به بهانه تفکیک دوباره بخش ملی از بخش بینالملل جشنواره فیلم
پاسخی به دلخوشیهای ناامیدانه
امیرحسین علمالهدی
کارشناس سینما و اکران
جشنوارههای سینمایی کن (آغاز جشنواره سال1939میلادی)، برلین (آغاز جشنواره سال1951میلادی)، ونیز (آغاز جشنواره سال1932میلادی)، تورنتو (آغاز جشنواره سال1976میلادی) و توکیو (آغاز جشنواره سال1985میلادی) اگر توسط سیاستگذاران و مجریان فرهنگی این سرزمین برگزار میشد الان هیچکدام اثری ازشان نبود!
هنوز نمیدانیم از سینما چه میخواهیم؟ جشنواره بینالمللی میخواهیم؟ با چه مختصاتی میخواهیم؟ آداب جشنواره برگزار کردن را میخواهیم دوباره اختراع کنیم؟ همه اجزای برگزاری جشنوارهمان در هالهای از ابهام است و با یکسری شعارهای من درآوردی میخواهیم در دنیا آن هم در سینما تأثیرگذار باشیم! هنوز روی اسم جشنواره که باید بر مدار شهر برگزار کننده (جشنواره تهران) بچرخد و نه بر مدار نگاه مضمونی به یک رویداد تاریخ معاصر (جشنواره فجر) اصرار داریم! گویا جشنوارهای به اسم تهران بعد 45 سال از انقلاب یادآور جشنواره تهران زمان پهلوی است. دچار ایدئولوژیزدگی صرف هستیم و میخواهیم ساختارها و آداب جشنواره برگزار کردن را به جهانیان آموزش دهیم (مثل این 3 سال که جز نابودی یک دستاورد قابل دفاع 3 ساله در نحوه بینالمللی فیلم فجر دستاوردی نداشتند آقایان)!
تجربه 3 ساله رضا میرکریمی در اواخر دهه 90 آداب جشنواره بینالمللی را به ساختار استاندارد خود نزدیک کرد. او توانست با تمام تنگناها این جشنواره را در شکل اجرا به استانداردهای بینالمللی نزدیک کند اما نتوانست (انتظار بالا از او در 3 سال غیرمنطقی است) حیات طبیعی نمایش آثار خارجی بر پرده سینما را به بهانه این جشنواره توسط دولتمردان سامان بخشد. صرف برگزاری یک جشنواره چندروزه شاید مقدمهای بود بر آغاز نمایش فیلم خارجی بر پرده سینماهای کشور(مگر میشود نمایش فیلم خارجی بر پرده سینماهای یک شهر یا کشور نداشته باشیم و بخواهیم جشنواره بینالمللی فیلم برگزار کنیم؟!) اما طبق معمول با تغییر دولت گویا روال دیگری حادث و قرار شد ریل سینما تغییر کند و ریل به سوی ناکجا برود!
تجربه عربستان در توسعه زیرساختهای سینمایی و برگزاری جشنواره بینالمللی دریای سرخ و نمایش همزمان فیلمهای خارجی و... نشاندهنده آداب سینماگری در گستره بینالملل است! با اینکه در این سرزمین دیگر خیلی آداب برایمان دارد میشود رؤیا و آرزو، ولی بازهم به تک رفتارهای حرفهای امیدواریم که با جدا شدن بخش بینالملل از جشنواره داخلی فیلم فجر شاهد تمرین بینالمللی رفتار کردن یک جشنواره باشیم چون نمیتوانیم در یک رویداد داخلی در بهمن ماه شاهد برگزاری یک رویداد بینالمللی باشیم چون همه نگاه سینماگران در جشنواره فیلم فجر به تولیدات سینمای ایران است (که بحمدالله طی چندسال گذشته این نگاهها هم به کمترین میزان خود رسید) و هم تقویم برگزاری جشنوارههای بینالمللی نیز این زمان را توصیه نمیکند به دلیل همزمانی با جشنواره برلین و خب همین دو دلیل بدیهی میگوید که جشنواره بینالمللی باید در یک زمان دیگر باشد و با هویت دیگری! تا نخواهیم برای یکبار تکلیف خود را با «آداب حکمرانی» در سینما مشخص کنیم صرف تغییر یک تاریخ دردی از سینمای ایران دوا نمیکند و اگر بخواهیم در معادلات سینمایی جهان تأثیرگذار باشیم راهی جز تغییر آداب حکمرانی در سینما در همه ساحتها و اجرا نداریم! اما چون عادت کردهایم به دلخوشیهای کوچک پس باید اذعان کنیم که تغییر زمان یک رویداد و جداشدن چندباره جشنواره بینالمللی فیلم فجر (که امیدوارم اسم جشنواره به تهران تغییر یابد) پاسخ به دلخوشیهای ناامیدانه ماست.