نگاهی به یک تاکشوی فرهنگی استاندارد
زیستن در دل «اکنون»
علی نعیمی
منتقد سینما
در روزگاری که برنامههای گفتوگومحور اغلب یا به دام سرگرمی بیاثر میافتند یا به تریبونهای پرزرقوبرق خودنمایی بدل میشوند، برنامه «اکنون» با اجرای سروش صحت، مسیری متفاوت را برگزیده است؛ مسیری که نه در پی شوآف رسانهای است و نه در سودای نسخهپیچی روشنفکرانه، بلکه تلاش میکند به «اکنونیت» ما نزدیک شود؛ به رنجها، پرسشها و اضطرابهایی که زیست روزمره انسان ایرانی امروز را شکل میدهند.
پس از گذشت پنجاه قسمت از این تاکشو، اکنون میتوان با فاصلهای تحلیلی به آن نگریست و از تجربهاش به مثابه الگویی قابل تأمل در تولید برنامههای گفتوگومحور فرهنگی یاد کرد. «اکنون» بیش از آنکه مجموعهای از گفتوگوها باشد، پروژهای فرهنگی است که از دل انتخابها، چینش میهمانان، شیوه پرسشگری و نسبتش با جامعه امروز معنا مییابد.
انتخاب هدفمند میهمان
یکی از مهمترین مؤلفههای موفقیت «اکنون»، حسن سلیقه در انتخاب میهمانان است؛ انتخابی که نه بر اساس شهرت صرف، بلکه بر مبنای امکان گفتوگوی معنادار صورت میگیرد. حضور چهرههایی از حوزههای متنوع ــ از نویسندگان و جامعهشناسان تا هنرمندان و متخصصان سلامت روان ـ نشان میدهد که برنامه، گفتوگو را نه ابزار نمایش، بلکه امکان فهم متقابل میداند. این تنوع، در عین حال پراکندگی ایجاد نمیکند؛ چرا که همه صداها در نهایت به یک محور مشترک بازمیگردند: تجربه زیسته انسان معاصر و بحرانهای اکنون.
برنامه «اکنون» در مواجهه با میهمانان، به جای حرکت بر سطح زندگی حرفهای یا موفقیتهای بیرونی آنان، به لایههای زیستی و انسانی نزدیک میشود. گفتوگوها اغلب از رنج، تردید، شکست، ملال و پرسش آغاز میشوند؛ همان نقاطی که انسان امروز، فارغ از جایگاه اجتماعیاش، با آنها درگیر است. همین رویکرد است که به برنامه کارکردی شبهتراپی میبخشد؛ نه به معنای درمان بالینی، بلکه به مثابه فضایی برای بازشناسی دردها و شنیدن تجربههای مواجهه با آنها.
در این میان، حضور روانشناسان و روانپزشکان برجسته در برخی قسمتها، وجه تخصصیتری به این کارکرد داده است. این انتخاب، علاوه بر ارتقای کیفیت گفتوگو، پاسخی هوشمندانه به گسترش روانشناسی زرد در فضای مجازی است؛ جریانی که با سادهسازی افراطی و نسخهپیچیهای عامهپسند، بیش از آنکه درمانگر باشد، آسیبزاست. «اکنون» با طرح گفتوگوهای مسئولانه و مبتنی بر دانش، به بازگرداندن اعتبار به گفتار تخصصی کمک میکند.
نسبت «اکنون» و زمانه
اما آنچه بیش از هر چیز «اکنون» را از نمونههای مشابه متمایز میسازد، نسبت تاریخی–اجتماعی آن با زمان حال است. این برنامه، گذشته را نوستالژیک نمیکند و آینده را نیز آرمانشهری تصویر نمیکند؛ بلکه در دل اکنون میایستد و آن را روایت میکند. اکنونیتی که بهدلیل فشارهای اجتماعی، اقتصادی و روانی، به بحرانی عمومی بدل شده و نیازمند فهم، نه انکار است. گفتوگوهای برنامه، بهویژه در بخش اصلی، با همین بحران مماساند و تلاش میکنند آن را به زبانهای گوناگون قابل بیان کنند.
تاک شوی فرهنگی
بخشهای ادبی برنامه، بهویژه با حضور رشید کاکاوند نیز در همین چهارچوب معنا مییابند. شعر و ادبیات در «اکنون» نه تزئین گفتوگو، بلکه ابزاری برای فهم عاطفی و تفسیری تجربه زیستهاند. خوانشها اغلب به اکنونیت ما گره میخورند و نشان میدهند که چگونه ادبیات میتواند به گرهگشایی از مسائل معاصر کمک کند.
از منظر تولیدی نیز «اکنون» به استانداردهای حرفهای وفادار مانده است. دکور، نور، صدا و ریتم برنامه، در خدمت محتوا قرار گرفتهاند و به آن غلبه نمیکنند. این توازن، یادآور این نکته است که در برنامههای فرهنگی، کیفیت فنی شرط لازم است، اما هرگز جایگزین کیفیت فکری نمیشود.
در نهایت، میتوان گفت «اکنون» فرزند زمانه خود است؛ برنامهای که به جای فرار از بحران، آن را میبیند و به گفتوگو میگذارد. ارزش این برنامه نه در ارائه پاسخهای قطعی، بلکه در ایجاد امکان اندیشیدن و خودیاریگری است. «اکنون» به مخاطب نمیگوید چگونه زندگی کند، بلکه او را به شنیدن، مقایسه و تأمل دعوت میکند. و شاید در روزگاری که صداها بلند اما معناها کمرنگ شدهاند، همین دعوت به مکث و گفتوگو، مهمترین دستاورد یک تاکشوی فرهنگی باشد.
برش
نه دانای کل نه خنثی
بی شک نقش سروش صحت در شکلگیری فضای برنامه «اکنون» تعیینکننده است. او نه در جایگاه استاد دانای کل میایستد و نه صرفاً مجری خنثی است. صحت، بهعنوان فردی اهل مطالعه و مصرفکننده جدی فرهنگ، پرسشهایی طراحی میکند که گفتوگو را به عمق میبرد و از کلیگویی میگریزد. هرچند خود او نیز بارها به مسیر یادگیریاش اذعان کرده، اما همین صداقت و خودآگاهی، بخشی از اعتبار برنامه را شکل میدهد. پرسشگری او بیش از آنکه مبتنی بر دانستهنمایی باشد، بر کنجکاوی و شنیدن استوار است.

