موزه هنرهای معاصر آثار فرخ شایسته را به نمایش گذاشته است

همسفر آفتاب با کوله باری غنی از شرق و غرب

گروه فرهنگی/ نمایشگاه «همسفر آفتاب» (مروری بر آثار فرخ شایسته) به نمایشگاه‌گردانی رضا دبیری‌نژاد، شامل بیش از 200 اثر در قالب 17 مجموعه از سه دوره کاری این هنرمند در ایران و خارج از ایران در موزه هنرهای معاصر به نمایش درآمده است.
رضا دبیری‌نژاد نمایشگاه‌گردان«همسفر آفتاب» در توضیحاتی درباره این نمایشگاه به «ایران» گفت: نمایشگاه همسفر آفتاب که در موزه هنرهای معاصر تهران گشایش یافته است مروری دارد بر آثار یک هنرمند هفتاد ساله ایرانی یعنی فرخ شایسته که نزدیک شصت سال در کار خلق آثار هنری بوده است. «فرخ شایسته» در آستانه شصت سالگی پدرش«صدر‌الدین شایسته شیرازی»، در سال 1333دیده به جهان گشود.
به اعتقاد دبیری‌نژاد، «صدر‌الدین شایسته شیرازی» نزد هنرمندان و هنرشناسان جایگاه ویژه داشت و در نوجوانی در محضر «فرصت الدوله شیرازی» هنر آموخته بود. «فرصت» که خود شاگرد «میرزا آقا» بود، با واسطه میراث‌دار لطفعلی شیرازی و آقا صادق محسوب می‌شد. صدر‌الدین شیرازی همچنین در محضر«محمد تقی مذهب باشی» تذهیب را نیز فراگرفت. با این سلسله استاد و شاگردی صدر‌الدین واپسین میراث‌دار «مکتب شیراز» در زمان خود شد. بعدتر به تشویق فرصت‌الدوله راهی تهران شد و در مدرسه صنایع مستظرفه تهران، زیر نظر «کمال الملک»، نقاشی و پیکرتراشی را در دوره‌ای هشت ساله ادامه داد و در همین زمان، در «مدرسه سپهسالار» به درجه اجتهاد رسید.
نمایشگاه گردان «همسفر با آفتاب» درباره روند کار این هنرمند این طور گفت: فرخ شایسته از هفت سالگی، فرصت یافت در کنار پدر، سه پایه بگذارد و به مشق کردن «گل و مرغ» بپردازد و این‌گونه میراث نگارگری مکتب شیراز، از لطفعلی شیرازی، آقا صادق، میرزا آقا، مذهب باشی و فرصت، توسط پدر، به فرخ رسید. آثار نگارگری دوره کودکی و نوجوانی فرخ به شیوه مکتب شیراز، علاوه بر الگوهای مثالی این مکتب، سرمشق‌هایی نیز از زندگی داشت؛ از این رو فرخ شایسته علاقه و آموزش هنر را بر مرز هنرهای سنتی ایرانی آغاز کرد و این گونه از دل میراث‌های هنری ایرانی برآمد اما او بر این نقطه نایستاد و در زمانه پرهیاهوی خویش و در قرنی که دوره تحولات هنری بود حرکت کرد و ضمن تحصیل در ایران برای تجربه بیشتر ابتدا به سمت غرب عالم رفت.
فرخ، کم کم بدیل‌هایی می‌یافت؛ در میان کتاب‌های خارجی پدر، آثار چاپ دوره رنسانس را دید، مجموعه‌ای از آثار امپرسیونیسم را مرور کرد، ایسم‌های دیگر را نیز فارغ از دعوای تاریخ هنر، با تصاویر آثار شاخصشان از نظر گذراند و رؤیای تحصیل هنر در فرانسه را در سر پروراند. در محیط هنری نیمه دهه پنجاه در تهران، «حجم‌های محسن وزیری مقدم» را جذاب یافت. این شاید نخستین علاقه به هنر نو برایش بود.
 سال 1355 خورشیدی، فرخ به هند رفت، بعد به اروپا سفرکرد؛ در فرانسه، همان گونه که پدر گفته بود تحصیل در رشته نقاشی را چندان دلخواه نیافت. شاهکارهایی را که در کودکی در مجله‌ها و کتاب‌های پدر دیده بود  بی‌واسطه در موزه‌های اروپا تماشا کرد و به تهران بازگشت. همسفر آفتاب، از شرق راهی غرب شد. به جست‌و‌جوی نور در نقاشی جذب آثار «مونه» و «ورمیر» شد، اما جریان‌های هنری امریکا در آن زمان به طور عمده، معطوف به «پاپ آرت»، «اکسپرسیونیسم انتزاعی» و «مینیمالیسم» بود. فرخ دو جریان نخست را آزمود، ابتدا جذاب بود اما پس از مدتی، هر دو را رها کرد! به قاب کوچک نگارگری بازگشت و شیوه کهن را در محیطی جدید آزمود. ابتدا این کار از سوی دوستان و استادان شوخی تلقی شد، بعد رد و انکار شد، اما بعدتر، توجه‌ها را به خود جلب کرد! همزمان با نقاشی، چاپ دستی را نیز آموخت و با تجربه‌ای که درعکاسی و فتومونتاژ داشت به سوی «دیجیتال آرت» جذب شد. فرخ شایسته شیرازی در ادامه جست‌وجوهایش، به ژاپن رفت. ابتدا در دانشگاه کیوتو و سپس در دانشگاه اُکیناوا به تدریس «هنرهای تطبیقی» و «ارتباط بصری» پرداخت. دبیری‌نژاد نمایشگاه همسفر آفتاب در موزه هنر معاصر تهران را روایتی از جست‌و‌جوهای این هنرمند دانست که چگونه میراث پدران هنری‌اش را با یافته‌ها از شرق و غرب عالم پیوند زده است و در میان همه این سفرها همچنان ایرانی مانده است و حالا روایتش از ایرانی بودن و معاصر بودن را در معرض تماشا در موطن خویش گذاشته است. نمایشگاه فرخ شایسته تلاشی است که نشان دهد چگونه در زمان حیات یک هنرمند می‌توان روایتی موزه‌ای را در یک موزه جای داد و تلاش کرد تا میراث معاصر را شناسایی و معرفی کرد.

