یلدای دلها
مریم کاظمی
بازیگر سینما، تئاتر
و تلویزیون
وقتی بچه هستیم همه چیز رو از دریچه نگاه بزرگترها، همسایهها، معلم و افراد فامیل میبینیم و به خاطر میسپاریم.
مناسبتها هم اینطوری برامون تعریف شدند؛ عید نوروز، شب یلدا، تاسوعا و عاشورا، چهارشنبهسوری، کریسمس و ژانویه؛ تولدها و وفاتهای دینی به همراه خاطرات پدر و مادر و بزرگترهامون از این مناسبتها در گوشمان تکرار شد و مراسم آن با سمبلهایش فراموشنشدنی است.
شاید اگر از ما میپرسیدند میدونی شب یلدا یعنی چی؟ نمیتونستیم پاسخ درستی بدیم. فلسفهاش رو نمیدونستیم، ولی یه چیز رو خیلی خوب میدونستیم و به خاطر میسپردیم؛ شب یلدا یعنی جشن، یعنی شب طولانی، انار و هندوانه و آجیل، فال حافظ، دورهمی فامیلی.
برای بچهها سمبلها مهمه. از نوروز چی یادته؟ عیدی.
با این مقدمه میخوام در مورد نمایشهایی بگم که با موضوعات مناسبتی در موقعیتهای مختلف بخصوص «شب یلدا» که در آستانه آن هستیم تولید و اجرا میشوند.
به مناسبت «یلدا» نمایشهای زیادی ویژه کودکان و نوجوانان در سالهای اخیر دیدهام. تقریباً مثل اکثر نمایشهای کودک به دنبال آگاهیرسانی و شناخت فلسفه شب یلدا به کودکان هستیم، بخصوص این نمایشها برای گروه سنی خردسال و سالهای اولیه دبستان تولید میشود.
داستانها تحتالشعاع این قرار گرفته که چه چیزهایی را باید در شب یلدا طبق سنت و آداب و رسوم داشته باشیم. اگر یکی از آن چیزها نباشه، نمیشه؟ جور درنمیاد؟
داستانها باید تعریف شوند. قصههای احساسات و عواطف انسانها، نه آموزشهای آنها، کما اینکه همه اینها هم قصهها در خود دارند. متوجه شدم بچهها به طرز باشکوهی آگاهتر و داناتر هستند. تأکید پدرها و مادرها در گسترش دایره دانش فرزندانشون با کلاسهای مختلف، کتابها و کارگاههای آموزشی، کودکان را به دانشمندان کوچک تبدیل کرده است.
دانشمند شدن و همه چیز را با علت و معلولها دانستن، خاطرهها را کمرنگ میکند. بگذاریم از دریچه چشم بچهها همه چیز دیده شود. خودمان را عوض نکنیم. باید بزرگترها هم آرزو، درد، شادی و نیازهای خود را دنبال کنند تا بچهها خودشان ارزیابی کنند و تشخیص دهند.