چرا مردم به استقبال رویداد موزه هنرهای معاصر رفتند؟

رضا دبیری‌نژاد
موزه‌دار و فعال فرهنگی

این روزها موج استقبال از موزه هنرهای معاصر، فضای رسانه‌ای را شگفت‌زده کرده است و هر کس از ظن خود به تحلیل آن پرداخته تا تصویری متفاوت از جامعه ایران و نسبت آنها با موزه و هنر ارائه کند.
موزه‌ها از سویی با مخاطبانی سر و کار دارند که جاری و در حال تغییر مدام هستند؛ مخاطبانی که نسل به نسل نو می‌شوند و هر نسل هم تجربه‌ها و به تبع آن توقعات خود را دارد. در دو دهه پیش‌تر نام هنرمندان جهانی برای اهالی هنر مانند دانشجویان، استادان و منتقدان هنر آشنا بود، اما در روزگاری که نام هنرمندانی چون پیکاسو، دالی، ونگوک و... در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخد و دسترس‌پذیری این اطلاعات و آثار این هنرمندان بیشتر است، حداقل در نام، به نام‌هایی آشنا تبدیل شده‌اند که برای بخش عمده‌ای از جوانان جذابیت دارد.
در واقع باید بگوییم افزایش اطلاعات اولیه درباره دنیای هنر، سطح علاقه‌مندان هنر و مراکز هنری را افزایش داده است. یعنی به همان میزان  آموزشگاه‌های هنری و گالری‌ها افزایش یافته‌اند که این حاصل رشد جامعه است، البته این به معنای برتری و سطح اطلاعات بیشتر این نسل به نسبت نسل قبل از خود نیست بلکه سطح عمومی اطلاعات مدنظر است.
در کنار اینها موزه‌ها از فرصت‌های نمایشگاهی برای رونق اقتصادی خود استفاده می‌کنند که بخشی از آن در بازدید اتفاق می‌افتد، اما بخش دیگر هم به تولید محصولات فرهنگی و پخش آنها یا سرمایه‌گذاری‌های دیگر اختصاص دارد. در کنار تغییر نسل و گشایش دوباره چشم‌ها به موزه و همچنین گسترش رسانه‌های جدید که فراگیری و اثربخشی بیشتری دارند و به شکل فرد به فرد اطمینان بخشی می‌کنند و تصاعدی بر اطلاع‌رسانی و بازاریابی می‌افزایند، همچنین حتی تولید محتواهایی که در کنار بازاریابی می‌تواند فهم مخاطبین را بالا ببرد.
اما جامعه هر وقت به آرامش نزدیک‌تر می‌شود به فضاهای فرهنگی اقبال بیشتری نشان می‌دهد و همچنان که نهادهای بین‌المللی موزه‌ای مثل ایکوم در سال‌های اخیر اشاره کرده‌اند، موزه‌ها می‌توانند در بهتر کردن حال جامعه نقش مؤثری داشته باشند؛ مخاطبینی که گاه برای فرار از فشارهای اجتماعی به یک فضای فرهنگی آرام مثل موزه پناه می‌برند و همچون مسکنی اندکی از فشارهای زندگی فرار می‌کنند و تجربه‌ای ویژه و مشترک را برای خودشان شکل می‌دهند.
موزه‌ها همچون مکان‌های آیینی جدیدی هستند که مردمان طی مناسکی به بازدید از آنها می‌پردازند و در این مناسک مدرن می‌توانند یک فضای جمعی مدرن را تجربه کنند که این تجربه با تجربه هنری یا تاریخی نیز آمیخته است و می‌توانند یک شوق جمعی و یک شعف با خود داشته باشند. بدین ترتیب موزه‌ها از این طریق حال جامعه را آرام‌تر و بهتر می‌کنند که با چنین رفتاری می‌توانند به جامعه در زمانه‌ای که هستیم، کمک کنند. ولی باید در نظر داشته باشیم که ظرفیت‌ها اندازه‌ای دارند و موزه‌ها باید با بازتعریف خود، ظرفیت‌های جدیدی نیز بسازند و به تناسب تغییرات، جامعه خود را همسان و همراه سازند، بویژه موزه‌ای که می‌خواهد مدعی معاصر بودن  و تجلی معاصر خود نیز بشود،همچنین هر موزه ظرفیتی از بازدید دارد که بنا بر استانداردها این ظرفیت در کاهش بحران‌ها و رضایتمندی مخاطبان و کاهش آسیب‌های احتمالی دارای نقش مهمی است.