سرخط های آگاهی بخش «افعی تهران»
علی مظفر
نویسنده و
مدرس دانشگاه
شبکه نمایش خانگی، محصولی برای تفریح و سرگرمی، افزایش دانش و در کنار آن برخورداری از آگاهی از بطن و متن آموزش کاربردی است. براین اساس، سریال «افعی تهران»، بهرغم همه کلیشهکاریها و سلبریتیبازیها توانسته فضای کنونی جامعه را با واقعیات زیرپوستی اجتماعی آشنا و نسبت به خطرات و آسیبهای موجود آگاه سازد. این سریال هرچند زاویه دوربین را در تمام سکانسها حول اجتماع و مشکلات آن به حرکت درآورده، اما در مواردی توانسته حقایق جامعه را به مخاطب ارائه داده و در قبال مشکلات معمول، نسخههای منطقی در جهت درمان آسیبهای اجتماعی ارائه کند.
نامگذاری «افعی» برای این سریال با زیرکی به انواع دغدغهها و استرسهای اجتماعی اشاره کرده است؛ سم افعی ترمیمکننده آلام و دردهای جامعه است و سریال «افعی تهران» این ظرفیت را دارد که بهعنوان فیلمی سرگرمکننده، فشارهای روزانه زندگی ما را با سوژههای مختلف خانوادگی نمایش داده و از طریق منطقی و درست درصدد حلوفصل آن باشد.
درک بهتر از زندگی خانوادگی و افزایش همدلی و همدردی، نسخه دیگر این سریال است که در کنار پرورش علاقهها، زبانفهمی از افراد مختلف را آموزش میدهد، چراکه تنوع برخوردها با توجه به نگرش و نگارشهای ضمنی، مخاطب را آماده میکند که فضای درک جامعه را بالاتر برده و در شرایط مختلف پاسخهای مختلف را برای ارائه داشته باشد. هرچند در این فیلم، کشفی آنچنانی صورت نگرفته اما درک زبانهای دیگرگونه شخص درگیر در این سریال با ارائه چالشهای موجود مشکلات خانوادگی، کاری و جامعه، مخاطب را سکانس به سکانس همراه برده و ذهن پویای کارگردان و نویسنده توانسته تفکر و ارزیابی متفاوتی را از مخاطب خاموش دریافت کند.
انفعال تخیلی این سریال از آنجایی مشهود است که هنرپیشه نخست این سریال با دیالوگهای طنز تلخ لبریز از ناشکیبایی، روزگار سپری شده در انبوه مشکلاتش را بهعنوان یک شهروند به خورد مخاطب میدهد.
آنچه مهم است، سریال به نقد جامعه برخاسته و فضای روزگار کنونی را تحلیل و ارزیابی را به مخاطب واگذار کرده است، چراکه با ارائه قابلیتهای موجود در جامعه و نمایش انگیزههای ملالت و دلالت ترس در فضای تیرگی، نگرانیهای معمول را با برآیند استرس و اضطراب به نمایش میگذارد. پایبندی به برخی از ارزشها از جمله کانون خانواده در این سریال بسیار حائزاهمیت است، چراکه هنرپیشه اصلی از کودکی مطرود پدر و مادر و از دل آوارهای جامعه تلخ گذشته، تلاشی در بهسامان نگهداشتن فرزند خود برای آینده دارد تا گذشته تلخ و ناخرسند او بر فرزندش تحمیل نشود. در کنار تیرهبینیهای سریال، موضوعات ضداجتماعی افزایش اضطراب را در برخواهد داشت و نتیجه آن نیز افزایش ترس و خطرناکی القا و الگوپذیری خواهد بود که فضای آرامش و ثبات را در جامعه متزلزل جلوه خواهد داد.
درکل این سریال هرچند کانون بحرانی خانواده را به نمایش گذاشته است، اما نکته حائزاهمیت در سریال، توجه ویژه به خانوادههای از هم پاشیده است که احترام به همسر سابق، فرزند و پدر و مادر بهعنوان اصلی قابل احترام در آن نگریسته شده و این سریال تلاش داشته است که تم خشونت رفتاری چه در بُعد کلامی و چه عملی تأثیرات منفی و مخرب بر روح و روان مخاطبان و خانوادهها نگذارد. بهرغم اینکه کارگردان موضوعات تکراری همچون قتل، سرخوردگی و مشکلات روحی ـ روانی و کاری فردی را به دوربین سپرده و کمبودهای رفتاری فردی را که ریشه در کودکی وی دارد برجسته کرده، اما سریال تلاش دارد تا به خانوادهها این درک را بدهد که عدم تربیت درست در دوره کودکی بار استرس و نگرانیهای جامعه بزرگسالی را وسعت خواهد داد و آسیبهای دوران کودکی، دملی چرکین و مانعی در پیشرفت خواهد بود که سر باز کردن آن توفیق فرد را در دوره بزرگسالی تحتالشعاع قرار خواهد داد.
اما آنچه این سریال را حائزاهمیت در دیالوگپردازی کرده، سرخطهای آموزشی آن است که توانسته با برخورداری از ظرفیتهای جامعه در قبال شخصیتهای پیرامونی منشأ اثر باشد. گرایش به مشاوره در قبال مشکلات روحی و روانی دریچهای است که این سریال تلاش در آموزش آن دارد و ابزار گفتوگو، بهترین مسیر در قبال چالشهای زندگی برشمرده شده است، آنچنان که «آرمان بیانی» در طول نشستها با همسر پیشین، فرزند، مادر و جامعه از آن سود جسته و از سوی مخاطب نیز قابل پذیرش است. آموزش تعامل و مواجهه با فرزندی در زمان حال و فرزندی دیگر در زمان گذشته (خود) که یکی حمایتگر و دیگری بدون حامی به جامعه سپرده شده است، باریکبینی نویسنده و کارگردان را درخور تحسین کرده است.