جنگ نرم را سخت جدّی بگیریم! (۲)
اصول جنگ روانی: نمیتوانید!
سید عطاءالله مهاجرانی
یکی از مهمترین محورها بلکه بنیاد جنگ روانی، القای این مضمون به کشورها و ملتهاست که «نمیتوانید!» در نقطه مقابل، تأکید و تثبیت این ایده یا این باور از سوی آنان است که «هرکاری از ما ساخته است، ما میتوانیم.» به این معنی که در برابر نیروی نظامی و اقتصادی و توان تبلیغاتی و سیاسی و علمی و فنی ابرقدرت آمریکا، هیچ کشوری نمیتواند بایستد و مقاومت کند. پس بایست در برابر آمریکا و در برابر ترامپ زانو زد! باید از او اطاعت کرد تا بتوان زندگی سیاسی- اجتماعی دلپسندی داشت! این دوگانهای است که در صحبتهای ترامپ نسبت به ایران و ملت ایران تکرار میشود. از سویی تعریف از ایران و ملت باهوش ایران و تمدن و فرهنگ ایران و ستایش دوستان ایرانی ترامپ است، از سوی دیگر تهدید به جنگ و ویرانی و اینکه ایران نبایست توانایی هستهای و موشکی داشته باشد. برخی نیز با رنگ و لعاب عقلانیتنمای پیدا و پنهان میگویند نمیتوان در برابر آمریکا ایستاد!
ژنرال «نورمن شوارتسکف» (۲۰۱۲- ۱۹۳۲) فرمانده مرکزی ارتش آمریکا و فاتح جنگ آمریکا و متحدانش علیه اشغال کویت بود. ایشان فرزند «هربرت شوارتسکف» از افسران ارشد سیا و از طراحان کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بود. پس از شکست عراق و تسلیم این کشور، مرحوم شیخ زاید (شیخ زاید بن سلطان آل نهیان، حاکم پیشین ابوظبی) شوارتسکف را به ابوظبی دعوت کرد و در یک ضیافت تماشایی به او جایزه داد. یکی از سران کشورهای منطقه به شیخ زاید گفته بود: «حالا لازم بود جایزه هم بدهی!؟» شیخ زاید گفته بود: «ببین سلطان! دستی را که نتوانی قطع کنی، باید ببوسی!»
برای جا انداختن و ترویج این ایده که آمریکا قدرتش افسانهای است و حتی نمیتوان اندیشه مخالفت و مقاومت در برابر آمریکا را به ذهن راه داد، از همه ابزارها استفاده شده است. سینمای هالیوود با خلق انسانهای افسانهای مانند «رمبو» میخواهد به مردم جهان نشان دهد که آمریکاییها اساساً از جایی و جنسی دیگرند. آمریکاییها هستند که با جایزه اسکار جهت سینمای جهان را هدایت میکنند. با اعلام شخصیت سال یا صد روشنفکر و رهبر تأثیرگذار جهانی به جهان فکر و فرهنگ و سیاست خط میدهند. با اعلام اینکه کدام کشور طرفدار تروریسم است و کدام نیست، کدام گروه وارد این لیست یا از آن خارج شد، با اعلام اینکه کدام نهاد یا مؤسسه تروریستی است و کدام نیست، چهرهای از جهان را تنظیم و سازمان میدهند که فرضاً اگر جوان بااستعداد افغانستانی رمان «بادبادکباز» را مینویسد، سرانجام رمان و نجاتدهنده اصلی، سفارت آمریکا در اسلامآباد پاکستان است. رمز خوشبختی و نشانه مدینه فاضله پرچم آمریکاست که بر بام سفارت، چشمان نویسنده رمان را خیره کرده است.
جنگ روانی در تمرکز بر ضعف رقیب صورتبندی دیگری نیز داراست. مانند دو روی سکه به یکدیگر معنی میدهد؛ توانایی افسانهای خود در همه زمینهها و (ضعف رقیب در همه زمینهها.) اسرائیل از این شیوه در منطقه غرب آسیا و در ارتباط با کشورهای عربی منطقه استفاده کرده است. باید بپذیرند که اسرائیل مرکز علمی، فنی، سیاسی و نظامی غرب آسیاست و ارتش اسرائیل شکستناپذیر است. آمریکا بیش از هر کشور دیگری با تأسیس و ترویج اتاقهای فکر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و بهرهگیری از پیادهنظام اتباع کشورهای منطقه در گروههای کارشناسی خود این فکر را دامن زده است. واشنگتن در واقع کندوی زنبورهای زهرآگین همین اتاقهای
فکر است.
