نقش عظیم وزیر خارجه امریکا در شکل‌گیری فجایع اسرائیل در غزه

بلینکن؛ در قامت یک تردست حرفه‌ای

وصال روحانی
روزنامه‌نگار


در‌ مورد اتفاقات 9 ماه اخیر جنگ غزه اختلاف‌نظر زیادی بین سیاسیون خاورمیانه وجود دارد، اما این مقام‌ها لا‌اقل بر سر یک موضع واحد به اتفاق‌نظر نسبی رسیده‌اند؛ راجع به اینکه آنتونی بلینکن وزیر خارجه امریکا آدم قابل اعتمادی نیست.
این یک واقعیت است که نقش و سهم بلینکن در شکل‌گیری رویدادهای فاجعه‌بار غزه بسیار بیشتر از سایر مقام‌های منطقه و حتی شخص جو بایدن بوده که ظاهراً و باطناً زمامدار کاخ سفید است و به‌ تبع آن مقام بالادست بلینکن به‌حساب می‌آید. بلینکن مهارت غریبی در تحریف واقعیت و چرخاندن سکه به گونه‌ای دارد که باب میل او روی زمین بنشیند و تو گویی او یک تردست حرفه‌ای و قدیمی است. این مهارت توأم با تزویر به گونه‌ای است که صدای اعتراض هر یک از «پا»های جنگ غزه یا افراد و کشورهای کشیده شده به عرصه این ستیز مرگبار را درآورده است و چه در دوحه و قاهره که تلاش در میانجیگری بین رژیم غاصب صهیونیستی و رزمنده‌های حق‌طلب فلسطینی را داشته‌اند و چه در امان و آنکارا که دوپهلو عمل کرده‌اند، حس عدم اعتماد به بلینکن را می‌توان به وضوح حس کرد. بواقع کار به جایی کشیده که تل‌آویو در قامت جنگ‌افروز ددمنش منطقه هم نمی‌داند چگونه با بلینکن کنار بیاید و به کدام بخش از حرف‌ها و اقدامات او می‌توان اعتماد کرد.

سود بزرگ اسلحه‌سازان امریکایی
آرون دیوید میلر، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه که شاگرد جیمز بیکر تحلیلگر پرسابقه دوران حیات نکبت‌بار اسرائیل در فلسطین اشغالی بوده است، در توصیف سیاست‌ها و روش‌های کار بلینکن می‌گوید: «هنر بزرگ یک معامله‌گر موفق سیاسی در اکثر موارد این است که به جای جوش دادن ارتباط این با آن تا سرحد امکان از این قضیه پرهیز کند و قضایا را روی هوا نگه‌ دارد، زیرا هرگونه تحول و تغییر بعدی را میسر می‌سازد. بلینکن نیز شاگرد ساعی این مکتب و مجرب درجه اول آن است. او در ظاهر بیشترین مساعی‌اش را برای برقراری آتش‌بس بین صهیونیست‌ها و فلسطینی‌ها به‌کار گرفته و وانمود می‌کند که از جریان داشتن این جنگ ناراحت است. واقعیت امر اما این است که او هرچه توان و تجربه داشته، صرف این کرده که توافقی بین رژیم تل‌آویو و سران فلسطین برقرار نشود و آتش‌بس دیرپایی شکل نگیرد، زیرا تا زمانی که وضعیت جنگی فعلی برقرار است، امریکا می‌تواند هر منفعت ممکنی را برای خود مقدور سازد.»
میلر می‌افزاید: «بزرگ‌ترین سود حاصله از بلاتکلیفی موجود این است که زرادخانه‌های امریکا می‌توانند هر چیزی را که طی سال‌های اخیر تولید کرده‌اند و بخش عمده‌ای از آن که روی دست‌های آنان مانده و باد کرده است، به هر کشور ترسان و حکومت لرزان منطقه بفروشند؛ کشورهایی که خطر بزرگی تهدیدشان نمی‌کند، اما این هراس را دارند که در صورت وسیع‌تر شدن جبهه جنگ غزه پای آنها هم به وسط این معرکه باز شود و قربانیان زیادی بدهند.»
 
