«ایران» گزارههای سیاست خارجی دولت چهاردهم را بررسی میکند
دیپلماسی «فرصتمحور» زیر سایه دولت «وفاق ملی»
نخستین اقدام مسعود پزشکیان در قامت رئیس دولت چهاردهم، رمزگشایی از مانیفست سیاست خارجی دولت خود در قبال همسایگان، کشورهای منطقه و اروپا و امریکا بود؛ رویکردی که با هدف پیگیری یک دیپلماسی فعال ذیل سه کلیدواژه «عزت»، «مصلحت» و «حکمت» تببین شده و به نظر میرسد پزشکیان با قطعی کردن نام سید عباس عراقچی به عنوان وزیر امور خارجه، سعی دارد آن را در سمت و سوی اجرای همهجانبه قرار دهد. اجرای این سیاست که جریانهای ایرانستیز از حالا عزم خود را جزم کردهاند مسیر تحقق آن را با مانع روبهرو و مسائل مهم در سیاست خارجی را با تحریف و دگردیسی روبهرو سازند، جز از طریق اجرای وعدهای که رئیس جمهور منتخب مبنی بر تشکیل دولت موسوم به دولت «وفاق ملی» داده است، ممکن نخواهد شد.
مهمترین سیگنال
سیاست خارجی ایران در شرایطی با محور مقاومت، مذاکرات هستهای، رفع تحریمها و تعیین تکلیف پروندههای قدیمی و مذاکرات نیمه تمام پیوند خورده که انبوهی از چالشهای منطقهای و بینالمللی پیشروی آن قرار دارد. این در حالی است که پزشکیان در ایام انتخابات به دفاع از تعامل سازنده با جهان برخاست و اعلام کرد که اقدامات عملی برای روشنکردن چشمانداز حرکتی دولتش انجام خواهد داد. یکی از مهمترین سیگنالهای ارسالی پزشکیان که در یادداشتی به زبان عربی در روزنامه فرامنطقهای «العربی الجدید» بازتاب پیدا کرد، رونمایی از اَبَراولویت سیاست خارجی ایران در دولت وی مبنی بر گسترش همکاریها با همسایگان بود؛ این اولویت نشانی از این مهم دارد که دولت چهاردهم با تداوم سیاست ترمیم و تقویت رابطه با کشورهای همسایه و منطقه میکوشد افق روشنی را که در پی احیای رابطه با عربستان و دیگر کشورهای عربی گشوده شده، حفظ کرده و امید ایران ستیزان برای متزلزل کردن موقعیت منطقهای جمهوری اسلامی را نقش بر آب کند. زیر سایه چنین رویکردی میتوان انتظار داشت دولت پزشکیان بر پیگیری سیاستی متمرکز شود که اهداف اقتصادی کشور را بویژه در تعمیق رابطه با کشورهای همسایه و منطقه جستوجو کند. در همین راستا طراحی و پیگیری برنامههای اقتصادی و شناسایی بازارهای جدید و حضور تأثیرگذار در نقاط مختلف برای تحقق وعده توسعه متوازن همکاریهای اقتصادی منطقهای معنایی جز شکست پروژه ایرانهراسی و تبدیل ایران به یکی از قطبهای اصلی اقتصادی منطقه نخواهد داشت.
