نگاهی به زندگی و آثار عزتالله فولادوند مترجم برجسته به مناسبت ۹۰ سالگی او
در مسیر خرد و آزادی
بیژن مومیوند
دبیر گروه کتاب
مترجم کتاب «منطق اکتشاف علمی»، تابستان ۱۳۷۱ درگفتوگویی که برای مجله «کیان» با کارل پوپر داشت، وقتی به او خبر ترجمه فارسی «جامعه باز و دشمنان آن» را میدهد، پوپر با تعجب میگوید: «از شنیدن این مطلب خوشحالم، اما مگر چاپ چنان کتابی در کشور شما با ممانعت روبهرو نمیشود؟» حسین کمالی به او میگوید هیچ ممانعتی برای انتشار کتاب در کار نبوده، اما مطالب آن موافقان و مخالفان بسیاری پیدا کرده و برخی مخالفان از بدگویی نسبت به نویسنده و حامیانش چیزی فروگذار نکرده و نمیکنند.
۵ دی امسال، عزتالله فولادوند مترجم «جامعه باز و دشمنان آن» ۹۰ ساله شد. مترجمی که طی شش دهه آثار مهمی را به فارسی ترجمه کرده و نقش قابل توجهی در معرفی متفکرانی چون اریک فروم، هانا آرنت و کارل پوپر به فارسیزبانان داشته است.
در نیمه دوم دهه ۱۳۶۰ و کل دهه ۱۳۷۰ تب پوپرخواهی و پوپرستیزی داغ بود و اغلب آثارش به فارسی ترجمه شد. عزتالله فولادوند با ترجمه «جامعه باز و دشمنان آن» که مهمترین کتاب او در حوزه فلسفه سیاسی لیبرال بود نقش و سهم مهمی در معرفی و شناساندن پوپر به فارسی زبانان دارد، اما در آن سالها نزاع اصلی بین عبدالکریم سروش بهعنوان مهمترین چهره مدافع پوپر و رضا داوری اردکانی بهعنوان برجستهترین نماینده هایدگریهای ضدپوپر بود. داوری در مقاله «علم و آزادی آری، التقاط نه» که فروردین ۱۳۶۵ در مجله «کیهان فرهنگی» منتشر شد، پوپر را یک سوفسطایی وابسته به منورالفکری قرن هجدهم دانست و نوشت: «این پوپر کیست که هم دشمنان انقلاب اسلامی در خارج از کشور اثر او را وسیله مخالفت کردهاند و هم در داخل جمهوری اسلامی گروهی برایش سر و دست و پا میشکنند و مخالفت با او را مخالفت با مقدسات میشمارند.» جالب آنکه سه دهه بعد و در دوم خرداد ۱۳۹۶، رضا داوری یکی از سخنرانان مراسم رونمایی از کتاب ارجنامه عزتالله فولادوند با عنوان «در جستوجوی خرد و آزادی» بود و از تلاشهای او برای ترجمه آثار فلسفی قدردانی کرد و گفت: «قسمت زیادی از دانشی که دانشجویان فلسفه و فلسفهدوستان ایران دارند، مدیون کار و همت دکتر فولادوند است. ایشان هم به معنای لغوی لفظ و هم به معنی اصطلاحی فیلسوف است و امروز اینجا آمدهام که به ایشان ادای احترام بکنم.»
فولادوند پیش از ترجمه «جامعه باز و دشمنان آن» در حوزه فلسفه سیاسی دو کتاب «خشونت» و «انقلاب» هانا آرنت را ترجمه کرده بود، اما ترجمه کتاب پوپر بود که مسیر فعالیت حرفهای او را در مقام مترجم آثار اندیشه سیاسی تثبیت کرد و در عرصه روشنفکری بیشتر شناخته شد و در کانون توجه قرار گرفت.
گریز از پزشکی، در جستوجوی فلسفه
عزتالله فولادوند، ۵ دی ۱۳۱۴ در خانهای نزدیک میدان نقش جهان ـ بین کاخ چهل ستون و کاخ هشت بهشت ـ به دنیا آمد. پدرش قاضی دادگستری و دادیار دادسرای اصفهان بود. تحصیلات مقدماتی و بخشی از متوسطه را در تهران گذراند، سپس برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت ولی به علت تحولاتی که در ایران روی داده بود و گران شدن نرخ ارز، درسش را ناتمام گذاشت و به ایران بازگشت و دوره دبیرستان را در تهران به پایان رساند. سپس به پاریس رفت و دو سال در آنجا پزشکی خواند، اما پزشکی رشتهای نبود که نهاد ناآرام او را راضی کند. پس از خواندن کتاب «مسائل فلسفه» برتراند راسل دریافت که گمشدهاش را یافته و آنچه در جستوجویش بوده، فلسفه است؛ بنابراین پزشکی را رها کرد و برای تحصیل فلسفه راهی نیویورک شد و دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای فلسفه را در دانشگاه کلمبیا گذراند. از اساتید او میتوان به آرتور دانتو، رابرت کامینگ و سیدنی مورگن بسر اشاره کرد. موضوع رساله دکتریاش «نقد قوه حکم» کانت بود و پس از دفاع از آن در اواخر پاییز ۱۳۴۱ به ایران بازگشت. فولادوند از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۹ در سمتهای مختلف در شرکت ملی نفت ایران و وزارت امور اقتصادی و دارایی مشغول به کار بود و در کنار فعالیتهای شغلی، به فعالیتهای فرهنگی از جمله ترجمه میپرداخت. مدتی پس از بازگشت به اصرار یکی از دوستانش به دیدن کریم امامی و نجف دریابندری میرود و برای ترجمه «گریز از آزادی» (۱۳۴۸) اریک فروم با انتشارات فرانکلین قرارداد میبندد و این اولین کتابی است که ترجمه میکند. مدتی پس از انتشار «گریز از آزادی» علیرضا حیدری، مدیر انتشارات خوارزمی به دیدن فولادوند میرود و از او میخواهد کتاب دیگری ترجمه کند و فولادوند کتاب «آلبر کامو» (۱۳۴۹) نوشته کانر کروز اوبراین را برای ترجمه انتخاب میکند ولی پس از ازدواج و مشغلههای کاری ترجمه را رها میکند تا اینکه بعد از انقلاب و بازنشستگی اجباری و زودهنگامش دوباره به ترجمه رو میآورد.
