فضای مجازی
کارگردان زن، چه هدیه ای از رهبری خواست؟
لیلی عاج نویسنده و کارگردان در دیدار جمعی از اقشار مختلف بانوان با رهبر انقلاب با ابراز نگرانی از ترجمههای ضعیف و انتخابهای نازل در آثار نمایشی کشور گفت: آثار درامنویسی سطح پایین که نه با فرهنگ ما تناسب دارند و نه پیام تازهای ارائه میدهند، نتیجه انتخاب کارگردانانی است که برای پرهیز از چالش با شورای نظارت، به سمت آثار بیکیفیت و آساناجرا میروند.
عاج در پایان سخنانش خطاب به رهبر انقلاب گفت: همه از شما انگشتر میخواهند، اما من از شما که لذت ادبیات و جادوی کلمات را در این جهان پرتعارض و پرابهام و پیچیده درک کردهاید، میخواهم به من نصیحتی هدیه بدهید و پندی میهمانم کنید.
نوشته حافظ ناظری برای درگذشت ذاکر حسین مطرحترین موزیسین جهان شرق
حافظ ناظری در پستی در صفحه مجازیاش برای درگذشت ذاکر حسین نوازنده طبلا، تهیه کننده موسیقی، آهنگساز و بازیگر اهل هند نوشت: با قلبی آکنده از غم، جهان هنر یکی از بزرگترین ستارههای درخشان خودش، استاد ذاکر حسین را از دست داد.
در تمام دوران نوجوانی قبل از رفتن به نیویورک که خیلى جدى سه تار مینواختم، در جوامع هنرى ایران استاد ذاکر حسین یکی از مطرحترین موزیسینهای جهان شرق در دنیا به حساب میآمد و ما گروهی از جوانان که تب و تاب نوگرایی داشتیم، همیشه علاقهمند بودیم که از سازهای جدید در ترکیب موسیقی ایرانی استفاده کنیم و در آن دوران هر وقت صحبت از ساز کوبهای به میان میآمد، ساز طبلا با توجه به امکان کوک شدنش بسیار مورد توجه همگی قرار داشت.
من هم با آن کمالگرایى افراطى از همان دوران نوجوانی رؤیای همکارى با استاد را در سر داشتم و همیشه به هنرمندان و همکاران میگفتم که روزى با او همکارى خواهم کرد و جالب اینکه آنها هم در خفا و بدون حضورم من را مورد مضحکه و تمسخر قرار میدادند که بابا این بچه چی میگه، این کجا و استاد ذاکر حسین کجا.
اما بعد از آنکه به نیویورک رفتم و وقتی که اثر ناگفته توسط کمپانى سونى آماده انتشار شد و من در آن از سازی جدید به نام حافظ رونمایی میکردم، قسمتی از تکنوازى آن اثر را برای استاد فرستادم و نظرشان را خواستم و ایشان نیز بلافاصله به من پاسخ دادند که چنان تحت تأثیر این قطعه تکنوازی سه تار قرار گرفتهاند که با توجه به کنسرتهای هر روزه با من همکارى خواهند کرد و این همانند خوابی بود برای من که به واقعیت تبدیل میشد.
خلاصه ایشان حتی فرصت آمدن به نیویورک برای ضبط این قطعه را نداشتند و تنها در یکی از روزهایی که در اسکاتلند کنسرت داشتند چند ساعت با من قرار گذاشتند که در آنجا این کار را ضبط کنیم. من هم به عشق ایشان از نیویورک به اسکاتلند رفتم و پس از اجرای کنسرت ایشان، شب با هم شام خوردیم و فردا صبح قبل از رفتن ایشان به نروژ در شهر گلاسکو این قطعه ضبط شد.