اما واقعیتهای تاریخی در دهههای اخیر نشان میدهد که جهان مطابق خواست آمریکا قرار پیدا نمیکند. یعنی امور چنانکه دولت آمریکا میخواسته و میخواهد جریان نمییابد.
نمونههای شاخص، مانند جنگ ویتنام و فرار ارتش آمریکا از افغانستان- حتی اگر با نوعی هماهنگی صورت گرفته باشد، نشان داد که آمریکا با سرافکندگی و هزینههای هنگفت سیاسی، نظامی و اجتماعی نهتنها شکستناپذیر نیست بلکه کاملاً شکستپذیر است. دوران مسئولیتم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دعوت وزیر فرهنگ ویتنام به اتفاق دوست تمام عمر و معاون سینمایی وقت، مرحوم سیفالله داد به ویتنام رفتیم. با شخصیتهای مختلف سیاسی، فرهنگی و هنری حرف زدیم. گردنشان را بالا میگرفتند، مستقیم در چشمان ما نگاه میکردند، لبخند میزدند و از شکست ارتش آمریکا در ویتنام سخن میگفتند. «هوشی مین» در ذهن شخصیتهای سیاسی و فرهنگی ویتنام زنده و الهامبخش بود. وزیر فرهنگ ویتنام برایمان شعری از هوشی مین خواند:
«راه انقلاب پر از کوهستان و مهآلود است
اما کسی که به قله ایمان دارد
از تاریکی و دشواری راه نمیهراسد.»
«اگر راه سخت است
گامهایت را محکمتر بردار
استوار راه برو
پیروزی از آن کسانی است که دیرتر خسته میشوند.»
در پیروزی انقلاب اسلامی، از پانزده خرداد ۱۳۴۲ تا بهمنماه ۱۳۵۷ یک جریان فکری -سیاسی در ایران و بویژه در حوزه علمیه قم وجود داشت که مدام بر «نمیشود» و «نمیتوان» تمرکز و تأکید داشت. میگفتند: «سینه برهنه که با سرنیزه نسبتی ندارد!» سخن امام(ره) را که در سخنرانی خرداد ۱۳۴۲ گفته بود، «ملت ایران شاه را بیرون میکند!» مسخره میکردند و دست میانداختند. از ساواک یک قدرت افسانهای شکستناپذیر ساخته بودند. میگفتند آمریکا از شاه حمایت میکند. مگر ندیدید جیمی کارتر آمد ایران و از شاه تعریف کرد! تمام این هیمنه جنگ روانی به نفع محمدرضا شاه و آمریکا، فروریخت.
در افغانستان، به روایت ترامپ، آمریکا 20 سال افغانستان را اشغال کرده بود. بیش از 2 هزار میلیارد دلار هزینه کرد، بخشی از هزینهها با چاپ دلار در پایگاه نظامی بگرام انجام میشد. ولی سرانجام در برابر نیروی 50 هزارنفره طالبان که نه هواپیما داشتند و نه تانک، ناگزیر به فرار از افغانستان شد. هنوز تصویر و فیلمهای گریز آمریکاییها و افغانهایی که همکاران اطلاعاتی، نظامی و امنیتی ارتش آمریکا و همپیمانان بودند از یاد نرفته است. آمریکا در طول 20 سال اشغال افغانستان به صورت معدل روزانه 20 میلیون دلار در افغانستان هزینه کرد. بخشی از این هزینهها نیز از طریق قرضه فراهم شد. 2 هزار و 40 نفر از نیروهای آمریکایی کشته شدند. قربانیان افغانستانی اشغال و آوارگی ملت افغانستان و ویرانی زیربناهای اقتصادی و خدماتی، داستان دیگری است. اما با همه این هزینهها و مداخله کشورهای اروپایی، آمریکا ناگزیر به فرار از افغانستان شد. مانند همان داعیهها که آمریکا درباره ویتنام داشت و با شکستی سنگین از سایگون گریخت و مبارزان «ویت کنگ» به پیروزی رسیدند، در افغانستان تکرار شد.
