نگاهی به فیلم کوتاه «اتاق 8»
تفسیر جهان در 7 دقیقه
جواد حقیقی
کارشناس فرهنگی و هنری
شاید یکی از فیلمهای کوتاه که میتوان به عنوان فیلمهای معناگرا تماشای آن را به مخاطب پیشنهاد کرد، فیلم کوتاه «اتاق 8» باشد. مدت زمان این فیلم 7 دقیقه و 22 ثانیه است. این فیلم اگرچه ساختاری رئالیستی دارد، اما در واقع فیلم فراواقعگرایی و سوررئالیستی محسوب میشود. پایان فیلم و آغاز فیلم به نوعی مرتبط است. اولین سکانس زندانی است با لباس فرم زندانیان روسیه، یعنی آبی و تیرهای که به آبی کثیف معروف است. در واقع پروسه تولید رنگ لباس زندانیان برای ایجاد خستگی و دلهره و افسردگی در زندانی با تلفیق رنگ خاکستری و یک رنگ دیگر از جمله سبز، آبی و... است. در اینجا کارگردان قصد دارد تا سرمای روسیه را نیز با رنگ آبی نشان دهد؛ فضایی از فریزشدگی و یخ زدگی تا به انجماد افراد در زندان را تصور میکند.
تصویر ابتدایی یک مدیوم شات از زندانی است و سپس چند پنجره تیره زندان از نگاه زندانی و در نهایت یک اینسرت از یک جعبه کبریت که در حال حرکت است، گویی حیوان کوچکی در آن گرفتار شده است، در فضای آبی کثیف که با قرار گرفتن انگشت اشاره روی آن از حرکت باز میماند و بعد جعبه که پایان فیلم را هم با نشان دادن این جعبه کبریت نشان میدهد.
نور میرود و با بازگشت نور، در زندان باز میشود و سرباز، زندانی را به داخل زندان رهنمود میکند. دستبند زندانی را که از پشت بسته شده، باز میکند و در زندان را میبندد و از پشت پنجره زندان به زندانی میگوید: «تولدت مبارک مرد» جمله کلیدی تولدت مبارک برای یک زندانی، یک ایهام است برای درک دو مسأله؛ در ابتدا، مفهومی تمسخرآمیز از زندانی شدن دارد و در وجه دوم، معنای تولد انسانی در این جهان را نشان میدهد و مسیر حرکت بشری از دنیای دیگر، تا این سرای خاکی به یک سلول کوچک به رنگ آبی کثیف که همسلولی فرد با نمایی از پشت سرش مشخص است. اما همسلولی او کیست. چه کسی میتواند باشد.
همسلولی بعد از بسته شدن در سلول و بعد از اینکه زندانی در سلول تنها ماند سر میچرخاند و سلام به زندانی میدهد و زندانی نیز مجدداً سلامی به او میدهد. اما همسلولی حتی پاسخ سؤال او درباره مدت زمانی که در سلول است را نمیدهد و در اینجا مفهوم قدمت همسلولی مشخص نمیشود. در عین حال نسبت به کتابش که توسط زندانی ورق زده میشود، واکنش میدهد و در نتیجه زندانی تازهوارد، کتاب هم سلولی را روی تختش میگذارد.
اما روی تخت زندانی تازهوارد صندوقی قرمز قرار گرفته که همسلولی هیچگونه تمایلی به توضیح در مورد این صندوق قرمز ندارد. در حالی که کاملاً به این صندوق محیط است و به احتمالی همسلولی، خودش سازنده چنین صندوقی است، بنابراین به زندانی تذکر میدهد تا در صندوق را باز نکند چرا که پشیمان خواهد شد. اما زندانی به دنبال امتحان شانس خودش است و در صندوق قرمز رنگ قدیمی را باز میکند. فضای داخل صندوق دقیقاً شبیه اتاق شماره 8 یا سلول شماره 8 است که هر دو در آن گرفتار شدهاند. زندانی انگشت اشارهاش را به سمت ماکت صندلی میبرد که دقیقاً صندلی سلول است و ناگهان سقف سلول بالا میرود و...
این فیلم کوتاه تفسیر جدید و نهیلیستی از فضای جهان را ارائه میدهد که بینهایت زندانهای تو در تو است و هر فرد با همسلولیاش که میتواند تفسیری از خدای او باشد در زندان تن اسیر شده. بنابراین سلول شماره 8 کالبد ذهنی یک فرد از جهان است و پیرامونش جهان ذهنیای است که با ذهنش میآفریند. او در واقع در سلول ذهنیاتش از روز تولدش گرفتار آمده و این گرفتاری تا بینهایت نیز ادامه دارد. برای تفسیر معنای بینهایت رجوع میکنیم به نام فیلم یعنی اتاق 8. عدد 8 به انگلیسی را اگر به صورت افق در نظر بگیریم، مفهوم بینهایت را نشان میکند. بر این اساس میتوان گفت فیلم «اتاق 8» فیلمی دارای مفاهیم فلسفی در زیر لایههای داستانی کوتاه با تلفیقی از سینمای روایی و سینمای سوررئالیستی است.