«طرح‌های جنگلداری» یا «طرح تنفس جنگل» کدام یک به سود مدیریت پایدار است؟

دوئل برای جنگل

علی علیزاده علی‌آبادی
رئیس مؤسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور


 بر اساس پیشنهادی از طرف سازمان حفاظت محیط‌زیست در سال 1396، مجلس با همکاری دولت یازدهم با گنجاندن یک بند (بند ف) در ماده 38 قانون برنامه پنج ‌ساله ششم توسعه اقتصادی، اجرای طرح‌های جنگلداری را متوقف کرد. بر اساس این بند که از آن به عنوان «قانون تنفس جنگل‌ها» یاد می‌شود، پس از 60 سال برداشت چوب از جنگل‌های شمال بر پایه طرح‌های جنگلداری، از سال ۹۶ تا کنون هر گونه بهره‌برداری چوبی از جنگل‌های کشور ممنوع شد. بر اساس این قانون، تنها در سه ‌سال اول اجرای این برنامه، یعنی از ۹۶ تا ۹۸، سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور می‌توانست به پیمانکاران طرح‌های جنگلداری که پیش از شروع برنامه ششم توسعه مجوز گرفته بودند، اجازه دهد صرفاً درختان شکسته، افتاده و ریشه‌کن را از عرصه‌های جنگلی برداشت کنند. سازمان منابع طبیعی مکلف شده بود تا پایان سال سوم اجرای برنامه، یعنی سال ۹۸، «طرح‌های جایگزین مدیریت پایدار جنگل‌ها» را برای تمام عرصه‌های جنگلی کشور تدوین کند اما متأسفانه به ‌علل و دلایل گوناگون، این امر مهم تاکنون تحقق نیافته است.  در ماده ۳۶ لایحه برنامه هفتم توسعه نیز همچنان بر اصل ممنوعیت برداشت چوب از عرصه‌های جنگلی کشور تأکید شده و سازمان منابع طبیعی مکلف است طرح‌های جنگلداری نوین را تدوین و اقدامات مربوط به حفظ و احیای جنگل‌ها را در طول برنامه هفتم توسعه صرفاً بر اساس این طرح‌ها اجرا کند.
 
طرح تنفس، انقلابی ناقص و نارس
با نگاهی به ‌نحوه اجرای طرح تنفس جنگل، درخواهیم یافت که این طرح (چه موافق و چه مخالف آن باشیم) به ‌طور کامل اجرا نشده است. بر اساس این طرح، مقرر شده بود هر گونه بهره‌برداری چوبی از درختان جنگل‌های کشور از ابتدای سال چهارم اجرای قانون برنامه ششم توسعه ممنوع شود؛ در سال‌های اول تا سوم اجرای قانون برنامه ششم توسعه، صرفاً از درختان شکسته، افتاده و ریشه‌کن بهره‌برداری شود؛ طرح جایگزین مدیریت پایدار جنگل، توسط سازمان منابع طبیعی تدوین و اجرا شود و دولت در قبال توقف اجرای طرح‌های جنگلداری، اعتباری را در اختیار سازمان جنگل‌ها و مراتع وقت قرار دهد.
به‌ طور خلاصه، قرار بود طرح‌های بهره‌برداری (با 60 سال سابقه) متوقف و به ‌سرعت طرحی جامع برای مدیریت پایدار جنگل‌ها تدوین و اجرا شود.
برداشت قانونی چوب از جنگل متوقف شد اما تاکنون طرح جایگزین یا طرح «مدیریت پایدار جنگل‌های هیرکانی» تدوین و ابلاغ نشده و فکری برای برداشت‌های غیرقانونی و قاچاق چوب نشده است. حفاظت و جنگلبانی تضعیف شده، ورود دام‌های سنگین به جنگل و تعلیف از نهال‌های تازه ‌‌روییده بیشتر شده، نگهداری و ترمیم زیرساخت‌ها از جمله ابنیه و راه‌های جنگلی و نیز حفاظت از مناطق قرق ‌شده با مشکلات جدی روبه‌رو شده و تصمیمی علمی، کارشناسانه و قابل ‌قبول همگان، برای درختان شکسته، افتاده و ریشه‌کن اتخاذ نشده است.
مهم‌تر از همه این موارد، رویه‌ای که (چه درست و چه غلط) حدود 60 سال در کشور به ‌معنی دقیق کلمه «نهادینه» شده بود و از مرحله انجام مطالعات تا تدوین، تصویب و اجرای طرح‌ها، همه و همه به‌ صورت یک زنجیره منسجم، به‌‌هم پیوسته و کامل با ده‌ها هزار نیروی انسانی ماهر و متخصص ایفای نقش می‌کردند، به یکباره متوقف شد. این توقف، اگرچه بسیاری معتقدند برکاتی از جمله حفظ درختان ارزشمند جنگلی، بازگشت حیات‌وحش و تقویت تنوع زیستی و کاهش تخریب بی‌رویه جنگل را به‌ همراه داشته، اما به‌ علت نبود طرحی جایگزین، عوارض جدی و غیرقابل‌ انکار نیز به‌ همراه داشته است که یکی پس ‌از دیگری خودنمایی می‌کنند.