پرده جدید این سناریو، با ترامپ در مورد ایران شدت گرفت. ترامپ گمان میکرد با ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، ایران دچار رعب و هراس میشود. دولت ترامپ میتواند جنگ روانی علیه ایران را با چنان دستاوردی به پیش برد. حمله ایران به پایگاه «عینالاسد» در ۱۸ دیماه ۱۳۹۸ ضربهای تعیینکننده به سناریوی جنگ روانی بود. کشور و دولتی در منطقه پیدا شد که به پایگاه استراتژیک آمریکا در عراق حمله کرد. در آغاز ترامپ و دولت آمریکا و رسانههای تحت سلطه آمریکا و سخنگویان رسمی و غیررسمی آمریکایی، کوشیدند حمله ایران را کماهمیت جلوه دهند. چنانکه ترامپ با همان روش و منش دلالی و لودگی مشهورش گفت: «آره، گفتیم بیایید بزنید تا آبروتون محفوظ بمونه!»
این هم پردهای دیگر از عملیات روانی است. آمریکا همیشه آسیبها، هزینهها و تلفات خود را کوچک و کماهمیت جلوه میدهد، اما آسیب به دشمن خود را چندین برابر بزرگنمایی میکند. همین ماجرا درباره حمله ایران در هفتم تیرماه امسال به پایگاه «العدید» در قطر تکرار شد. حمله ایران به «عینالاسد» و «العدید» را نبایست با خسارتهای بشری و مادی و تجهیزاتی صرفاً سنجید. این حملات قلب جنگ روانی و هیمنه آمریکا را نشانه گرفته بود. در برابر «نمیتوانید» که شعار جنگ روانی بود، ایران با استفاده از توانایی موشکهای بالستیک به آمریکا پاسخ داد. یعنی توانایی هم در ساحت نظری و هم در سطح اعمال اراده سیاسی محقق شد. افزون بر آن، توانایی موشکهای بالستیک ایران نشان داد که شکیبایی آمریکا در برابر هر دو حمله با محاسبه منطقی صورت گرفته است. اگر آمریکا میتوانست، بلافاصله پس از حمله ایران به «عینالاسد» و «العدید» پاسخ میداد.
منظومه جنگ روانی که مبتنی بر ضعف و ضعیفنمایی حریف و توانمندی افسانهای خویش صورتبندی میشود، وجه دیگری دارد؛ ایجاد رعب در جبهه حریف. وقتی ترامپ بعد از حمله به ایران با بمبافکنهای «بی۵۲ زیبا!» مردم تهران را تهدید به خروج از تهران کرد، به این ایده به صورت پنهانی دامن زدند که آمریکا ممکن است از بمب اتمی علیه ایران استفاده کند. چنین سابقهای را هم دارد. در دو دهه اخیر حتی برخی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، ایران را تهدید به حمله اتمی کردند. هیلاری کلینتون در مبارزات انتخاباتی از حمله اتمی به ایران سخن گفت، حملهای نابودکننده که از ایران چیزی باقی نمیماند. ترامپ در فرودگاه آلاسکا میخواست پوتین را با پرواز هواپیماهای «بی۵۲» و «اف۳۵»ها بترساند، «بی ۵۲» همان هواپیمایی است که با آن به ایران حمله کردند. تابوی حمله به ایران هم شکست. سناتور «مک کین» هم که آرزوی بمباران تهران را داشت و از سازمان مجاهدین دلار میگرفت، 6 سال پیش به رحمت خدا رفت!
ترس و تشویش و اضطراب یکی از مهمترین عناصر جنگ روانی است. نکته قابل توجه این است که در قرآن مجید «رعب» یا ترس و تشویش به عنوان ویژگی خداناباوران و کافران معرفی شده است، نه صفت اهل ایمان: «سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کفَرُوا الرُّعْبَ…» ﴿آل عمران: ١٥١﴾ به این معنی که «بزودی در دلهای کسانی که کفر ورزیدهاند، بیم خواهیم افکند.»
منطق اهل ایمان، منطق روشن و والای شهید سید حسن نصرالله است: «نحن لا نهزم… عندما ننتصر ننتصر؛ و عندما نستشهد ننتصر»؛ «ما شکست نمیخوریم… هنگامی که پیروزیم، پیروزیم. وقتی که شهید شویم، پیروزیم!»
این سخن، باطلالسحر جنگ روانی است. در واقع «شهید» با تکیه بر آرمان، ایمان و ایثار در برابر دشمنان میایستد.
در این باره بیشتر تأمل میکنم.
جنگ روانی؛ آرمان، ایمان و ایثار را هدف میگیرد.
(ادامه دارد.)

