گزارشی از نشست «وفاق و مسائل امروز و آینده ایران »

وفاق علیه فرسایش اجتماعــی

پروانه فردوست
خبرنگار

محدود شدن وفاق به سطح سیاسی «وفاق ملی» ایجاد نمی‌کند
دکتر هادی خانیکی معتقد است نباید وفاق را به سطح سیاسی محدود کنیم و آن را تنها وفاق در بین جریان‌های سیاسی تعبیر کنیم؛ چرا که اگر وفاق به این سطح محدود شود نمی‌تواند «وفاق ملی» ایجاد کند. از نظر او برای رسیدن به وفاق ملی باید ابتدا مسأله‌شناسی درستی داشته باشیم و به این منظور باید توسعه علمی را دستور کار قرار دهیم چرا که او توسعه علمی را رمز بقای ایران معرفی می‌کند: «امروزه وفاق و بررسی ابعاد سیاسی و اجتماعی آن مسأله اصلی سران کشور است.
پیش از روی کار آمدن دولت آقای پزشکیان، وفاق از نظر اخلاقی و اجتماعی و سیاسی مطرح بود اما وفاقی که امروزه از آن صحبت می‌شود به مسأله همبستگی در سطوح مختلف جامعه بازمی‌گردد تا مانع از فرسایش اجتماعی شود.»
 
اهمیت دوچندان وفاق در جامعه امروز ما
دکتر مصطفی معین بر این باور است که وفاق مفهوم جدیدی نیست و در تاریخ و سنت ما همواره ردپای آن وجود داشته است چنانکه «نهادهای صنفی» در همین راستا به‌وجود آمده‌اند. اما با اینکه مسأله وفاق در میان گروه‌های مختلف فکری همواره مطرح بوده است اما این امر در شرایط امروز ایران اهمیت دو چندان یافته است: «اینطور نیست که بحث وفاق اولین‌بار توسط دکتر پزشکیان مطرح شده باشد؛ مسأله وفاق در میان گروه‌های مختلف فکری همواره مطرح بوده است. اما در یکی دو دهه اخیر به دلیل برخی نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها، تحمل مردم کم شد و شرایط ویژه‌ای برای ایرانیان رقم خورد که مسأله وفاق را برای امروز ما اهمیتی مضاعف بخشیده است.»
دکتر معین هم با هادی خانیکی هم‌نظر بود که وفاق تنها مسأله‌ای سیاسی نیست و باید آن را در همه ساحت‌های جامعه جاری کرد. او برای تبیین «اخلاق وفاق» و تفسیر «فلسفه وفاق» به این بیت حافظ ارجاع داد که می‌گوید: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا» بنابراین او وفاق را یک رابطه دو سویه می‌خواند که با همکاری و توافق و سازگاری دوسویه میسر می‌شود: «مبنای اخلاقی وفاق همکاری و اجماع آگاهانه افراد با پایندی بر اصول و اخلاق است که خود لازمه یک زندگی اجتماعی است.»
او برای شکل‌گیری وفاق به چند اصل اساسی اشاره کرد و احترام به کرامت انسانی و به رسمیت شناختن حقوق مردم، عدالت و برابری، همدلی و همکاری، تسامح و مدارا، پرهیز از خشونت، دفاع از خیر عمومی و افزایش منافع مشترک، صداقت و شفافیت، مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی، همبستگی و مشارکت، استقلال و اراده آزاد، مصالحه و آشتی ملی را از اصول قوام‌بخش وفاق دانست که اگر در ساحات مختلف جامعه جاری شود می‌توان جامعه اخلاقی‌تری را انتظار داشت که در آن صداقت و راستی، حقیقت‌طلبی، عدالت‌خواهی و نوع‌دوستی نمود بارزی می‌یابد.
 