طرح دوگانه «بهره‌برداری یا تنفس»
تلاش نگارنده این مقاله به‌ هیچ‌ وجه طرح دوگانه سازی بهره‌برداری یا تنفس نیست. هیچ‌کس نمی‌تواند (یا حداقل نباید) منکر مزایای هر دو این روش‌ها شود. در طرح‌های جنگلداری، بهره‌برداری چوب از جنگل بر اساس قواعد و دستورالعمل‌‌های مشخص و تجربه ‌شده بین‌المللی و شیوه جنگل‌شناسی همگام با طبیعت صورت می‌گیرد که می‌تواند به حفظ و پایداری روزافزون آن بینجامد.
جنگل‌ها منابع زنده و پویایی هستند که اگر به‌ درستی از آنها بهره‌برداری شود، هرگز موجودی آنها (چه از نظر کمیت، کیفیت و تنوع آن) کاهش نخواهد یافت. جنگل‌های تخریب ‌شده هم اگر به ‌حال خود رها شوند، هرگز احیا نشده، بلکه روزبه‌روز خراب‌تر خواهند شد.
توقف طرح‌های جنگلداری موجب افزایش قیمت چوب و به‌ تبع آن قاچاق آن خواهد شد. برداشت چوب توسط قاچاقچیان در مقایسه با برداشت اصولی، خسارتی چندین برابر به‌ همراه خواهد داشت. قاچاقچیان، درختان جوان و کم‌قطر را ده‌ها سال زودتر از موعد برداشت می‌کنند، نه درختان انتخاب شده از طریق کارشناسی و دیدگاه جنگل‌شناسی مناسب بر اساس کتابچه طرح مدیریت جنگل. با خروج کسری از درختان افتاده، ریشه‌کن و خشک از جنگل، بستر جنگل آماده رویش نهال‌های جدید و استمرار تولید می‌شود. این امر در ایجاد مشاغل مولد و درآمد برای روستاییان و جنگل‌نشینان و تأمین نیازهای چوبی جامعه مؤثر خواهد بود.

معایب یا ابهامات طرح‌های جنگلداری
 به‌‌رغم تمامی ‌فواید و محاسن طرح‌های جنگلداری، آیا آنچه در این 60 سال دوره بهره‌برداری از جنگل رخ داده، کاملاً در چهارچوب ضوابط، دستورالعمل‌ها و شرایط مندرج در طرح‌ها بوده است یا از این مهم‌تر، آیا طرح‌های تدوین ‌شده کاملاً بر اساس اطلاعات و داده‌های کافی و اصول علمی تدوین شده‌اند؟ آیا برداشت قانونی چوب از جنگل به‌ میزان پیش‌بینی‌ شده در طرح بوده یا بیشتر؟ آیا برداشت غیرقانونی صورت گرفته یا خیر؟ آیا پیمانکاران در برداشت چوب نقش داشته و اعمال نظر کرده‌اند یا خیر؟
آنچه در خلال اجرای 60 ساله این طرح اتفاق افتاده و موجب نگرانی جدی دلسوزان شده، دو چیز است؛ اجرای غلط و خارج از چهارچوب طرح‌های جنگلداری از سوی مجریان طرح‌ها و تخلفات و دستبردهای غیرقانونی به جنگل که هیچ ارتباطی با طرح‌های جنگلداری ندارد.
به ‌نظر می‌رسد توقف طرح‌های جنگلداری هیچ نقشی در مرتفع ‌کردن ناهنجاری‌های مندرج در بند «دو» ندارد و آن تخلفات می‌توانند نه ‌تنها کماکان ادامه یابند، بلکه به‌ علت نبود حضور جنگلبانان مرتبط با طرح‌های جنگلداری، شدت هم بیابند. رفع ایرادات بند «یک»، یعنی جلوگیری از اجرای غلط و خارج از چهارچوب طرح‌های جنگلداری از سوی مجریان طرح‌ها نیز می‌تواند با اعمال تجدید‌نظرهایی در روش‌های مدیریتی و نظارتی، حاصل شود. بنابراین امکان بهبود اوضاع جنگل‌ها با اجرای درست طرح‌های جنگلداری وجود داشت و نیازی به توقف آن طرح‌ها نبود.

