صفحات
شماره هشت هزار و پانصد و دوازده - ۲۷ تیر ۱۴۰۳
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و پانصد و دوازده - ۲۷ تیر ۱۴۰۳ - صفحه ۱۶

فضای مجازی

بیلبوردی که مخبر را عصبانی کرد
محمد مخبردزفولی، سرپرست ریاست‌جمهوری که برای شرکت در مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا به شهرستان دزفول سفر کرده‌ بود با مشاهده بیلبوردهای تبلیغی و تقدیر از زحماتش در مدت ۵۰ روز سرپرستی ریاست‌جمهوری که توسط شهرداری و شورای شهر دزفول به صورت گسترده نصب شده بود، دستور داد تا بیلبوردها سریعاً جمع‌آوری شود. وی گفت: ما هر کاری کردیم خدمتگزاری به مردم و انقلاب و اجرای دستور رهبر انقلاب بود و نیاز به این کارها نیست.
 
اعتراض سه هنرمند به استفاده بدون مجوز اثرشان در برنامه «صداتو»
گروه تولید تک‌آهنگ «نگاری منی» متشکل از سینا فرزادی‌پور آهنگساز و ترانه سرا، علی سعیدی و محمد سعیدی خوانندگان با انتشار متنی ضمن ارائه توضیحاتی مشروح، مدعی شدند که عوامل برنامه موسیقایی «صداتو» بدون مجوز آنها نسبت به ارائه این قطعه در برنامه خود اقدام کرده‌اند. برنامه سازان «صداتو» در حالی با آگاهی نسبت به حقوق مؤلفین و مصنفین در حقوق رسانه و ساترا، در برنامه‌ای پربیننده دست به چنین عملکرد غیرمنصفانه و خارج از چهارچوب‌های اخلاقی می‌زنند که صنف هنرمندان نیز سکوت اختیار می‌کند.
ما صدای هنرمندانی هستیم که یک رسانه بی‌کسب اجازه و در نظر گرفتن حق آنها به عنوان خالق و مؤلف اثر هنری از آثارشان استفاده کرده و می‌کند. ما در این مورد سعی داریم نسبت به پیگیری قوانین مربوط به حقوق مؤلفین و مصنفین و کپی‌رایت تا آنجا که قوانین اجازه می‌دهند، فعالیت‌هایی را انجام دهیم. ما تلاش می‌کنیم تا نقض‌کنندگان را برای اصلاح برنامه‌ها و تصمیم‌گیری‌هایشان آگاه کنیم تا برنامه‌سازان همه‌ نهادها از نتایج این بداخلاقی‌ها و بی‌قانونی‌ها مطلع شوند. لذا از جامعه‌ هنرمندان درخواست داریم با حمایت‌های خود در صفحات مجازی خود از این جریان، صدای ما را بلندتر و رساتر به مجریان قانون برسانند و حامی اجتماعی جامعه‌ هنری ایران عزیز باشند؛ یک دست صدا ندارد …»
 
فرش‌های اهدایی زهره احمدی به امامزاده صالح
محمود رضوی تهیه‌کننده سینما تصویری از فرش‌های امامزاده صالح را به اشتراک گذاشته و روایت جالبی از اهدای این فرش‌ها به این مکان نوشته است. او در ابتدای دلنوشته خود با اشاره به اینکه دخترش نامه‌ای نوشته و از او خواسته در هیأت ریحانة الحسین(ع) بخواند، نوشته است: «چند شب پیش در امامزاده صالح توجهم به نوشته‌های روی فرش‌ها جلب شد. با خودم گفتم عجب آدمی بوده که به امامزاده فرش اهدا کرده، دمشون گرم. فاتحه‌ای برایش فرستادم و با خودم گفتم خانم دکتر چرا باید به امامزاده فرش اهدا کند؟ چرا به بیمارستان‌ها تجهیزات اهدا نکرده؟ تا اینکه امشب خانم محترمی که روی صندلی بود برای خانمی دیگر داشت داستان این فرش‌ها را می‌گفت اجازه گرفتم، رفتم زیر پایش نشستم و به صحبت‌هایش گوش دادم.
مادرش بود، مادر زهره احمدی، مادر کسی که فرش‌های اهدایی‌اش صحن‌های حرم را پوشانده، مادر کسی که صدها نفر آدم شب‌ها روی فرش‌هایش سینه‌زنی می‌کنند و برای امام حسین(ع) گریه می‌کنند. از او می‌گفت، از علاقه دخترش به حرم، از خصوصیاتش، از زندگی‌اش و از خیلی چیزهای دیگر. خانم دکتر خیلی متفاوت از تصوراتم بود. فقط ۲۸ سال داشت که از این دنیا رفت، فقط ۲۸ سال! خانم احمدی از زبان همسرش می‌گفت. می‌گفت که وقتی زهره فوت شد همسرش گفته: «ما خاک تحویل گرفتیم و خاک تحویل دادیم.» می‌گفت دخترش خیلی خوب بود. نماز و روزه قضا که نداشت، هیچ، کلی نماز و روزه مستحب هم با خود داشت.» رضوی در ادامه آورده است: «خدا به مادرش صبر بدهد. از حرف‌های خانم احمدی دلهره گرفتم. با خودم گفتم اگر من از او زودتر بروم چی؟ عاقبت من قرار نیست مانند او باشد، من کی می‌توانم مثل خانم دکتر باشم! یادم آمد از امسال چند روز، روزه قضا دارم. من مثل او خوب نیستم. سریع به داخل امامزاده رفتم و ۱۰ دقیقه‌ای آنجا نشستم. با خودم کلی فکر و خیال کردم و در کنار امامزاده استغاثه کردم. استغاثه‌ای از تمام وجودم. امیدوارم همه ما کسانی باشیم مثل زهره احمدی. کسی که شاید مانند او در این دنیا کم باشد.»

 

جستجو
آرشیو تاریخی