«وفاق» تضعیف ‌شود
راه برای «نفاق» باز می‌شود
دکتر حسین سراج‌زاده معتقد است وفاق برای پیشرفت کشور نه تنها لازم بلکه ضروری است بنابراین باید راه‌های تحقق آن را بیابیم چنانکه همه افراد جامعه با هم همدل و همراه و همسو شوند. به این اعتبار، او «نفاق» را نقطه مقابل «وفاق» دانست که وقتی این هماهنگی و اتحادنظر به هم می‌خورد و وفاق تضعیف می‌شود و حیات جامعه لطمه می‌بیند در چنین حالت آسیب‌زایی، فضا برای رشد نفاق فراهم می‌شود: «در دوران انتخابات احساس می‌شد جامعه در یک شرایط بحرانی است که طرح وفاق ملی در آن ضرورت داشت؛ با این مبنا، وفاق ملی مورد توجه قرار گرفت. اما وفاقی که از طرف آقای پزشکیان مطرح شد «وفاق ملی» بود در حالی که می‌توانست «وفاق حکومتی» یا هر چیز دیگری باشد. بنابراین وقتی وفاق ملی مطرح می‌شود یعنی آحاد مردم را در برمی‌گیرد که در یک قلمرو زندگی می‌کنند. به این اعتبار، نباید وفاق ملی را به تفسیرهایی سطحی تقلیل داد.»
دکتر سراج‌زاده به ارزش‌هایی اشاره کرد که در وفاق ملی باید مورد توجه قرار گیرد تا آحاد ملت را کنار هم قرار دهد؛ از جمله آزادی و به رسمیت شناختن حقوق شهروندان، رفاه و توجه به معیشت مردم، حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمینی و جلوگیری از فرسایش سرزمین و تخریب محیط‌ زیست که اگر بتوانیم این ارزش‌ها را به درستی پیش ببریم در ایجاد وفاق ملی گام‌های بلندی برداشته‌ایم: «اگرچه با توجه به ساختارها، تحقق این امر با چالش‌هایی مواجه است اما دولت آقای پزشکیان نشان داد که به شعارهایش وفادار است و تا کنون گام‌های خوبی در این راستا برداشته است.»
 
هنوز به وفاق نرسیده‌‌ایم  ولی
به مرحله کاهش منازعات وارد شده‌‌ایم
دکتر ابوالفضل دلاوری همچون دکتر معین بر این باور است که «وفاق» موضوع و مفهومی نیست که فقط در این چند ماه اخیر مطرح شده باشد بلکه این موضوع در جامعه ما دارای پیشینه و سابقه قابل‌توجهی است اما اکنون آحاد ملت به ضرورت وفاق آگاه شده‌اند: «در دهه ۶٠ و ٧٠ وفاق دغدغه ما بود اما در آن زمان وقتی این مفهوم مطرح می‌شد خیلی‌ها توجهی نکردند تا اینکه امروز به عنوان یک ضرورت برای همه افراد جامعه مطرح شده است؛ اگرچه رسیدن به یک درک مشترک از وفاق کار آسانی نیست.»
دکتر دلاوری از جمله شخصیت‌هایی بود که از روزهای اول دولت چهاردهم در تبیین مفهوم وفاق و ضرورت آن برای جامعه امروز ایران، اهتمام بسیاری داشت که خود او دلیل آن را چنین توضیح می‌دهد: «از اولین روزهای مطرح شدن مفهوم وفاق برای توضیح و تبیین آن بسیار تلاش کردم؛ چرا که وفاق تجربه زیسته من بوده است. ابتدای انقلاب مدت مدیدی از سیاست فاصله گرفتم. بعد از بازگشت به دانشگاه «تنازعی شدن سیاست» توجهم را جلب کرد چرا که این موضوع فرصت‌های بسیاری را از ما گرفت و سیاست تنازعی به دغدغه‌ من بدل شد؛ به این معنی که نیروهای کشور به جای اینکه به دنبال ساماندهی امور باشند به دنبال حذف و تخریب یکدیگرند که به نوعی به بلوکه کردن سیاست‌ها و برنامه‌ها می‌انجامد.»
او معتقد است آنچه در این چند ماه اتفاق افتاد هنوز نمی‌توانیم اسمش را وفاق بگذاریم بلکه می‌توانیم بگوییم کاهش سطح منازعه اتفاق افتاده است که البته همین می‌تواند راه ما را به وفاق باز کند. ولی هنوز طرفین به این نتیجه نرسیده‌‌اند که با هم توافق کنند.
او صراحتاً عنوان می‌کند: «معتقدم هنوز به وفاق ملی نرسیده‌ایم اما به سطح کاهش منازعات وارد شده‌ایم. اما وابستگی عجیبی به مسیر طی شده وجود دارد که تغییر و اصلاح را سخت کرده است.» او معتقد است برای اولین‌بار بعد از انقلاب به سطح «مدیریت منازعات» وارد شده‌‌ایم که گامی ارزشمند است.
 
اجماع برای کاهش تضاد و افزایش منافع
دکتر حمید بهلولی وفاق را «کاهش تضاد و افزایش منافع» می‌خواند و بر این نکته تأکید می‌گذارد که هر اقدامی نیاز به نظریه دارد وگرنه اقدامی غیرمؤثر خواهد شد. بنابراین او، برای ایجاد وفاق، وجود نظریه و حرکت کردن مطابق آن را لازم و ضروری دانست و گفت باید فرآیندهای وفاق را چنان پیش ببریم که منجر به «انباشت تجربه ملی» شود.
او «شکل‌گیری وفاق» و از آن بالاتر «پایداری وفاق» را منوط به زمانی دانست که زیرساخت‌های اجماع در کشور شکل گیرد و در این صورت است که می‌توان به وفاق ملی پایدار در کشور امیدوار بود.