در حافظه موقت ذخیره شد...
سراب صلح با اسرائیل
چرا BBC به دنبال تغییر سیاست منطقهای ایران است؟
برای درک ابعاد و لزوم وقوع عملیات طوفانالاقصی که هفتم اکتبر سال قبل رقم خورد، باید از دید مردم مظلوم فلسطین به ابعاد ماجرا نگاه کرد. در شرایطی که منطقه در آستانه تکمیل پروژه عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با برخی دولتهای عربی بود، عملیات طوفانالاقصی طراحی و اجرا شد. با کمی فاصله گرفتن از فضای مسمومی که رسانههای وابسته به رژیم صهیونیستی ایجاد کردهاند، میتوان این حقیقت را درک کرد که مقاومت یک ساله غزه و در ماههای اخیر لبنان، دغدغه صهیونیستها را از پروژه عادی سازی، روابط به «حفظ موجودیت» در وهله اول و «حفظ بازدارندگی» در گام دوم، تغییر داده است؛ و این درحالی است که اگر حمایتهای تام و تمام نظامی امریکا از این رژیم نباشد، معلوم نیست تا چه مدت میتواند دوام خود را بروز دهد. دغدغهای که در سالهای ابتدایی اشغال فلسطین نیز گریبانگیر آنها بود.
اما به عبارتی دقیقتر، طوفانالاقصی رژیم صهیونیستی را هفت دهه به عقب برگرداند. عقبگردی که با گذشت بیش از یک سال از جنایات رژیم صهیونیستی و شهادت دهها هزار نفر از مردم فلسطین، همچنان ادامه دارد. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران نیز بهعنوان محور مقاومت منطقه، بهترین راهبرد ممکن را در پیش گرفته است: هماهنگی و همافزایی در میدان و دیپلماسی، در راستای حمایت همه جانبه از مقاومت. در همین راستا بود که تعدادی از فرماندهان برجسته ایران در لبنان و سوریه، توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدهاند و عملیاتهای کمنظیر «وعده صادق» خود به برگه دیگری از تاریخ غرب آسیا بدل شد.
عملیات روانی جدید از سوی سخنگوی فارسی دولت انگلیس
در شرایطی که کشورهای عربی منطقه، ناکام و خسته از رویارویی با رژیم صهیونیستی، عطای آرمان آزادی فلسطین را به لقایش بخشیدند و انزوا را بر مقاومت ترجیح دادند، مقاومت ضدصهیونیستی، با ایران احیا شد و با تداوم در دهههای اخیر، منجر به طوفانالاقصی شد و پس از هفتم اکتبر سال گذشته نیز، با قوت به مسیر خود ادامه میدهد. در چنین شرایطی، پیش کشیدن بحث لزوم «تجدیدنظر ایران در سیاستهای منطقهای» از سوی برخی رسانههای بیگانه همچون BBC فارسی به عنوان سخنگوی فارسیزبان دولت انگلیس نشان میدهد که تلاش حامیان اسرائیل برای اثرگذاری روانی بر معادلات جاری منطقه، به منظور تضعیف پشتیبانی افکار عمومی ایران از قضیه فلسطین و سپس طرح فریب «مذاکره» آغاز شده است. این در حالی است که صورت مسأله تعریف شده از سوی حامیان رژیم صهیونیستی اساساً اشتباه است؛ چرا که تعیین تکلیف برای مقاومت، جایی در دکترین منطقهای ایران ندارد. چه آنکه رهبر انقلاب نیز بارها نسبت به طراحی و اجرای تمام و کمال عملیات طوفانالاقصی توسط مقاومت فلسطین و رد نقش ایران در انجام این عملیات، تأکید کردهاند. در همین چهارچوب نیز ایران بارها به صراحت اعلام کرده از هر تصمیم مقاومت و مردم فلسطین برای برقراری آتشبس حمایت خواهد کرد.
اما به رغم این راهبرد شفاف، رسانههای وابسته به امریکا و رژیم صهیونیستی پایان جنگ یک سال اخیر را مشروط به تغییر سیاستهای منطقهای ایران میدانند. آن هم در شرایطی که اسرائیل به جنایات خود در غزه و لبنان ادامه میدهد و صدایی از نهادها و مجامع بینالمللی در اعتراض به تروریسم عریان صهیونیستها به گوش نمیرسد.
صحبت از لزوم تجدیدنظر ایران در سیاستهای منطقهای و دست شستن مقاومت فلسطین از مبارزه با اسرائیل و تن دادن به صلح مورد تأکید امریکا و غرب، پروژهای است که با هدف نابودی نرم مقاومت پیش رفته است.
ایالات متحده امریکا، بیش و پیش از آنکه به دنبال توقف جنایات اسرائیل در غزه باشد، تأمین حداکثری منافع رژیم صهیونیستی را دنبال میکند. در این شرایط، ارائه پیشنهاد تغییر سیاستهای منطقهای ایران و انجام مذاکره با امریکا و اروپا برای ناکام گذاشتن نقشه صهیونیستها، ساده لوحی محض است. چه آنکه مسعود پزشکیان رئیسجمهور کشورمان نیز پیشتر در جلسه هیأت دولت هشتم مهرماه، با اشاره به «فریب دشمن»، تأکید کرد: «ادعاهای سران امریکا و کشورهای اروپایی که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتشبس میدادند، تماماً دروغ بود و فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفاً آنها را در ارتکاب جنایات بیشتر جریتر خواهد کرد.»