در حافظه موقت ذخیره شد...
فضای مجازی
المپیک پاریس و افتخارآفرینی ورزشکاران ایرانی پربحثترین موضوع برای کاربران ایرانی در فضای مجازی است. رقص مازندرانی رحمان عموزاد پس از صعود به فینال المپیک در فضای مجازی وایرال شده و برخی کاربران با عباراتی چون «جانم به اصالتت پسر»، «یک المپیک یک مازندران»، «تو چقدر خوبی مازرونی» و... به احساسات عموزاد واکنش نشان دادند. آرین سلیمی از چهرههای محبوب این روزهای ورزش در شبکههای اجتماعی است. این ورزشکار نماینده وزن ۸۰+ کیلوگرم تیم ملی تکواندو مردان در حالی بعد از ۱۶ سال مدال طلای تکواندو را به ایران آورد و تاریخسازی کرد که در دوران کودکی دچار بیماری لاعلاج شده بود. خانواده آرین در مصاحبهای درباره بیماری لاعلاج او صحبت کردند و این فیلم در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته است. طبق صحبتهای مطرح شده، پاهای او به خاطر روماتیسم مفصلی حرکت نداشته و پزشکان حتی از امکان راه رفتن او قطع امید کرده بودند. امیر جدیدی، بازیگر سینما ویدیویی از حضور این ورزشکار را روی سکوی قهرمانی منتشر کرده و نوشته: «جانم ایران». کاربری با انتشار تصویر آرین سلیمی و استادش نشسته روی تشک تکواندو پس از قهرمانی اسطورهای، در حالی که پرچم ایران را روی سر کشیدهاند، نوشته است: «وطن یعنی پناه». حرکت عجیب و جنجالی پتریاشویلی، خوشحالی و تاجگذاری مقابل چشمان امیرحسین زارع از دیگر صحنههای پربحث المپیک در فضای مجازی است. امیرحسین زارع در فینال 125 کیلوگرم کشتی آزاد المپیک پاریس با نتیجه 10 بر 9 به گنو پتریاشویلی کشتیگیر گرجستانی باخت و مدال نقره را کسب کرد اما آنچه پس از پایان رقابت رخ داد، جنجالآفرین شد. پتریاشویلی در مقابل زارع که ناباورانه روی تشک کشتی نشسته بود، با رفتاری زشت حالت تاجگذاری انجام داد که یعنی پادشاه این سنگین وزن کشتی من هستم! برخی کاربران در پاسخ به این تصویر، لبخند معنادار امیرحسین زارع را به اشتراک گذاشتند. یکی از منتقدان سینما با انتشار این تصویر نوشته: «همین یک لبخند برای گزند رقیب کافیست. توان بدن، پشت حریف را میشکند و زبان بدن حیلهاش را». از دیگر عکسهای جالب وایرال شده در فضای مجازی همچنین شباهت امین میرزازاده دارنده مدال برنز کشتی فرنگی در المپیک با پهلوون صفی در انیمیشن پهلوانان است.
فرق شناسنامه ایرانی با بقیه
واکنشها به بغض حسن یزدانی و اظهار شرمندگی از عدم کسب مدال طلای المپیک همچنان ادامه دارد. پرستو علیعسگرنجاد، نویسنده، در این باره نوشته است: «سرتان را بالا بگیرید آقای حسن-یزدانی، میدانم یک گربه ایرانی بر یال و کوپال شما نشسته، سنگین، قدر مهمترین دِینی که آدم به گردن دارد. دِینهای بزرگ بر گرده آدمهای بزرگ مینشینند و شما بزرگید، آنقدر که نتوان به شما کمتر از «جهانپهلوان» گفت. شما بزرگید که وقتی میبازید، رقیب بیگانه به سمتتان میدود و مثل یک هوادار دوآتشه، تحسینتان میکند. شما بزرگید که به آن پسر نوجوان مبتلا به سندروم داون، میبازید و خاکش میشوید که پیش خودش دلضعفه شادی بگیرد که قهرمان جهان را برده و پوریای ولی را انگار از نزدیک دیده. شما بزرگید که نقره المپیک پاریس را میگیرید و همه ناراحت میشوند، بس که عادت کردهاند کنار پرچم ایران روی سینه لباستان، مدال طلا نشسته باشد. حسنآقای یزدانی! توان تماشای شرمندگی شما در ما نیست، آن هم وقتی نقره المپیک بر گردنتان و درد کتف شکسته در تمام عصبهای بالاتنهتان است. اینجا یک ایران هوار کشیدند که آن مرد بلغاری، دست سمت دست راست شما نبرد. یک ایران جگرش الو گرفت وقتی دست جلوی حریف گرفتید که امان بده، درد دارم… ایران با شما درد کشید، مثل مادری که درد فرزندش را بیشتر از خود فرزند دردکشیدهاش حس میکند. یک ایران غیرت شما را کشید که غیرت ایران بودید و با کتف آسیبدیده، میدان را ترک نکردید. ایستادید حتی وقتی رمق ایستادن نبود و جهانپهلوان تختی بودید که مردانه تا نفس آخر، نفسبریده جنگیدید، که برد را که حق مسلم شما بود، با اخم و تخم و تمارض، زهرمار حریف نکردید. بزرگمنشانه سرش را در آغوش کشیدید و بوسیدید و تبریکش گفتید که دنیا بفهمد فرق شناسنامه ایرانی با بقیه چیست و ما دیدیم، ما فهمیدیم. سرتان را بالا بگیرید آقای جهانپهلوان، مدال نقره شما هزار برابر مدال طلا برای ما میارزد.»
کجاست التیام؟
میلاد عرفانپور، شاعر و نویسنده به دنبال جنایت خونین رژیم کودککش اسرائیل در بمباران مدرسه تابعین غزه به هنگام نماز صبح، شعر تازهای سروده و در صفحه اینستاگرامش به اشتراک گذاشته است. این شعر با محوریت خونخواهی صدها شهید و مجروح این جنایت سروده شده است. متن این سروده به این ترتیب است: «نماز صبح شد، طلوع کرد اذان/ به صف شدند باز، هزار ارغوان/ به صف شدند باز، فرشتگان عرش/ ز هر طرف رسید هزار کاروان/ کمان کشیدهاند چقدر حرمله کمین گرفتهاند... آهای... کودکان!/ به زیر بال آه، پناه میبرید/ که نیست مادری در انتظارتان/ گرسنگی بس است، شما و جوی شیر/ بس است تشنگی، بهشت، نوش جان!/ به روزنامهها رقم زنید خون/ خطابهای کنید که پا شود جهان/ کجاست التیام؟ کجاست انتقام؟/ به این سگان هار، که میدهد امان؟!/ بدا به غفلتِ مدافعان ترس/ خوشا به غیرتِ مجاهدانمان/ به لحظهای درنگ، تقاص میدهیم/ نگاه کن ببین! نشان به این نشان!/ ملافهای بکش بر این همه شهید/ که تکه تکهاند... آهای آسمان!»