ترجمه در سه ساحت
عزتالله فولادوند در روزهای خلوت و انزوا، دو کتاب «خشونت» (۱۳۵۹) و «انقلاب» (۱۳۶۱) هانا آرنت را ترجمه کرد و در مقدمه خود بر کتاب «خشونت» نوشت: «شاید بتوان گفته خانم آرنت را تصدیق کرد که خشونتگری معلول ناکام ماندن قوه عمل در جهان ماست.»
مجموعه آثار ترجمه شده توسط عزتالله فولادوند را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد:
۱ـ اندیشه سیاسی: علاوه بر ترجمه «خشونت» و «انقلاب» هانا آرنت و «جامعه باز و دشمنان آن» پوپر که در بالا به آنها پرداخته شد، بخش مهم و قابل توجهی از آثار ترجمه شده توسط فولادوند آثاری است که به فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی اختصاص دارند. سهگانه «آگاهی و جامعه» (۱۳۶۹)، «راه فروبسته» (۱۳۷۳) و «هجرت اندیشه اجتماعی» (۱۳۷۶) نوشته استیوارت هیوز، «ماکیاولی» (۱۳۷۲) از کوئنتین اسکینر،«آزادی و قدرت و قانون» (۱۳۷۳) فرانتس نویمان، دو مجموعه مقاله «خرد در سیاست» (۱۳۷۷) و «فلسفه و جامعه و سیاست» (۱۳۸۷)، «در سنگر آزادی» (۱۳۸۵) نوشته فردریش فون هایک، «مراحل و عوامل و موانع رشد سیاسی» (۱۳۸۶) اثر سی. ایچ. داد و دیگران، «اندیشه سیاسی کارل پوپر» (۱۳۸۶) نوشته جرمی شییرمر، دو کتاب «آزادی و خیانت به آزادی» (۱۳۸۷) و «قدرت اندیشه» (۱۳۹۱) آیزایا برلین، از مهمترین کتابهای ترجمه شده توسط فولادوند در این حوزه هستند.
۲ـ آثار فلسفی: ترجمه آثار فلسفی توسط فولادوند بیارتباط با آثار ترجمه شده او در حوزه فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی نیستند و در واقع این آثار را میتوان کوششی دانست در تبیین مبانی فلسفی آثاری که فولادوند در زمینه اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی ترجمه کرده است. از مهمترین این ترجمهها میتوان به «فلسفه کانت» (۱۳۶۷) نوشته اشتفان کورنر، «فلاسفه بزگ» (۱۳۷۲) و «مردان اندیشه» (۱۳۷۴) دو اثر مهم بریان مگی، «ارسطو» (۱۳۷۴) نوشته مارتا نوسباوم، «زندگینامه فلسفی من» (۱۳۷۴) کارل یاسپرس، «هگل» (۱۳۷۹) نوشته پیتر سینگر، «نیچه و مسیحیت» (۱۳۸۰) از کارل یاسپرس، «اخلاق در فلسفه کانت» (۱۳۸۰) نوشته راجر سالیوان و «آغاز فلسفه» (۱۳۸۲) اثر مهم هانس گئورگ گادامر اشاره کرد.
۳ـ ادبیات و تاریخ: آثار ترجمهای فولادوند در حوزه ادبیات و تاریخ اگرچه کمتر از دو بخش دیگر است اما در این حوزهها هم آثار شاخصی را برای ترجمه برگزیده که از جمله میتوان به ترجمه «آلبر کامو» (۱۳۴۹) نوشته کانر کروز اوبراین، «به یاد کاتالونیا» (۱۳۶۱) اثر جرج اورول، «آمریکایی آرام» (۱۳۶۳) از گراهام گرین، «قول» (۱۳۷۲) نوشته فردریش دورنمات و «برج فرازان» (۱۳۸۰) از آثار مهم باربارا تاکمن، اشاره کرد.

