درس مشروطه برای سیاست امروز ما به روایت دکتر موسی نجفی

چرا انقلاب مشروطه نتوانست به مرحله تمدن‌سازی برسد؟

حمید حبیبی
خبرنگار

مراحلی که یک انقلاب
 باید پشت‌سر بگذارد
دکترموسی نجفی، استاد اندیشه سیاسی، معتقد است که یک انقلاب یا نهضت باید سه مرحله را طی کند تا به تکامل برسد؛ در مرحله نخست باید «نهضت» به پیروزی برسد و بعد از آن است که در مرحله دوم «نظام» شکل می‌گیرد و در مرحله سوم «تمدن‌سازی» اتفاق می‌‌افتد: «انقلاب مشروطه چند مرحله را طی کرد؛ ابتدا نهضت پیروز شد، بعد انقلاب مشروطه به نظام مشروطه منجر شد. اما انقلاب اسلامی‌بعد از اینکه نظام اسلامی‌را شکل داد توانست به یک مرحله بالاتر هم برود و تمدن اسلامی‌را بسازد در حالی‌که نهضت مشروطه هیچ‌گاه به تمدن‌سازی نرسید.»
 
چگونگی شکل‌گیری «انقلاب هویتی»
فرق «نظام» و«تمدن» در این است که تمدن، نظام را مبسوط می‌کند و تفصیل می‌دهد. اما اینکه چرا نهضت مشروطه از تمدن‌سازی جا ماند و بعد از چند دهه به نظام پهلوی ختم شد؟ موسی‌نجفی این پرسش را با نورافکنی بر اندیشه‌های شیخ فضل‌الله نوری و «نظریه مشروطه مشروعه» این‌گونه پاسخ می‌دهد: «معمولاً انقلاب‌ها دو مرحله دارند: مرحله نخست، هویت انقلابی و مرحله دوم، انقلاب هویتی. در مرحله اول، فضای انقلاب و براندازی بر نهضت‌ها حاکم می‌شود اما هر چه انقلاب‌ها به مرحله تکاملی‌تر و فکری‌تر می‌رسند «هویت انقلابی» به مرحله «انقلاب هویتی» بدل می‌شود؛ مرحله‌ای که بسیار برای یک نهضت و نظام مهم و سرنوشت‌ساز است.»
 
فرق انقلاب اسلامی‌با انقلاب مشروطه
دکترنجفی معتقد است اگر «انقلاب هویتی» برای یک نظام شکل نگیرد عملاً آن نهضت به مرحله تمدن‌سازی نمی‌رسد.
درانقلاب اسلامی‌چون ما توانستیم این انقلاب هویتی را شکل دهیم به مرحله تمدن‌سازی رسیدیم اما در نهضت مشروطیت این هویت انقلابی به انقلاب هویتی منجر نشد بنابراین پروسه‌ آن ناتمام ماند.
مرحوم شیخ ‌فضل‌الله نوری این نقیصه را به درستی تشخیص داد و فهمید که به‌عنوان یک عالم و یک انقلابی نقش او اصلاح نظام است؛ برخلاف آنچه که دشمنانش به او نسبت می‌دهند: «در نهضت‌ها، هویت انقلابی در حالت تکامل، به انقلاب هویتی بدل می‌شود که اگر این اتفاق بیفتد نهضت وارد تمدن‌سازی و تفصیل می‌شود و اگر نهضت نتواند به این مرحله از تکاملش برسد، منحرف می‌شود؛ اتفاقی که برای مشروطیت افتاد اما برای انقلاب اسلامی‌نیفتاد.»
 
جایگاه مردم در نهضت مشروطه
گاه در یک جامعه، مردم با رهبرانشان هویت پیدا می‌کنند و شناخته می‌شوند اما دکتر موسی نجفی معتقد است که در دوران مشروطه برای نخستین‌بار در تاریخ ایران، این رهبران بودند که با مردم هویت پیدا کردند و مردم و جامعه ایرانی در انقلاب مشروطه نقش برجسته‌تری از رهبران خود داشتند: «دستاورد اصلی مشروطه این است که هر کسی بعد ازاین انقلاب، روی کار آمد، مجبور بود عملکرد خود را برای مردم توجیه کند.
میراث مشروطه همان انرژی آزاد شده‌ای است که شرایطی را فراهم کرد که در آن هم «شیخ فضل‌الله نوری» بتواند اظهارنظر کند هم «آخوند خراسانی» بتواند دیدگاه‌های خود را بنویسد؛ بنابراین می‌توان گفت جامعه‌ای که حرکتی ندارد، آخوند خراسانی و شیخ فضل‌الله هم نخواهد داشت.» به عقیده دکتر نجفی بی‌برنامگی برای آینده است که نیروهای یک انقلاب را دچار گریز از مرکز می‌کند و یک انقلاب را به استحاله می‌کشاند. اتفاقی که برای مشروطه افتاد و نهایتاً به پروژه رضاخانی منتهی شد.
 
نقش مشروطه
در تحول فرهنگ سیاسی ایرانیان
در مشروطه تحولی عمیق در فرهنگ سیاسی ایرانیان اتفاق افتاد که دکتر نجفی آن را «درک مدنی جامعه» می‌خواند که به «ضرورت قانونمندی» انجامید: «مشروطه به ما درک مدنی داد، این درک مدنی شعار سیاسی جناح‌ها نیست بلکه به معنای «ضرورت قانونمندی» است.
 از این رو، باید به درک مدنی جهت قانونی داد تا از مسیر خود خارج نشود. تاریخ همیشه پشت سر ما نیست، گاهی از ماجلوتر است؛ زیرا تحولات یک وجه نظری و اندیشه‌ای هم دارد. موج انرژی که در مشروطه ایرانی آزاد شد هنوز هم آزاد است حتی از این موج مشروطه، انقلاب اسلامی‌پدید آمد.»

 مشروطه هرگز شکست نخورد
در حالی‌که برخی تحلیل‌گران مشروطه را پروژه‌ای شکست‌خورده معرفی می‌کنند اما اغلب عالمان علم سیاست، نهضت مشروطه را علی‌رغم ناتمام بودنش ناکام نمی‌دانند. دکتر نجفی در این رابطه می‌گوید: «مشروطه هرگز شکست نخورد، اساساً نهضت‌ها هیچ‌گاه شکست نمی‌خورند و همیشه اثرگذار هستند. انرژی‌ای که مشروطه در بین نیروهای اجتماعی آزاد کرد، تأثیرگذاری خود را دارد؛ بنابراین نباید اصل را بر مرگ نهضت‌ها گذاشت بلکه اصل بر تداوم و زنده بودن آنها است.»