تسلط بر لحن‌ها و سطوح گوناگون و ابزارهای بیانی زبان فارسی جلوه‌گر بود؛ زبانی که نماینده مردمانی از طبقات و مشاغل مختلف در دوره‌های تاریخی متفاوت است. در کنار این، نبوغ بصری او لایه‌های متعددی از دلالت و ایهام را از موقعیت‌های دراماتیک و سینمایی استخراج می‌کرد؛ جایی که اشیا، رنگ‌ها و صداها در پس‌زمینه یا پیش‌زمینه همراه با دیگر عناصر، دیالوگ‌هایی چندلایه با تماشاگر برقرار می‌ساختند. حاصلِ این ترکیب، چندین شاهکار سینمایی است که بر سه نسل از فیلمسازان ایرانی اثر گذاشت و نیز آثار نمایشی مرجع که تأثیر جریان‌سازشان بر ادبیات و تئاتر مدرن فارسی از هر نویسنده و نمایشنامه‌نویس دیگری فراتر می‌رود.
بهرام بیضایی از سال 1349 با فیلم کوتاه عموسیبیلو فعالیت در سینما را شروع کرد و اگرچه سیزدهمین و آخرین فیلمش «وقتی همه خوابیم» را در 1387 ساخت، اما از همان سال چهل‌ونه تا اواسط دهه هشتاد شمسی بیش از 36 عنوان فیلمنامه ساخته نشده و اغلب چاپ شده دارد. فیلمنامه و روایت داستان در جهان سینمای بیضایی جدای از ساحت فکری او در فضای نمایشنامه‌هایش نبود. فیلمنامه‌هایی که چنانچه ساخته می‌شدند می‌توانستند هرکدام به اثری شاخص در کارنامه سینمایی بیضایی و سینمای ایران بدل شوند؛ فیلمنامه‌هایی در ژانرهای مختلف حتی کمدی. به عنوان نمونه می‌شود به فیلمنامه «فیلم در فیلم» اشاره کرد که کمدی سرحال و جذابی در فضایی ابزورد است و با رخدادهای شگفت‌انگیز و موقعیت‌های کمدی بهم پیوسته همین امروز هم می‌تواند چشم مخاطب را به خود خیره کند.
بیضایی جزو آن دسته از فیلمسازان سینمای ایران بود که فقط فیلمنامه‌های خود را ساخت. با این حال چند اثر مکتوب از او به دلایل مختلف توسط کارگردان‌های دیگری ساخته شدند: «کفش‌های مبارک» (1363) به کارگردانی محمد متوسلانی به نام «کفش‌های میرزا نوروز»، «پرونده قدیمی پیرآباد» (1363) توسط زنده‌یاد یدالله صمدی به نام «اتوبوس»، «شب سمور» توسط مسعود کیمیایی به نام «خط قرمز» و «قلعه کولاک» توسط داریوش فرهنگ به نام «طلسم» ساخته شدند. جز این فیلم‌ها، فیلمنامه جذاب «روز واقعه» که بیضایی در 1363 نوشته بود، ده سال بعد به کارگردانی شهرام اسدی، به فیلم «روز واقعه» تبدیل شد؛ فیلمی خاطره انگیز و همچنان جذاب که آن را می‌توان شاخص‌ترین اثر نمایشی پیرامون واقعه عاشورا دانست که در ایران و حتی جهان ساخته شده است. روز واقعه اگرچه از کارگردانی و تولید خوب و مناسبی بهره‌مند شد، اما عمده جذابیت و ماندگاری خود را مدیون دو محور اصلی است؛ یکی روایت هوشمندانه، پرتأثیر و مرحله به مرحله از سفر قهرمانی کسی که به دنبال حقیقت تا یک قدمی امام خویش می‌رود و دوم استفاده بسیار تأثیرگذار و به یادماندنی از فضای گفت‌و‌گو و دیالوگ در بیان بن‌مایه فکری مرتبط با آزادگی و در جست‌و‌جوی حق و حقیقت بودن که کلام و منش امام سوم شیعیان نیز هست. این همه را بهرام بیضایی با چنان ظرافت و هوشمندی در قالب یک فیلمنامه سینمایی روایت کرد که شاید نزدیک‌ترین اثر به آن، سریال امام علی(ع) ساخته داوود میرباقری باشد و بس. در «روز واقعه» بیضایی برای فرار از محدودیت مربوط به نمایش چهره معصوم در سینما و تلویزیون ایران، روایتی دسته اول از جوان داماد نصرانی و تازه‌مسلمانی ارائه کرد که «این گنج (یعنی مسلمان شدن) به رنج خویش یافته بود» و به جای ماندن در کنار تازه عروسش، به ندایی که در گوشش زمزمه شد، «کیست که مرا یاری کند» گوش فراداد و در پی پیوستن به امام حسین(ع) به کربلای پس از شهادت امام رسید و «حقیقت را پاره پاره بر دیوار» دید.
جنبه‌های مختلف اندیشه و قلم بهرام بیضایی فراتر از آن است که در یک نوشته بشود حتی به آن اشاره کرد. آثار مکتوب و ساخته و پرداخته شده توسط او یادگاری‌هایی محدود اما ارزشمند از فرزانه‌ای است که با قلم و قدمش فرهنگ ایران و زبان فارسی را در صدر نگه داشت. یادش گرامی.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و نهصد و بیست و سه
 - شماره هشت هزار و نهصد و بیست و سه - ۰۸ دی ۱۴۰۴