رنگ و بوی عاشقانه یلداهای‌مان یادش به‌خیر

قدیم‌ها «چله شب» ما هم مانند هر خانواده‌ای دور‌هم جمع می‌شدیم و آنچه که مادر‌ تدارک دیده بود، با عشق روی کرسی می‌چید تا شیرینی محفل‌مان باشد و شب را با شادی سحر کنیم. سنتی قدیمی که جشن پایان پاییز بود و آغاز زمستان، فصلی که مانند همه فصول زیبایی‌های خودش را دارد...
در ایام دور گرانی نبود؛ اگر هم بود در حمایت و مهربانی اطرافیانت رنگ می‌باخت...آن زمان سفره‌های‌مان پر بود از عشق و مهربانی و انواع آجیل و تنقلات و میوه‌های فصل و هندوانه و خرمالو و انار که گل سرسبد میز پذیرایی میهمانی‌ها بود... اما حالا گرانی است و اینها همه از سفره‌های‌مان رخت بسته است و ده تا انارمان شده دو انار....
آمین که به بهانه شب چله، با دورهم جمع‌شدن‌ها و با اندک دلخوشی... این شب‌ها برقرار بماند و قلب مردم ما خوش...

گفت‌و‌گوی نصرالله مدقالچی
دوبلور و هنرمند پیشکسوت با «ایران»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و سی و دو
 - شماره هشت هزار و ششصد و سی و دو - ۲۹ آذر ۱۴۰۳