عباس عراقچی در جمع خبرنگاران خط قرمز ایران در گفت‌وگوها را اعلام کرد

مذاکره درباره اصل غنی‌سازی هرگز

دو استاد روابط بین‌الملل به «ایران» درباره مواضع متناقض دولت ترامپ گفتند که این نوعی ابزارسازی دیپلماتیک برای پیشبرد اهداف مذاکراتی است

در آستانه برگزاری دومین نشست غیرمستقیم ایران و امریکا، انتشار یک پیام توئیتری از سوی استیو ویتکاف، فرستاده دونالد ترامپ به صحنه مذاکره با ایران، موجی از ابهام و تحلیل‌های متفاوت را در میان ناظران ایجاد کرد؛ زمانی که دفتر ویتکاف در توئیتی جنجالی خواستار «ممنوعیت کامل غنی‌سازی در ایران» شد. این در حالی بود که تنها ساعاتی پیش، خود او در گفت‌وگویی تلویزیونی با فاکس‌نیوز، به شکل تلویحی از امکان غنی‌سازی در سطح ۳.۶۷ درصد برای ایران سخن گفته بود؛ تناقضی آشکار که فضای مذاکرات را در هاله ای از ابهام قرار داد.
در واکنش به این پیام بود که سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران روز گذشته با لحنی قاطع اعلام کرد: «غنی‌سازی اورانیوم توسط جمهوری اسلامی قابل مذاکره نیست.» این سخن، پاسخی آشکار به تغییر ناگهانی موضع دیپلمات آمریکایی بود که خواستار توقف کامل برنامه هسته‌ای ایران شده بود. عراقچی با انتقاد از این سردرگمی گفت: «مواضع متضاد مقامات آمریکایی کمکی به روند مذاکرات نخواهد کرد» و تأکید کرد که «مواضع واقعی در پشت میز مذاکره مشخص می‌شود.» او همچنین افزود که ایران برای اعتمادسازی نسبت به نگرانی‌های احتمالی آمادگی دارد، اما اصل غنی‌سازی اورانیوم یک واقعیت پذیرفته‌شده و غیرقابل مذاکره است.
موضع ویتکاف در حالی به شکل ناگهانی تغییر کرد که سایت اکسیوس گزارش داده است دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، روز سه‌شنبه جلسه‌ای اضطراری در کاخ سفید برگزار کرد که با حضور تمامی مقامات ارشد امنیت ملی و سیاست خارجی آمریکا از جمله ویتکاف، مارکو روبیو، پیت هگست و جان رتکلیف بود. پس از این نشست فشرده بود که ویتکاف موضع سخت‌گیرانه‌تری درباره غنی‌سازی ایران اتخاذ کرد. واکنش ایران علاوه بر موضع‌گیری عراقچی در پیام توئیتری اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه نیز بازتاب داشت: «ایران هنوز در مرحله آزمایش جدیت و واقع‌بینی طرف مقابل است و هرگونه حرکت غیرمنطقی می‌تواند کل روند را به خطر بیندازد.» این واکنش‌ها در حالی مطرح می‌شود که مذاکرات هسته‌ای میان ایران و آمریکا در آستانه دور جدیدی قرار دارد و فضای دیپلماسی از مواضع و بازی مخالفان خارجی مذاکره با ایران متاثر است. بقایی با اشاره به نقش جریان‌های تندرو و نئوکان‌ها در آمریکا، هشدار داده که این گروه‌ها مسیر تعامل عملگرایانه را مسدود می‌کنند و مانع پیشرفت مذاکرات می‌شوند.
 