ضمانت‌هایی پنهانی از سوی واشنگتن
در هفته‌های اخیر حماس برای پذیرفتن طرح صلح جدیدی که امریکا تدوین‌ کننده آن بوده، اشتیاق بیشتری در قیاس با اسرائیل از خود بروز داده، اما همه چیز پشت بن‌بستی که بلینکن آن را شکل داده، متوقف مانده است. حتی وقتی مصر و قطر در روزهای قبل از مطرح شدن طرح صلح جو بایدن طرح دیگری را با هدف برقراری آتش‌بس در غزه ارائه دادند، باز حماس بیشتر از رژیم جعلی تل‌آویو برای پذیرش آن اشتیاق نشان داده بود و به نظر می‌رسید که این رژیم با گرفتن ضمانت‌هایی از واشنگتن قدرت رد کردن این طرح را یافته است. مسأله مهم‌تر اما این بود که فرد ارائه‌دهنده این ضمانت لزوماً از پنتاگون نمی‌آمد بلکه این بلینکن بود که همچون یک «سیاس» قدیمی و تردست حیله‌گر در حال خط دادن به نتانیاهو و هل دادن او در مسیر «هر چیزی بجز آتش‌بس» است. بیل برنز رئیس سازمان جاسوسی «سیا» مدعی بود که طرح صلح تدوین شده توسط مصر و قطر تضمین‌کننده یک آتش‌بس دائمی و به‌ تبع آن پایان‌دهنده جنگی است که 9 ماه از شروع آن می‌گذرد و قریب به 39 هزار شهید و 90 هزار مجروح را روی دست ملت شریف فلسطین گذاشته است.
 
مواردی که اسرائیل برنمی‌تابید
بعد از ارائه نظر منفی از سوی اسرائیل و امریکا در قبال طرح صلح اهدایی قطر و مصر، حواس‌ها روی طرح پیشنهادی جو بایدن متمرکز شد؛ طرحی که گفته می‌شود در آن بر برقراری یک آتش‌بس واقعی تأکید صورت پذیرفته و به رژیم نامشروع تل‌آویو توصیه اکید شده که از آن تخطی نکند. در نهایت سرنوشت این طرح هم چیزی بهتر و فراتر از طرحی نشد که دوحه و قاهره با شراکت یکدیگر تدوین کرده بودند و مهر تأیید شورای امنیت را هم با خود داشت. بدیهی بود که اسرائیل با اشاره انگشتی از سوی بلینکن به این طرح هم پاسخ «نه» بدهد. نه تنها آتش‌بس پیشنهاد شده در این طرح دائمی بود، بلکه ارتش اسرائیل موظف می‌شد تمام نیروهایش را از منطقه خارج کند و به اهالی غزه و رفح هم اجازه بازگشت به خانه‌های - ولو ویران شده - آنها را می‌داد. اسرائیل این را هم برنمی‌تابید که بعد از پایان معاوضه و آرام شدن اوضاع هیچ تغییری در جغرافیای سیاسی منطقه صورت نپذیرد و کار بازسازی غزه بدون نظرات این رژیم انجام شود.
این سوای همه کمک‌های انسان‌دوستانه‌ای بود که مدت‌هاست کشورهای مختلف به منطقه فرستاده‌اند و مشتمل بر انواع موادغذایی و اقلام دارویی است و به سبب حرکات ژاندارم‌گونه سربازان اسرائیلی فقط حجم بسیار کمی از آن از دروازه‌های ورودی رفح عبور داده شده و قسمت اعظم آن در پشت درهای بسته این شهر و همچنین ورودی‌های غزه مانده است.
کامیون‌های متعدد حامل این مواد پشت‌ سر هم پارک کرده و شب را به روز و روز را به شب می‌رسانند تا شاید بخت‌شان باز شود و بتوانند بارهای سنگین خود را پیش از فاسد شدن درون باریکه فاجعه‌زده غزه روی زمین بگذارند.
 
اداره‌کننده بازی صوری صلح در غزه
درحالی که بایدن مشغول جمع کردن ضایعه برخاسته از محاکمه شدن پسرش، هانتر بایدن، به انواع تخلفات شامل پولشویی و فروش غیر‌قانونی محموله‌های بزرگ سلاح به اوکراین است و در این موارد محکوم شناخته شده، ‌این بلینکن است که با فراغ بال سیاست‌های متخذه امریکا در قبال جنگ غزه و بواقع روش برخورد نتانیاهوی قداره‌بند را در این خصوص تدوین می‌کند و آن را در مسیر اجرا قرار می‌دهد. بلینکن که در 9 ماه اخیر 8 بار به‌طور رسمی و غیر‌رسمی به تل‌آویو سفر کرده و انبان نظامی تل‌آویو را همیشه از سلاح‌های مدرن نگه‌ داشته، در پایان جدیدترین سفرش به منطقه با صراحت تأسف‌آوری مدعی شد این حماس است که دائماً طرح‌های صلح و معاوضه اسرا را رد و این فرایندها را غیر‌ممکن می‌کند وگرنه اسرائیل مشکلی با این طرح‌ها ندارد و برای معاوضه اسرا آماده است. اینک شکی در این قضیه وجود ندارد که بلینکن با حداکثر استفاده از هنرهای تردستی‌اش و همچنین بهره‌گیری از شلوغ بودن سر بایدن و اقدامات گسترده پنتاگون در راه تسلیح اوکراین، اداره بازی صوری صلح در غزه را در دست گرفته و خودش تنها صحنه‌گردان این بازی تأسف‌آور شده و جناح‌های درگیر در این جنگ را به هر صورت که خود می‌خواهد، سوق دهد.
 
