مصائب تشخیص نسخه اصل اثر هنری
سعید فلاح فر
پژوهشگر هنر
«نسخه اصل، چه تفاوتی با نسخه دوم یا نسخه جعلی یک اثر هنری دارد؟» معلوم است که عدهای از طرح این سؤال هم برآشفته میشوند، چه برسد که در بررسی آن دچار تردیدهای نیازمند به شرح و بسط شده باشند؛ خصوصاً علاقهمندان به تاریخ، چنین اشارهای را گناهی نابخشودنی میدانند، اما در تاریخ هنر میتوان به مواردی مراجعه کرد که عملاً حاصل تردیدهای نهفته در این پرسش است. جنبشهای مختلف هنری با درجاتی از اهمیت، به معنای «اصالت» به خلق اثر هنری پرداختهاند و منتقدان نگاه متفاوتی به این موضوع دارند. برخی اصولاً «اصالت» را صفتی تهی از معنا دانستهاند، بویژه کسانی معتقدند خلق آثار هنری دچار تکرار شده و اصالت در نسبت این آثار، صفت غیرقابل اطلاقی است. از نظر این عده، همه چیز از پیش وجود داشته و اثر هنری تازگی اصیلی ندارد. مثلاً خاستگاههای نظری مدرنیسم و پستمدرنیسم به انحای مختلف، تفاسیر متفاوتی در این بحث داشتهاند. «اصالت» معنای وسیعی در فلسفه و تجربه زیستی دارد. عبارت «اصالت چیست؟» در کنار چیستیهای «ماهیت» و «هویت» و... خود میتواند یکی از دغدغههای مهم و دائم بشری باشد، اما فارغ از پیچیدگیهای فلسفی بحث، یکی از سادهترین مصداقهای این صفت، همان تمایز اثر اصلی در مقابل نسخه کپی و سرقت هنری اثر است. شاید این قسمت از اصالت تحت عنوان «اصالت ماده اثر» قابل بررسی باشد.
به نظر میرسد توفیقات فنی در عرصه هنر، نهتنها منجر به توافقات بیشتر نشده، بلکه به این تقابلها دامن زده است. نسخهبرداری، عکاسی و متعاقب آن عملکرد وسیع رسانههای تصویری، جهان تازهای از هنرهای بصری و تجسمی به مخاطب امروز عرضه کردهاند. در دنیای معاصر ـ با وجود سهولت سفر و گردش نمایشگاههای بزرگ هنریـ چند نفر توانستهاند تابلوی The Night Watch «گشت شبانه» اثر رامبرانت، هنرمند شهیر هلندی را از نزدیک ببینند؟ یا چند نفر تابلوی Mona Lisa «لبخند ژکوند» اثر رمزآلود داوینچی ایتالیایی را ـ که حتی بین عوام هم شناخته شده استـ از نزدیک دیدهاند؟ آیا نسخههای بدل این آثار که به صورت بازسازی شده، عکس، چاپ، تصاویر دیجیتالی، حتی کپیهای غیرقانونی و... منتشر شده است، بخشی از جریان هنری و تأثیرگذار محسوب نمیشود؟ از این جهت فراگیری عکاسی و رسانههای تصویری را باید نقطه عطف تاریخی در هنرهای تجسمی دانست. در حال حاضر مورخان، منتقدان هنری، متخصصان تاریخ هنر، دانشمندان شیمی، علوم آزمایشگاهی و پرتونگاری و... با انواع آگاهیها، علوم و دستگاههای مدرن برای تشخیص نسخههای اصل از نسخههای بدل تلاش میکنند و باز هم این امکان وجود دارد که در مواردی دچار اشتباه و خطا شده باشند، به طوری که موزهها، کلکسیونرها، حراجهای هنری و خریداران بسیاری به خاطر عدم تشخیص اصالت این آثار و سوداگریهای بازاری دچار خسارات مالی غیرقابل جبرانی شدهاند؛ اما آیا خارج از بازارهای هنری، باز هم این تشخیص و تشخص حائز اهمیت خواهد بود؟ درک زیبایی «گشت شبانه» یا «لبخند ژکوند» و... از روی تابلوی اصل و کپی چقدر متفاوت میشود؟ اصول ترکیببندی، رنگ، محتوا و... در نسخههای اصل و بدل چه تفاوتهایی میتوانند با هم داشته باشند؟ غیر از موضوع قیمتگذاری و ارزش مادی، نسخه اول یک اثر عکاسی یا چاپ دستی و هنری چه تفاوتی با نسخه دهم و بیستم همان اثر دارد؟ و از منظر نقد و تحلیل هنری، در صورتی که بنیاد مفهوم «اصالت» در هنر با صدها اما و اگر روبهرو شده و به پرسش گرفته میشود، ثبات و اصالت ماده اثر هنری تا چه اندازه میتواند حائز اهمیت باشد؟ از طرفی اصالت ماده در یک اثر هنری مثل «چشمه» که توسط مارسل دوشان ارائه شد ـ در حالی که هزاران نمونه آن در فروشگاهها قابل تهیه استـ چه معنایی میتواند داشته باشد؟