اثر هنری مخاطب مستقل ندارد

سعید فلاح فر

پژوهشگر هنر

در هر خلق هنرمندانه، هنرمند از یک شیء و وجود خارجی، رخداد، تصویر یا ابژه و امر واقعی بیرونی به یک درک ذهنی و سوژه فردی می‌رسد که به زعم هنرمند حداقل در مقاطع محدودی همان امر حقیقی است. در هر دو سوی این تولید و دریافت، خیال می‌تواند عامل شکل‌گیری یا توسعه باشد.
اثر هنری از چگونگی ساخت چنین فرآیندی و به واسطه یک مهارت اجرایی، به یک اثر ثانویه بیرونی منجر می‌شود. در آنچه تعریف معاصر هنر به شمار می‌آید، این اثر هنری، به نوبه خود یک امر اولیه خارجی است که احتمالاً از طریق خوانش و مواجهه مخاطب ثانویه به تحقق مفهوم غایی هنر و اثر هنری منتهی خواهد شد. هر مخاطب متأثر از دانش، تجربه زیستی، احوال لحظه‌ای و عوامل مؤثر بر او، وارد رابطه اثر هنری با پدیدآورندگان خواهد شد.
البته عنوان پدیدآورندگان را نباید محدود به شخص هنرمند اثر فرض کرد. برداشت مخاطب، همچنین کنش‌ها و واکنش‌های منتقدهنری، راهنمای موزه، رسانه، محیط، فضا، زمان، مکان و... همه به نوعی و به ترتیبی مؤثر و از طریق احوالات مخاطب، در پدیدآمدن امر نهایی اثر هنری دخالت دارند. همان‌طور که هنرمند در لحظه دریافت و انگیزش و خلق، تحت تأثیر چنین عوامل مشابهی است. بدیهی است که از همین موضوع می‌توان نتیجه گرفت؛ رابطه مخاطب در لحظه مواجهه با اثر قطعاً متأثر از رفتار و دریافت سایر پدیدآورندگان و شرایط درونی و پیرامونی مخاطب است تا جایی که مخاطب مستقل اثر هنری قابل تصور نیست.
پس تجربه یک بازدید عمومی از یک نمایشگاه هنری در حضور سایر ارکان و اشخاص مرتبط با اثر هنری و... قابل مقایسه با یک مواجهه منفرد نخواهد بود. مثلاً تصویر نقاشی در صفحه نمایش گوشی، دیگر همان اثری نیست که روی دیوار موزه نصب شده است. با اینکه صدای واحدی در سالن پخش می‌شود، اما الزاماً امر غایی آن موسیقی برای دو مخاطب حاضر در سالن، یکی نیست. این تفاوت‌ها را حتی می‌توان در میان مخاطبان حرفه‌ای، منتقدین کهنه کار هنری، روزنامه نگاران تخصصی، داوران رویدادهای هنری و... هم مشاهده کرد و در ساده‌ترین نتیجه‌گیری به نسبی بودن معیارهای ارزش‌گذاری و جاذبه‌های اثر هنری، ماهیت فهم و ادراک اثر هنری، تأثیر اثر هنری، انتقال پیام یا محتوای اثر هنری و خصوصاً به عدم قطعیت و ثبات در چیستی و چگونگی و چرایی هنر رأی داد.
به این معنا که امر قطعی و بدیهی در هنرهای سنتی، به امری تفسیرپذیر، پویا و جاری در هنر دوره معاصر تبدیل شده است. در یک مثال تقلیل یافته عامیانه، نقل دوباره یک موقعیت شدیداً خنده دار، اغلب ساده و بی‌مزه به نظر می‌رسد. چرا که بخشی از شرایط درونی و بیرونی افراد یا عوامل سازنده آن موقعیت در موقعیت موجود دوم، از دست رفته‌اند.
یا به عکس، گاهی نقل یک حادثه ساده در شرایط متفاوت، بی‌نهایت جذاب و طنازانه می‌شود. دیدن یک فیلم کمدی یا واکنش به یک روایت طنز، علاوه بر روحیات فردی، مستلزم دانش لازم، قدرت تحلیل و تجمیع تمام شرایط عاطفی و احساسی کافی از جمله عکس‌العمل سایرین است که الزاماً در همه بیننده‌ها و شنونده‌ها از یک جنس یا هم اندازه و هم زمان نخواهد بود.
این موضوع را می‌توان به سایر برداشت‌ها و احساسات در شکل‌گیری فرآیند اثر هنری هم تعمیم داد. از این رو ناتمامی، تأثیرات تعاملی، مداومت حیات و حتی امکان تصور یک اثر هنری متناسب با تغییرات شرایط نمایش و فرآیندی که لحظه به لحظه توسط مخاطب کامل شده، به یکی از مشخصات هنر معاصر در مقابل فرآیند تثبیت شده، قائم به خویش و قطعی هنر در مفهوم سنتی آن تبدیل می‌شود.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و چهار
 - شماره هشت هزار و ششصد و چهار - ۲۳ آبان ۱۴۰۳