تهدیدات مشترک و توافقنامههای راهبردی
محورهایی که پزشکیان در سخنان خود در روز تحلیف مطرح کرد، افقهای دیگری را نیز پیرامون حل پروندههای مهم و مناسبات با دیگر دوستان و متحدان ایران روشن کرد؛ افقی که در آن تنها رژیم صهیونیستی از ارتباط و تعامل مستثنی شده بود. تأکید او بر اجرای توافقات راهبردی و زیرساختی با دوستان و متحدان و اعلام آمادگی برای امضای توافقات مشابه، نشان از رسیدن به یک درک مشترک از تهدیدات منطقهای و بینالمللی همچون اقدامات یکجانبهگرایانه ایالات متحده داشت. چه همکاریهای تنگاتنگ میان ایران و شرکای راهبردیاش، یک تصویر روشن از ثبات و پایداری این مناسبات را ارائه میکند؛ تصویری که نشان میدهد ایران و کشورهای طرف توافق، با اطمینان از تداوم این رابطه امن و باثبات امکان به جریان انداختن روابط سطح بالای سیاسی و اقتصادی و سرمایهگذاریهای بلندمدت را فراهم کنند. ساخت شبکه ائتلاف راهبردی میان این کشورها در دسترس قرار دادن کشورهای طرف چنین توافقنامههایی را از منظر اقتصادی، سیاسی و امنیتی ممکن میکند و میتواند مؤلفههای قدرت را به خدمت منافع ملی درآورد. در همین راستا دولت چهاردهم با سیاست «فرصتگرا» سعی دارد واقعگرایی و عملگرایی را مبنای محقق کردن منافع سیاسی و اقتصادی کشور قرار دهد و کشور را وارد عصر جدید همکاریهای بلندمدت با کشورها کند. امری که فارغ از اولویت دادن همسایگان و کشورهای منطقه و کشورهای دوست و همپیمان در سرفصل مناسبات خارجیاش نخواهد بود.
از سوی دیگر پزشکیان هم در بیانیههای دیپلماتیک و هم در مواضع شفاهی خود درباره اروپا و امریکا، رویکرد تحریم محوری ایالات متحده و انفعالی اروپا را زیر ضرب انتقاد قرار داد. با این حال این واقعیت را تصریح کرد که در صورت ریلگذاری غرب برای تعامل بر اساس تعادل، دولت چهاردهم مسیر مذاکره را برای حل مناقشه هستهای و رفع تحریمها هموار خواهد کرد؛ امری که در صورتی ممکن میشود که هدف نهایی طرفهای مقابل، تنها معطوف به مذاکرات هستهای و بدون عقبه و لجستیک تبلیغاتی باشد.
ضرورت بازگشت از مسیر آزمون شده
یکی از فرازهای مهم چارچوب سیاست خارجی پزشکیان، اعتراض به استاندارد دوگانه کشورهای منظومه غرب از مفاهیم حقوق بشری به شمار میرفت؛ جایی که رئیس دولت جدید در بیانیه اعلامی خود سوء استفاده ایالات متحده و متحدان غربیاش از رژیم عدم گسترش هستهای را مورد توجه قرار داد و یادآور شد که برخلاف برآوردهای دستگاههای اطلاعاتی این کشورها، بحرانی برساخته در مورد برنامه هستهای صلحآمیز ایران ایجاد کردهاند و از آن برای اِعمال فشار مستمر بر ایران استفاده میکنند. آن هم در شرایطی که غرب همزمان به حمایت فعالانه از اسرائیل به عنوان یک رژیم آپارتایدی تجاوزگر ادامه میدهد. این رویکرد را میتوان به تلاش ایالات متحده و شرکای اروپاییاش در سالهای اخیر در بستر براندازی در ایران، تروریسم دولتی علیه چهرههای شاخص نظامی مقاومت و جمهوری اسلامی و همچنین تصویب قطعنامههای حقوق بشری علیه ایران تسری داد.
طبیعی است در چنین شرایطی که دولت چهاردهم زیر سایه شرایط و واقعیات پیش رو، رویکرد اصلی خود را بر پیگیری یک سیاست خارجی متعادل و «فرصتمحور» متمرکز کرده است، گام برداشتن غرب در مسیر پیشین میتواند به مانعی برای حل چالشهای اصلی در روند مواجهه با ایران تبدیل شود و آن را بیش از پیش به ائتلافهای در حال ظهور قدرت در منطقه آسیا و خاورمیانه ترغیب نماید؛ تجربهای که کشورهای منطقه در سالهای اخیر و در کشاکش فراز و فرودهای بسیار در قبال جمهوری اسلامی ایران از سر گذراندهاند و حالا نوبت دیگر کشورها و بخشهای جهان است که پیام دولت جدید ایران را دریابد و از مسیر آزموده شده بازگردد.