دیدار عراقچی با گروسی
دیروز همزمان با خبرهای داغ مذاکرات، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم به تهران آمد؛ سفری که می‌تواند در مقطع کنونی تاثیر مهمی بر سرنوشت پرونده هسته‌ای ایران بگذارد یا بر پیچیدگی‌های آن بیفزاید. گروسی روز گذشته در نخستین برنامه سفر، با سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه، دیدار و گفت‌وگو کرد.
مدیر کل آژانس، پیش‌تر درپی روی کار آمدن ترامپ، حل اختلافات ایران و آژانس را وابسته به تصمیمات کاخ سفید دانسته بود. بنابراین حالا، در حالی که بازیگران اصلی دوباره پای میز مذاکره آمده‌اند، او تلاش دارد با نقش‌آفرینی به‌موقع، بر تأثیر و تأثر آژانس در روند مذاکرات جاری در زمین هسته ای بیفزاید. گروسی در پی صدور قطعنامه‌ای علیه ایران در آذرماه ۱۴۰۲، مأمور شده است تا گزارشی جامع و به‌روز شده درباره فعالیت‌ها و برنامه هسته‌ای ایران تا بهار ۲۰۲۵ تهیه و به شورای حکام ارائه کند.
این گزارش می‌تواند مبنایی برای تصمیم‌گیری‌های حساس و حتی ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل باشد. از این رو مدیر کل آژانس در ملاقات‌هایش با مقامات ایرانی، می‌تواند کلید حل مسأله‌ای را به دست آورد که در روزهای آینده، سرنوشت مذاکرات هسته‌ای را رقم بزند. «میخائیل اولیانوف» نماینده دائمی روسیه در سازمان‌های بین‌المللی سفر مدیرکل آژانس به تهران را مهم خواند و گفت: «پس از سه سال رکود در روابط واشنگتن و تهران، تلاش‌های دیپلماتیک از سر گرفته شده و گفت‌وگوهای دوجانبه میان ایران و آمریکا دوباره احیا شده است.»
به گفته او این روند امیدبخش می‌تواند دریچه‌ای برای کاهش تنش‌ها و بازگشت به میز مذاکره باشد. اما در سوی دیگر، فشارهای مستمر سه کشور اروپایی بریتانیا، آلمان و فرانسه، همچنان زمینه‌هایی برای تشدید تنش‌ها و ورود به مرحله‌ای از بحران‌های غیرقابل کنترل را حفظ کرده است. ذیل فشار سه کشور اروپایی و با حمایت دو سوم آرا در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، گروسی مأمور شده تا پیش از پایان ماه مه گزارشی جامع درباره برنامه هسته‌ای ایران تهیه کند. اولیانوف هشدار داده که اروپایی‌ها احتمالاً از این گزارش برای متهم‌کردن تهران به نقض تعهداتش در چارچوب توافقنامه پادمانی استفاده خواهند کرد و ممکن است موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهند؛ اقدامی که می‌تواند تنش‌ها را به سطحی فراتر از دیپلماسی بکشد.»
این دیپلمات روس تأکید می‌کند که «سمت‌وسوی تحولات آتی به مجموعه‌ای از عوامل بستگی دارد و کیفیت روابط میان آژانس و تهران نقش بسیار مهمی در این میان ایفا خواهد کرد.» به عبارت دیگر، آینده پرونده هسته‌ای ایران در گرو تعامل سازنده یا تنش‌آلود میان تهران و نهاد ناظر بین‌المللی است. در چنین فضایی، هفته ها و ماه‌های پیش رو به مقطعی سرنوشت‌ساز برای برنامه هسته‌ای ایران بدل شده است؛ زمانی که می‌تواند نقطه عطفی در مسیر دیپلماسی یا تشدید بحران‌ها باشد.
 
پیام مکتوب برای پوتین
درحالی که نگاه محافل رسانه‌ای جهان به تحولات میان ایران و امریکا دوخته شده است، وزیر امور خارجه، مأموریتی ویژه برعهده گرفته است که در عرصه مذاکرات هسته‌ای ایران و امریکا معنادار می‌شود. او قرار است پیام مکتوب رهبر معظم انقلاب را به ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، منتقل کند؛ سفری که در بحبوحه حساسیت‌های مذاکرات هسته‌ای، اهمیت و ابعاد تازه‌ای یافته است.
این سفر دو روزه که امروز به مسکو انجام می‌شود، در ادامه تماس‌های سطح بالای میان تهران و مسکو صورت می‌گیرد. عراقچی روز گذشته در حاشیه جلسه هیأت دولت با تأکید بر اهمیت این سفر گفت: «هدف من انتقال پیام مکتوب مقام معظم رهبری به رهبری روسیه است و این پیام در دیدار با آقای پوتین ارائه خواهد شد.»
همه این تحولات در حالی جریان دارد که مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا در نقطه‌ای حساس و پرابهام ایستاده است؛ جایی که تناقض‌های آشکار در مواضع طرف آمریکایی، پاسخ‌های قاطع ایران و تحرکات پشت‌پرده در کاخ سفید، همه و همه حکایت از یک معمای دیپلماتیک دارد که سرنوشت آن در روزهای آینده روشن خواهد شد.