مزایا، معایب و ابهامات طرح تنفس جنگل
 البته اجرای طرح تنفس توانست فواید و دستاوردهایی برای جنگل‌های کشور به‌ بار آورد، از جمله از خروج بسیاری از درختان تنومند، نادر و ارزشمند جنگل‌ها جلوگیری کرد، روند تخریب را در برخی از نقاط جنگل در کوتاه‌مدت کاهش داد، صدای گوشخراش اره‌موتوری در جنگل‌ها قطع شد و پرندگان و سایر وحوش گریخته ‌از جنگل به خانه‌های خود بازگشتند و جنگل از رمق و نفس افتاده، فرصت استراحت و تجدید‌ قوایی به ‌دست آورد و خود را از نابودی نجات نسبی داد.
 راه‌حل: «هم این و هم آن»، «نه این و نه آن»
رویکرد این نوشتار پرهیز از دوگانه‌سازی «طرح‌های جنگلداری» یا طرح «تنفس جنگل» است. هر کدام از این دو رویکرد، مزایا و معایب خود را دارد. در هر دو این رویکردها، نکته مهم و اساسی این است که هیچ‌کدام به ‌طور دقیق و کامل و با نظارت جدی و مستمر و بدون انحراف از اهداف اصلی خود به اجرا درنیامده‌اند. بنابراین برای برون‌رفت از چالش‌های موجود باید به موارد زیر توجه جدی کرد؛ باید نگاه ما به جنگل‌ها از «منبعی برای استخراج چوب»، به منظومه‌ای زنده، پویا و بسیار ارزشمند از لحاظ محیط‌زیست و ارائه‌ دهنده ده‌ها نوع خدمت حیاتی به بشر، سایر موجودات زنده و نیز بقیه اجزای طبیعت، تغییر یابد. جنگل‌های هیرکانی باید از لحاظ قدمت تاریخی به ‌عنوان میراثی ارزشمند و چند میلیون ‌ساله و منحصربه‌فرد مورد توجه واقع شوند. استفاده از این گنجینه ارزشمند، حتی از چوب آن، باید با دقت و احتیاط و بر اساس اصول مسلم علمی ‌و کارشناسی صورت گیرد.
داشتن طرح و برنامه برای مدیریت جنگل، چه در قالب «طرح‌های جنگلداری» و چه در چهارچوب «مدیریت پایدار جنگل‌های هیرکانی» و چه «جنگلداری نوین» ضروری است. یکی‌ از رسالت‌های علم جنگل، اصلاح و بهره‌برداری جنگل‌ها با هدف «به تعادل ‌رساندن جنگل» از طریق «اول، اصلاح و پرورش جنگل و بعد، تولید محصول» است. نیل به این هدف، با اجرای درست طرح‌های جنگلداری امکان‌پذیر بود، چیزی که در خلال اجرای 60 ساله آن به خوبی اتفاق نیفتاد. به‌ نظر می‌رسد راه‌حل برون‌رفت از این مشکل می‌توانست توقف طرح‌های جنگلداری نباشد، اما تصمیم‌گیران با ایجاد انقلابی در مدیریت جنگل‌ها و تغییر رویکرد راهبردی و کنار گذاشتن رویه 60 سال گذشته، نظام‌ها، نهادها و رویه‌های سنتی و مرسوم و عرفی شده را به‌هم ریختند.
 
چه باید کرد؟
به‌ نظر می‌رسد در حال‌ حاضر تنها راه مواجهه با چالش‌های پیش‌رو، تدوین هر چه سریع‌تر طرح مدیریت پایدار جنگل‌های هیرکانی با استفاده از همه ظرفیت‌های علمی ‌کشور، بویژه مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور است. در این طرح باید به همه جنبه‌های مدیریتی جنگل‌ها (که مستلزم استفاده حداکثری از همه ظرفیت‌ها و خدمات این زیست‌بوم ارزشمند از جمله برداشت علمی و کارشناسانه از چوب‌های تولیدی با تأکید بر حفظ و نگهداری پایدار، اصلاح، احیا و توسعه جنگل‌های شمال کشور باشد) توجه جدی صورت گیرد. به‌ عبارت ‌دیگر، باید از تمام نقاط قوت، ظرفیت‌ها و توان علمی ‌و کارشناسی مندرج در هر دو طرح جنگلداری و تنفس جنگل، با پرهیز از هر گونه گرایش یا جهتگیری غیرعلمی، حداکثر استفاده بهینه را به‌ عمل آورد تا با کسب حداکثر بهره از این سرمایه عظیم، به اصلاح، احیا و توسعه آن نیز اهتمام ورزید.