هنر بازاری

سعید فلاح فر

پژوهشگر هنر

معمولاً عبارت «هنر بازاری»، «نقاشی بازاری» و... معنای چندان مثبتی ندارد و از این اصطلاحات بیشتر برای تحقیر هنر و اشاره به عوام‌پسندی آثار هنری استفاده می‌شود. اما این تعبیر می‌تواند با توجه به وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی روز، بار معنایی متفاوتی پیدا کند. بی‌تردید هنربازاری در دوره‌ای که مخاطب و خریدار آثار هنری و صنایع‌دستی همان مشتری‌هایی هستند که در فضای فیزیکی بازارها رفت و آمد دارند، دلالت بر اثری دارد که هنرمند و صنعتگر هنری آن را به قصد جلب سلیقه عوام خلق و تولید کرده است. در این صورت قصد هنرمند برآورده کردن نیازهای زیبایی‌شناختی طبقه عمومی و اکثریتی با میزانی از تمکن مالی است. به عبارت روشن‌تر، اثر با کیفیت و کمیتی خلق یا تولید می‌شود که ظرفیت بازار موجود در جامعه را تعیین می‌کند.
در دو دهه اخیر جامعه مخاطب آثار هنری بویژه در بخش «اقتصاد هنر» بنا به دلایل متنوعی تغییر شکل داده است. تمایل به سرمایه‌گذاری در بخش هنر و بسط مفهوم «کالای هنری»، بعضی پول‌های بادآورده و به اصطلاح طبقه‌ای از تازه به دوران رسیده‌ها، انواعی از بیماری‌های اقتصادی، میل به تفاخر و انتساب به طبقات فرهنگی و... خریدارانی در بازار هنر شکل داده که به کلی با خریداران نسل گذشته متفاوت است. به‌طور طبیعی نیاز زیبایی‌شناختی هم در این بازار مشخصات تازه‌ای را برای هنر و کالای هنری می‌شناسد. همچنین صنعتگران و هنرمندانی هم هستند که از این مشخصات اطلاع دارند و به شکل مدیریت‌شده یا غریزی به سمت بهره‌برداری از این بازار هدایت می‌شوند.
بازار جدید، کالای جدید هم لازم دارد که تعریف این بازار جدید به عهده منتفعین و سرمایه‌گذاران این حوزه خواهد بود. دور از ذهن نیست که سلایق و علایق مجموعه ارکان این بازار ـ از هنرمند تا خریدار و کلکسیونر و منتقد و... ـ به وحدتی نوشته و نانوشته برسند. با این تعاریف باز هم عبارات «هنر بازاری»، «نقاشی بازاری» و... مصداق پیدا می‌کنند، اگرچه محصولات این دوره متفاوت از «هنر بازاری» سال‌های گذشته باشد. در هر یک از این دوره‌ها، آنچه را وجه مشترک برای استفاده از این اصطلاح می‌توان برشمرد، همان توجه آگاهانه و ناآگاهانه هنرمند و صنعتگر هنری برای جلب نظر مشتری است بویژه که این «مشتری» اغلب شامل معنای کلی «مخاطب اثر هنری» نمی‌شود و چنین روند آفرینشی معمولاً در مقابل اعتبارات محتوایی و فرمی و زیبایی‌شناسی هنری و مفهوم متعالی «هنر» قرار می‌گیرد. همچنین بخشی از تجربه‌های همسو یا مخالف با جریانات سیاسی و اجتماعی را هم باید تحت همین عنوان بررسی کرد.
این وضعیت نه تنها در حراج‌ها و نگارخانه‌ها که ذاتاً مرتبط با بازار و اقتصاد هنر هستند بلکه به رویدادهای هنری مستقل از تجارت و حتی نظام آموزشی کشور هم سرایت کرده است. بنابراین شاید بهتر باشد هنرمندان و صنعتگرانی که خواسته یا ناخواسته تن به این ساختار اقتصادی در موضوع هنر داده‌اند در انتساب این معنای جدید از «هنربازاری» در زبان منتقدان مستقل هنر و با پذیرش این واقعیت، روی ترش نکنند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و پانصد و بیست و هشت
 - شماره هشت هزار و پانصد و بیست و هشت - ۱۷ مرداد ۱۴۰۳