موزه هنرهای معاصر؛ پیام تاریخی تحول در گفتمان هنری

سعید اسلام‌زاده
روزنامه‌نگار و مدیر روابط عمومی معاونت هنری

نقش و کارکرد بناهای مدرن و یادمانی که معمولاً مراکز فرهنگی - هنری شهرهای بزرگ جهان‌اند، در زیست امروزی انسان شهری معاصر چندگانه است و به اعتبار و اصالت شهرها می‌افزایند. این اعتبار تا جایی کار می‌کند که هنر معاصر تعریف و کار ویژه معنامند خود را در سپهر هنری جامعه انجام دهد. وقتی که جایی مثل موزه هنرهای معاصر تهران می‌تواند پیام تغییر در نگاه به کارکردهای هنری را به جامعه اعلام کند، زیست این بنای فرهنگی در جایگاه یک مرکز تولید هنر و اندیشه مستمر خواهد بود.
موزه هنرهای معاصر تهران مکان ویژه‌ای برای اجرای مناسک هنری مدرن است. تعریف فضاها و ایده‌های طراحی برگرفته از معماری ایرانی مثل حیاط مرکزی یا حوض (که امروزه به‌شکل اثر مشهور ماده و تفکر یا همان حوض روغن، بازتولید شده است) بخشی از ویژگی‌های این مکان ویژه است. بیننده بعد از عبور از یک مسیر مدور و نیم دایره به مرکز بنا دعوت می‌شود و به جایی می‌رسد که نور خورشید بر آن انعکاس پیدا می‌کند. ویژگی‌ای که در بسیاری از بناهای ویژه در معماری ایرانی وجود داشته است.
در زمان برپایی نمایشگاه‌هایی مانند «چشم در چشم»، جنبه اجتماعی موزه خود را بیشتر نشان می‌دهد. موزه که به‌عنوان بنایی از یک دوره خاص و همچنین یک مرکز هنری که در بازتولید مناسک کهن و رفتارهای میتولوژیک در دنیای معاصر نقش مهمی دارد، همان‌طور که گفتم پیام تغییر در گفتمان هنری را هم توأمان به مخاطب اعلام می‌کند. این پیام نیز یک جنبه تاریخی دارد و یک سویه درزمانی و اکنونی که به معنای تغییر در رویکردهای یک مجموعه هنری است.
در یک ماه گذشته خیل عظیمی از تماشاگران برای دیدن آثار گنجینه به موزه آمده‌اند. 120 پرتره از هنرمندان برجسته ایران و جهان با عنوان «چشم در چشم»، کارکرد مناسکی و آیین‌مند بودن موزه را در یک بازتولید میتولوژیک نشان می‌دهد. این جذبه فوق‌العاده، افزون بر جذابیت آثار به نمایش درآمده، به‌نظرم ریشه در همین کارکرد نهفته در تعریف چنین بناها و مراکزی دارد.
از سوی دیگر تماشاگران موزه هنرهای معاصر به‌قدری متکثرند که بدون یک نظرسنجی دقیق به‌هیچ وجه نمی‌توانیم از سطح تحصیلات یا طبقه اقتصادی اجتماعی و میزان علاقه به هنر مدرن و معاصر آنها اطلاعاتی را حدس بزنیم.
این خاصیت بینندگان و البته گاهی زائران چنین اماکنی است که به‌شدت ناهمگون‌اند و از سطوح مختلف جامعه تشکیل شده‌اند. اشتراک در علاقه به دیدن این آثار نشان دهنده علاقه همه این آدم‌ها به سبک و طرز خاصی نیست. رفتار شرکت‌کنندگان در یک مناسک عمومی یا یک آیین جمعی مشترک است اما این اشتراک دلیل بر شباهت درونی آنها نیست.
موزه هنرهای معاصر در دنیای امروز نقش‌ها و کارکردهای چندگانه دارد که نمی‌توان یکی را فراموش کرد و به دیگری پرداخت. همه آنها در صورت اجرای یک نمایشگاه هنری ظهور می‌کنند.
بنابراین موزه را باید یک مرکز یا مکان ویژه منحصربه‌فرد دانست که اهمیت آن در ساختار حکمرانی فرهنگی هنری کاملاً آشکار است و بر کسی پنهان نیست.