 

یادداشت شفاهی

تناقض ویتکاف
 تغییر موضع یا ابزارسازی دیپلماتیک؟

سیدجلال دهقانی فیروزآبادی
استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه علامه طباطبایی

در روزهای اخیر، اختلاف برداشت میان ایران و آمریکا درباره پذیرش اصل غنی‌سازی در خاک ایران در رسانه‌ها بازتاب یافته و نگرانی‌هایی برای دور دوم گفت‌و‌گوهای هسته‌ای ایجاد کرده است. این اختلافات ریشه در تفاوت ادراک، نقشه ذهنی و نظام شناختی دو طرف دارد که باید در تحلیل مواضع به آن توجه کرد؛ بویژه بر اساس روش تفسیرگرایی، برای فهم بهتر موضع آمریکا باید دیدگاه سیاستمداران آمریکایی را درک کرد و بر اساس آن رفتارشان را تحلیل نمود. بنابراین از آنجا که احتمال ادامه گفت‌و‌گوها وجود دارد اما نباید این تفاوت ادراکی نادیده گرفته شود.
در این میان، تغییر موضع استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ در مذاکرات هسته‌ای، به موضوعی برجسته تبدیل شده است. ابتدا ویتکاف اعلام کرد که ظرفیت غنی‌سازی ایران به بیش از ۳.۶۷ درصد قابل مذاکره نیست و این به معنای پذیرش محدودیت غنی‌سازی بود. اما سپس موضع خود را بشدت تغییر داد و گفت که ایران باید برنامه غنی‌سازی خود را متوقف و نابود کند.
این تغییر موضع ویتکاف، که رسانه‌های آمریکایی نیز آن را برجسته کردند، نشان می‌دهد که در تیم ترامپ اختلاف نظر جدی وجود دارد. جایی که بحث‌های جدی درباره درنظر گرفتن حق غنی‌سازی برای ایران یا عدم برخورداری ایران از این حق صورت گرفته و هدف غایی آن پیگیری توافق بر اساس برچیدن توان هسته‌ای ایران است.
ویتکاف صراحتاً اعلام کرد که غنی‌سازی هسته‌ای و تسلیحاتی شدن توانمندی هسته‌ای ایران باید متوقف و جمع شود. این موضع کاملاً متفاوت با اظهارات اولیه اوست و احتمال این موضوع هست که جناح تندرو در کابینه توانسته نظر ترامپ را درباره برنامه هسته‌ای ایران تغییر دهد. اینکه ویتکاف اعلام کرده ترامپ به او مأموریت داده که موضوع را حتی‌الامکان با توافق حل کند، خود دارای معانی خاص است. در عین حال او اشاره دارد که توافق باید «ترامپی» باشد؛ یعنی سختگیرانه‌تر از توافق قبلی و در شکل جامع آن شامل برچیدن برنامه هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای ایران باشد.
با این تفاسیر می‌توان اینطور برداشت کرد که دو دیدگاه درباره موضع ویتکاف مطرح است: «اول اینکه این موضع‌گیری یک جمع‌بندی نهایی و قطعی از سوی آمریکا است که نشان‌دهنده خط قرمز سختگیرانه دولت ترامپ در مذاکرات است. دوم اینکه این تغییر موضع می‌تواند یک ابزار دیپلماتیک و تاکتیک چانه‌زنی باشد تا آمریکا در مذاکرات شنبه آینده  از این ابزارسازی به نفع خود استفاده کند.
نکته مهم آنکه اگر این موضع صرفاً ابزار چانه‌زنی نباشد و طرفین به جمع‌بندی مشخصی درباره حفظ حق غنی‌سازی نرسند، آینده‌ای برای مذاکرات متصور نخواهد بود. چراکه برخورداری از حق غنی‌سازی کف خواسته‌های ایران و کف خط قرمز ایران برای مذاکرات و توافق است و هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد.»

 