 

بــــرش

موزه‌های معاصر ایستاده درمرزی از گذشته و اکنون

دبیری‌نژاد اظهار داشت: موزه‌ها مکانی هستند که هر ابژه‌ای را از منظر تاریخی، میراثی و هویتی می‌نگرند و در واقع آنها با موزه‌ای کردن پدیده‌ها آنها را به مجموعه‌ میراث‌ها می‌افزایند تا گروهی از جامعه که خود را به آن میراث وابسته می‌دانند هویت خود را در این میراث بجویند.
وی افزود: این گونه است که در تماشای هر رویداد موزه‌ای باید به این پرسش پاسخ داد که چه روایتی از میراث‌ها در آن شکل گرفته است و چه منظری از هویت را می‌توان در آن به تماشا نشست. موزه‌های معاصر اما بر مرز ایستاده‌اند؛ مرزی از گذشته و اکنون، مرزی از آنچه در حال شدن است. این گونه است که آنها به طور پیوسته اکنون جاری را به امر تاریخی تبدیل می‌کنند و آن را به مجموعه میراث‌ها می‌افزایند. موزه‌های هنرهای معاصر این عمل موزه‌ای را از قالب هنر می‌کاوند. آنها در کنار موزه‌هایی که هنرهای سنتی و تاریخی را نگهداری می‌کنند بر آن هستند تا امتداد هنر را نشان دهند و نقطه پایانی بر تولید هنری نگذارند اما میان همه تجربه‌های هنری از گذشته تا کنون نقاط و نگرش‌هایی هست که می‌توانند امتداد فرهنگی و هنری را به نمایش بگذارند. طبیعتاً موزه هنرهای معاصر در هر کشوری هم باید نمایشگر تلاش‌های هنری معاصر آن کشور باشد هم بتواند پرسش‌های موجود در جریان‌های هنری را به گونه مطرح کند و به شکل موزه‌ای پاسخ دهد.
نمایشگاه‌گردان «همسفر با آفتاب» تصریح کرد: از جمله موضوعات موزه‌های هنرهای معاصر می‌تواند یافتن چهره‌های هنری معاصر باشد که تجربه‌های ویژه‌ای داشته‌اند و در طول حیات خود تلاش کرده‌اند بر گنجینه هنری کشور بیفزایند، کسانی که می‌توانند وجه تمایز ویژه‌ای داشته یا پیونددهنده میراث هنری کشور باشند.