در ایران هنوز خوانش درستی از چخوف نشده است، به ویژه وقتی سراغ کارهای چندپردهای او میروند، فکر میکنند اجراهایی جدی هستند. جاهایی هست که چخوف ما را فریب میدهد، درقسمتهایی هست که حرفهای مهمی را در دهان برخی از کاراکترهایش میگذارد ولی باید حواسمان باشد که این آدمها چه کسانی هستند که این حرفها را میزنند و اینجاست که برخی به واسطه این حرفهای مهم، فکر میکنند اجرا باید جدی باشد وشوخطبعی و کنایهآمیز بودن متنهای چخوف را درک نمیکنند. پیدا کردن این رمز که چگونه آن شوخطبعی چخوف را پیدا کنیم و در پایان از دل آن (طنز ) به امر تراژیک مد نظر او برسیم، کار سختی است. چخوف هم ما رامیخنداند و هم به تفکر وا میدارد و هم احساسی تراژیک از زیستن ارائه میدهد. به تعبیر مایاکوفسکی ما دو چخوف داریم؛ چخوف ناامید از وضعیت کنونی و چخوف امیدوار به آینده. هرچند این گفته برای فهم چخوف کفایت نمیکند اما به وجوه گوناگونی از او اشاره دارد.
بخشی از گفتههای رضا بهبودی، بازیگر سینما و تئاتر با ایران تئاتر