نمایشگاهی که نشان داد مردم ما هنر را خوب می فهمند

هنر پرمخاطب در دوره رخوت اقتصاد

بازخورد صف طولانی برای دیدن یک نمایشگاه در موزه هنرهای معاصر در فضای مجازی نوید بازگشت امیدی را داد که خیلی وقت بود تن و جان‌های خسته از زندگی بی‌رمق و فراموش شده از آسایش و خوشی، انتظارش را می‌کشیدند.
دیدن بازنشسته‌ای که روز شنبه 9 صبح با همسرش برای دیدن نمایشگاه «چشم در چشم» آمده و می‌گوید، ما این‌قدر در ذهن مشکلات داریم که هنر می‌تواند به ما آرامش دهد و در بیان مشکلات و خواسته‌هایمان کمک کند، در روزهایی که بازنشستگان بر خواسته‌های صنفی‌شان پافشاری می‌کنند، خبر از یک اتفاق تازه در این جامعه پرتنش و مضطرب از مشکلات ریز و درشت روانی و اقتصادی می‌دهد.
اخبار نمایشگاه «چشم در چشم» آن‌قدر دهان به دهان چرخیده که حتی مدیران و مربیان مدارس هم از این خبر غفلت نمی‌کنند و اردوی دانش‌آموزی برای دیدن نمایشگاه موزه هنرهای معاصر برپا می‌کنند.
حنانه فردوسی و مهدیس یعقوبی، دو دانش‌آموز کلاس یازدهمی در رشته فتوگرافیک با دیدن آثار نمایشگاه مصمم شدند بیش از قبل برای رشته‌ای که انتخاب کردند وقت بگذارند. آنها می‌گویند:از قبل هیچ مطالعه‌ای درباره نمایشگاه نداشتیم، بعد از دیدن آن تازه فهمیدیم چه راه دور و درازی برای آموختن هنر داریم و حس هنرمندانی را که ساعت‌ها برای خلق اثر وقت گذاشتند به خوبی دریافتیم و درک کردیم که این آثار حاصل زحمات 6-5 ساله آنهاست. با دیدن این نمایشگاه خیلی مشتاق شده و متوجه شدیم راهی را که برای هنر داریم طولانی است و هدفمان را درست انتخاب کرده‌ایم.
از نگاه دانشجویان هنر هم نمایشگاه «چشم در چشم» یک ترم درسی پربار بود. علیرضا فاضلی دانشجوی هنر می‌گوید: ذهنیتم درباره نمایشگاه فقط در حد عکس‌هایی بود که قبلاً در کتاب‌ها دیده‌ بودم و چون آثار نمایشگاه مربوط به گنجینه بود، اشتیاق زیادی برای دیدن آن داشتم. یک اثر خاص چشمم را نگرفت، تمام آثار را دوست داشتم، تصاویرش را قبلاً در کتاب‌های هنری دیده بودم و نسبت به آثار ارتباط ذهنی داشتم. از بین هنرمندان «جاکومتری» را دوست داشتم؛ چون مجسمه‌سازی خوانده‌ام، پرتره جاکومتری برایم خیلی جذاب بود. حس و حال خاص و خوبی گرفتم و احساس شعف از دیدن آثار پیکاسو و ونگوگ از نزدیک داشتم؛ دیدن عکس یک مسأله است و دیدن تصویر از نزدیک مسأله دیگری، چون حس و حال کار را بهتر درک می‌کنیم. استقبال از این نمایشگاه چیز عجیب و غریبی نیست و در دنیا چنین نمایشگاه‌هایی پشت سر هم برگزار می‌شود و مشکل این است که این آثار آن‌قدر در موزه هنرهای معاصر به نمایش درنیامده که حالا همه سر و دست می‌شکنند برای آمدن به این نمایشگاه تا از غافله عقب نمانند. «مشکلات اقتصادی باعث فقر شده و این فقر منجر به فقر فرهنگی می‌شود و افراد را نسبت به فرهنگ بی‌تفاوت می‌کند، هر چند حل مشکلات اقتصادی در توان ما نیست.» این صحبت‌های بهرام زعیمی 68 ساله است، نویسنده‌ای که خاطرات خوبی از دیدن فیلم‌های سیاه و سفید 1920 آلمان و سوررئالیسم فیلم‌های امریکا دارد و معتقد است: فقراقتصادی باعث فقر فرهنگی و ناآگاهی می‌شود.  این نمایشگاه بلیت ارزانی داشت و توانست توجه افرادی را که تمکن مالی نداشتند جلب کند. این نمایشگاه‌ها جامعه را از خطری که هولناک‌تر از مشکلات اقتصادی است نجات می‌دهد و آن هم فقر فرهنگی است. خیلی از هنرمندان، نقاشان و نویسندگان در فقر زندگی کردند ولی ما برای اینها ارزش قائل هستیم و تابلوهایشان با قیمت زیادی به فروش می‌رود.  همیشه فقر باعث شده افراد به استعدادهایشان بیشتر توجه کنند، مثل فردوسی که آدم‌ متمکنی نبوده و زندگی سختی داشته اما کارهایش بعد از هزار سال خواندن لذتبخش است. نمایشگاه «چشم در چشم» پای آدم‌هایی را به موزه هنرهای معاصر باز کرد که به دلیل بعضی مشکلات جسمی ترددشان در شهر آسان نیست و مجبورند با عصا و ویلچر حرکت کنند. احترام به حقوق معلولان در این نمایشگاه به خوبی نمود داشت، به طوری که در صحبت‌هایشان به این نکته اشاره داشتند که رفتار مسئولان موزه با آنها بسیار با احترام بوده و مردم اجازه داده‌اند بدون صف وارد موزه شوند، پول بلیت نداده‌اند و به دلیل رمپ‌های مناسب موزه به راحتی توانسته‌اند نمایشگاه را ببینند.