یادداشت

آمریکا و راهبرد ابهام در مذاکرات

ابراهیم متقی
 استاد دانشگاه تهران

اگرچه مقدمه مذاکرات یا جلسات غیرمستقیم مسقط در رسانه ها این سیگنال را  از واشنگتن مخابره می کرد که آمریکا خواستار این است که ایران صرفاً تسلیحات هسته‌ای نداشته باشد اما پیوست‌های بعدی خروجی مذاکرات مسقط‌۱ که شنبه این هفته برگزار شد، نشان داد در این جلسه، صرفاً روایت‌های ایرانی و آمریکایی بازخوانی شده و اگرچه این موضع هم به خودی خود قابل اهمیت است اما مواضع متناقض نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات نشان می‌دهد که درک درستی از ادبیات و خواسته‌ای طرفین شکل نگرفته است.
وقتی آمریکایی‌ها می‌گویند ایران نباید سلاح هسته‌ای داشته باشد، ادراک آنها از این موضوع با ادراک ما در حوزه دانشگاهی یا در حوزه کارگزاری متفاوت است. در تفکر آمریکایی، وقتی گفته می‌شود «ایران سلاح هسته‌ای نداشته باشد»، منظور این است که اگر ایران ابزارها و ظرفیت‌های هسته‌ای را در اختیار دارد، این ابزارها می‌توانند در معادله قدرت بازتولید شوند و اراده، مقاصد و دیدگاه ایران را تحت تأثیر قرار دهند.
آنها می‌دانند که جمهوری اسلامی ایران سلاح هسته‌ای ندارد و رویکردش تولید سلاح هسته‌ای نیست، اما معتقدند وقتی غنی‌سازی در ایران انجام شود این قابلیت می‌تواند مقاصد ایران را در آینده تغییر دهد.
از سوی دیگر، دیدگاه ایران نسبت به موضع غنی‌سازی این است که وقتی ما غنی‌سازی ۲۰ درصد یا ۳.۶۷ درصد داریم و حتی تا ۶۰ درصد متوقف شده‌ایم و گزارش آن را به آژانس داده‌ایم، انگیزه‌ای برای تولید سلاح نداریم و صرفاً بحث‌های مربوط به اقدام متقابل است.
اما طرف آمریکایی معتقد است سانتریفیوژ، غنی‌سازی، هگزافلوراید اورانیوم و چرخه سوخت همه نشانه‌هایی از احتمال ساخت بمب هسته‌ای توسط ایران است، در حالی که ایرانی‌ها معتقدند بمب هسته‌ای زمانی شکل می‌گیرد که غنی‌سازی بالای ۸۰ یا ۹۰ درصد انجام شود، قابلیت انفجار در فضای موشکی لانچ شود تا سلاح هسته‌ای کارآمد باشد.
این دو رویکرد متفاوت باعث می‌شود که ادبیات آمریکایی‌ها درباره سلاح هسته‌ای کاملاً قابل تغییر باشد؛ از یک سو می‌گویند ایران نباید سلاح هسته‌ای داشته باشد و از سوی دیگر می‌گویند قابلیت‌هایی که ایران دارد باید برچیده شود و آنها این قابلیت‌ها را آزمایش می‌کنند تا میزان استحکام اراده ایران و ریسک‌های موجود را بسنجند و حداقل‌های خود را حفظ کنند.
در عین حال باید توجه داشت که وقتی آمریکا وارد موضوعی می‌شود، اسرائیل نیز این مسأله را تشدید می‌کند و طبیعی است که فشار علیه ایران افزایش یابد. ایران اما معتقد است این قابلیت‌ها باید وجود داشته باشد و در چهارچوب برجام، راستی‌آزمایی، شفاف‌سازی و بازرسی‌ها انجام می‌شد.
واقعیت این است که آمریکایی‌ها راهبرد مشخصی دارند و ادبیات متناقضی که به کار می‌گیرند برای ما متناقض است اما برای خودشان یک راهبرد است.
برای آنها یک واقعیت وجود دارد و یک مجاز. ترامپ در کتاب «هنر معامله» خود بر این تأکید دارد که وقتی می‌خواهید با کسی معامله کنید باید اینقدر مواضع خود را تغییر بدهید که طرف مقابل در وضعیت سردرگمی و آشفتگی قرار گیرد. این بخشی از یک راهبرد و الگوی رفتاری آمریکایی است.
آنها حتی در کلان نقشه خود گزینه حمله نیابتی از سوی اسرائیل را نیز مدنظر دارند، البته که در برآوردهای خود هزینه انتخاب این گزینه را بسیار بالا قلمداد می‌کنند.
بنابراین در فضای فعلی، راهبرد آمریکایی این است که مذاکرات را دریک فضای فرسایشی و طولانی قرار بدهند در عین حال با سیاست ابهام، نسبت به ایجاد سردرگمی در طرف ایرانی مبادرت کنند.
در این بین ایران نیز باید نشان دهد که قابلیت‌هایی وجود دارد که نمی‌توان این‌گونه با او رفتار کرد و این قابلیت‌های درون‌زا باید به شکل مشخص و عیان در نظام ادراکی آمریکا شناخته شود.

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • دیپلماسی
  • جهان
  • اقتصادی
  • زیست بوم
  • گزارش
  • علم و فناوری
  • ایران زمین
  • ورزشی
  • حوادث
  • اجتماعی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
<
۱۴۰۴ فروردین
>
ش
ی
د
س
چ
پ
ج
۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۱
۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸
۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵
۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲
۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹
۳۰ ۳۱ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
شماره هشت هزار و هفتصد و هفده
 - شماره هشت هزار و هفتصد و هفده - ۲۸ فروردین ۱۴۰۴
۱