فضای مجازی
شادباش زادروز استاد شفیعیکدکنی
با آنکه چند روزی از سالروز تولد محمدرضا شفیعی کدکنی، استاد دانشگاه تهران، شاعر و مصحح متون کهن کشورمان میگذرد اما همچنان اهالی فرهنگ و ادبیات در پیامهایی، هشتاد و پنج سالگی این ادیب و پژوهشگر را تبریک میگویند. پروین علیپور، نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان به همین مناسبت چند سطری را در صفحه شخصی خود با علاقهمندان به اشتراک گذاشته است. این نویسنده و مترجم یکی از کتابهای خود را به شفیعیکدکنی تقدیم کرده و نوشته است: «کتاب به کجا چنین شتابان؟! را پیشکش کردهام به پدر خودم، پدر شما و همه پدران این مرز و بوم! باشد که بپذیرید.»کتاب «به کجا چنین شتابان؟!» دربردارنده هفده داستان کوتاه برای کودکان و نوجوانان است که سال گذشته روانه کتابفروشیها شده است. رضا رفیع، شاعر طنزپرداز و مجری تلویزیون هم به همین مناسبت فیلم کوتاهی از دورهمی جمعی از اهالی ادبیات به مناسبت تولد این چهره سرشناس ادبیات را منتشر کرده، در این فیلم استاد شفیعی کدکنی که از حضور در این جمع خوشحال است با لبخند پاسخ حاضران را میدهد؛ رضا رفیع نیز به همین بهانه نوشته: توفیق رفیق شد تا در روز بزرگداشت حضرت حافظ، در یک مرکز خیریه و در میان جمعی نیکوکار در این روزگار کجرفتار، در جشن بیریای تولد دکتر شفیعی کدکنی عزیز حضور پیدا کنم و شاهد لبخند استاد باشم. در روزگاری که به قول خود ایشان: «طفلی به نام شادی/ دیری است گم شده/ با چشمهای روشن براق/ با گیسویی بلند، به بالای آرزو...» کیک تولد را که آوردند، هرکار کردند، استاد شمع روی کیک را فوت نکردند. گفتند: «من در طول عمرم از این کارها نکردهام!» من هم به آقای حسامالدین سراج خوش آواز به شوخی گفتم: «شما نایبالفوت شوید و به نیابت ایشان فوت بفرمایید. مقبول میافتد!» بعد از آن در توجیه اجتناب استاد شفیعی از فوت کردن شمع کیک، نکتهای گفتم که جمع حاضر خندیدند، اینکه: «چون شما سالها در عرصه فکر و فرهنگ و ادب، فقط شمع روشن کردهاید، لذا عادت به فوت کردن و خاموش کردن شمع ندارید.» استاد شفیعی عزیز هم خندیدند و گفتند: «باریکلا.» قبل از آن هم به من گفتند که «شما و من همولایتی هستیم، از دیار کدکن و تربت حیدریه خراسان.» بنابراین جرأت پیدا کردم و دو فقره کتاب شعر طنز «عشق با سس اضافه» و «بگذار تا بخندم» خود را به ایشان هدیه کردم و گفتم: «این هم هدیه ناقابل من برای تولد قابلمند شما. چه کند که بینوا ندارد بیش!» از گفتههای اهالی ادبیات به بهانه زادروز استاد شفیعی کدکنی که بگذریم، این شاعر و ادیب ایرانی متولد مهر ماه سال 1318، کدکن خراسان ( تربیت حیدریه) است؛ شاعری که سالهاست تخلص «م. سرشک» را برای خود انتخاب کرده است. او را میتوان در زمره شاعران اجتماعی دانست که دلبستگی بسیاری هم به آیین و فرهنگ ایرانی و بهخصوص خراسان دارد. از این شاعر و نویسنده آثار متعددی روانه کتابفروشیها شده است که از جمله آنها میتوان به تصحیح آثار عطار نیشابوری و همچنین انتشار مجموعه اشعاری نظیر «نامهای به آسمان» اشاره کرد.
نوشته خسروشاهی درباره کتاب دیکنز
حامد خسروشاهی، نویسنده و روزنامهنگار تازهترین پست خود در شبکههای اجتماعی را به درج مطلبی درباره یکی از آثار مشهور چارلز دیکنز اختصاص داده است؛ او با انتشار تصویری از ترجمه محس فرزاد از این کتاب نوشته: «لیست بلندبالایی دارم از کتابهایی که باید بخوانم و هنوز نرسیدهام که بخوانم. برخیشان را از نوجوانی، برخی را از دوره دانشجویی و برخی را هم در سالهای بعدش به لیست اضافه کردهام و هنوز خط نخوردهاند. الیور توئیست یکی از آن کتابها بود که سالها در لیست مانده بود و این اواخر خریدم که شبها برای پسرم طاها بخوانم. اسمش برای طاها بود اما برای خود نوجوانم داشتم میخواندم. یکی از آثار ماندگار چارلز دیکنز. این کتاب ابتدا به صورت پاورقی در یک ماهنامه انگلیسی به نام بنتلیز میسلنی منتشر شد. این رمان اولینبار سال 1838 در انگلستان به صورت کتاب منتشر شد.