بلینکن: این حماس است که مانع صلح می‌شود!
از بلینکن به این خاطر که مانع فشار حداکثر کاخ سفید به تل‌آویو برای پذیرش آتش‌بس شده، انتقادات زیادی صورت پذیرفته اما او هفته گذشته در نشست مطبوعاتی‌اش در کاخ سفید با جسارتی هرچه بیشتر گفت: «اسرائیل به محض دریافت طرح صلح اهدایی بایدن آن را به‌طور تمام و کمال پذیرفت ولی حماس انواع اما و اگرها را به آن وارد دانست و گفت اکثر خواسته‌هایش در این طرح مورد توجه قرار نگرفته است؛ به این خاطر است که می‌گویم عامل توقف این طرح‌ها و استمرار مناقشات در منطقه، فلسطینی‌ها هستند و بس!»
بلینکن حتی به این واقعیت روشن اعتنایی نکرد که نتانیاهو در اظهارنظر رسمی‌اش در‌خصوص طرح صلح واشنگتن آن را به‌وضوح طرحی غیر‌فراگیر و به تبع آن غیر‌قابل اجرا توصیف کرده بود و تزاچی هانگبی مشاور امنیت اسرائیل هم گفته بود حداقل شش ماه دیگر طول می‌کشد که توان اجرایی و نیروی نظامی سازمان حماس و جنبش جهاد اسلامی که قدرت‌های اصلی نظامی در منطقه هستند، سرکوب شوند و در نتیجه اسرائیل از اجرای این طرح به کلی سر باز می‌زند و به کارهای مورد‌نظر خودش در منطقه ادامه خواهد داد.
 
دست‌های یک حمایت نامرئی
برای بایدن که درصدد تکرار پیروزی چهار سال پیش خود در انتخابات ریاست جمهوری امریکا (در اواسط آبان ماه امسال) است، بهترین رخداد و آنچه می‌تواند آرای مردم را در این رقابت به سود وی و به ضرر دونالد ترامپ رقیب بزرگ او از حزب جمهوریخواه کند، این است که به این جنگ پرضرر هرچه زودتر پایان بخشد و آرامش را به خاورمیانه بازگرداند و زمانی که نخستین موج معاوضه گسترده اسرا شکل گیرد، برای نتانیاهو قطع کردن مجدد آتش‌بس و به‌پا کردن دوباره جنگ نزدیک به غیر‌ممکن خواهد شد. بلینکن اما چیزی به کلی متفاوت را می‌خواهد و مایل است امریکا هرچه بیشتر و وسیع‌تر در اعماق این رویارویی فرو برود و کمک‌هایش به اسرائیل گسترده‌تر و بی‌واسطه‌تر شود و پایش همچنان در باتلاق جنگی باقی بماند که خودش شروع‌کننده آن نبوده است. ستیزی که نتانیاهو آن را از فردای روز وقوع «طوفان الاقصی» (15 مهر 1402) علیه ملت مظلوم فلسطین به راه انداخته و همچنان به آن ادامه می‌دهد و به گونه‌ای مدیر و برنامه‌ریز جنگی شده که یکی از پاهای آن امریکا با آن همه ادعاهای ژاندارمی‌اش در منطقه بوده است.
به‌واقع یک جناح در جنگ طولانی غزه و ستیز اخیراً بسط داده شده به جنوب لبنان بهره‌هایی فراوان می‌برد و آن جناح، رادیکال‌های تل‌آویو و دست‌راستی‌های افراطی در اسرائیل هستند. درست است که کابینه جنگ در تل‌آویو که 9 ماه اخیر صحنه‌گردان اصلی وقایع در غزه بود، ظاهراً برچیده شده و بنی‌گانتز استعفا داده و بن‌گویر هم سر به نافرمانی برداشته است، اما نتانیاهو تا زمانی که کار در دست افراطی‌هاست، ‌شانس ابقا دارد و رقبایش را جلوتر از خود نمی‌بیند. این اطمینان زمانی در ذهن او بیشتر می‌نشیند که به یاد می‌آورد دست‌های البته نامرئی آنتونی بلینکن به رسم حمایت کاملاً پشت‌سر اوست؛ دست‌های مردی که نیک می‌داند یک سکه را چطور به هوا بیندازد که وقتی پایین می‌آید، درست روی «شیر» یا «خط» دلخواه وی بنشیند!
* منبع: Middle East Eye