روابط انسانی در سه نمایش توافقنامه، نکبت و آرت
سارا ملاعباسی
نویسنده و خبرنگار فرهنگی
اینکه زمانی انسان تصمیم گرفت زندگیاش را بر پایه اندیشه «یا این، یا آن» بگذراند و اسمش را بگذارد مدرنیته و بعدها اندیشه «هم این و هم آن» را انتخاب کند و اسمش را بگذارد «پست مدرن»، آنقدر بر او و اطرافیانش اثر گذاشته که تا الان و بعد از گذشت سالها دربارهاش اثر هنری خلق شود.
مثل نمایشنامههایی که براساس روابط انسانی نوشته میشوند و کارگردانهای مختلفی آنها را روی صحنه میبرند. در سه ماه اخیر سه نمایش «توافقنامه»، «نکبت» و «آرت» با کارگردانها و بازیگران مختلف روی صحنه رفته که هر کدام مفهوم مشترکی دارد.
«توافقنامه» در دی 1402 و فروردین 1403 روی صحنه رفت و نمایشهای «نکبت» و «آرت» به روزهای پایانی اجرایشان نزدیک میشوند. گفته شده متن نمایشنامه هر سه نمایش، در 35 سال اخیر نوشته شده که در عین متفاوت بودن داستان، ساختار مشابهی دارند و هر سه در ماههای گذشته در سالن ناظرزاده کرمانی ایرانشهر به روی صحنه رفتهاند.
هریک از آنها سه بازیگر دارد که در «توافقنامه» و «نکبت» داستان با ورود دو دوست شروع میشود که بینشان بحثی درمیگیرد و با ورود نفر سوم این بحث به چالش کشیده میشود. البته «آرت» هم همین ساختار را دارد، با این تفاوت که هر سه نفر از ابتدای نمایش، حضور دارند و دیالوگهای میانشان با هندسه زمانی متفاوت پیش میرود.
هر سه نمایش ساختار دیالوگمحوری دارند. طوری که در نیمساعت اول بهخاطر تکرار دیالوگها و شکلگیری گره داستانی، ممکن است کمی خستهکننده به نظر برسند. البته پسزمینه ثابت و مینیمال این نمایشها که باعث میشود تماشاگر بیشتر روی دیالوگها تمرکز کند و درگیر حرکات و اکت بازیگران شود هم بیتأثیر نیست. شاید به علت همین دیالوگمحور بودن است که بار جذب مخاطب به دوش بازیگر میافتد و در هر سه نمایش، نام بازیگران نامآشنا و باتجربه به چشم میخورد.
اما نکته مهم و مشترک در مفهوم سه نمایش این است که بعد از به وجود آمدن یک بحث، یک اتفاق و حتی برملا شدن یک حقیقت، چه چیزی باعث میشود که آدمها رفاقتشان را نگه دارند یا قید رفاقتی چندین ساله را بزنند؟ در هر نمایش به طور متفاوتی به این سؤال پاسخ داده میشود و مخاطب دست خالی از سالن نمایش برنمیگردد و در هر پاسخ و در هر عکسالعمل، نشانهای از درون انسان و ویژگیهای مثبت و منفی انسانی دیده میشود.
در نمایش «توافقنامه» و «آرت» که با محوریت رفاقت به روی صحنه رفت، شخصیتهای داستان معتقدند که زندگی در دوران مدرن یا پست مدرن روی آنها تأثیر گذاشته و از دوستانشان میخواهند بدون توجه به گذر زمان و تغییر اتفاقاتی که در زندگی روزمره میافتد، رفاقتشان را ادامه دهند و از جریانهای مختلف بهطور مستقیم تأثیر نگیرند.
این شخصیتها معتقدند که مدرنیسم با همه واژگان و اطلاعات جدیدی که به زندگی روزمره اضافه کرده، در عین به وجود آوردن روابط جدید، میتواند باعث از بین رفتن روابط قدیمی و باارزش شود. به وجود آمدن همین بحثها باعث میشود که خواننده نمایشنامه یا تماشاگر نمایش، تمام روابط دوستانه خود را بار دیگر مرور کند و با شخصیتهای مختلف روی صحنه همذاتپنداری کند و از آنها تأثیر بگیرد.البته این نکته در نمایش «نکبت» کمتر دیده میشود. در «نکبت» موضوع گذشتن از ماجراهایی که سالها پیش اتفاق افتاده و قضاوت نکردن دیگران، پررنگتر است. نکته قابل توجه دیگر این است که با توجه به روابط مجازی و حقیقی این روزهای آدمها در سراسر دنیا، هنر تئاتر هم به نوعی درگیر روابط انسانی شده و رفتار اجتماعی انسانها را در دوران مدرن و
پست مدرن نقد میکند. شاید توجه به این موضوع و اجرای نمایشهایی بر این اساس باعث شود، بار دیگر در روابط انسانیمان تأمل کنیم و آن را نه با جریانات جدید در زندگی روزمره که با ویژگیهای درونیمان بسنجیم.