محیط زیست، فعالان معترض به زندهگیری گونههای گیاهخوار در توران را قانع کرد
یوز ایرانی چاره دیگر ی ندارد
راضیه خوئینی
خبرنگار
طرح تأمین طعمه برای یوزپلنگهای توران، پس از وقفهای کوتاه دوباره در دستور کار سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفت. طرحی که پیش از این با مخالفت شدید دوستداران حیات وحش و انجمنهای مردم نهاد متوقف شده بود. این طرح که ظاهری خشن دارد نتوانسته بود افکار عمومی و حامیان یوز را قانع کند. ماجرا از این قرار بود که برای تضمین بقای یوزپلنگها، تنها راه باقیمانده افزایش میزان طعمه در قلمرو این حیوان شکارچی به نظر میرسید. زیرا کمبود غذا و طعمه میتواند به سرعت بخشیدن روند انقراض این گونه نادر دامن بزند. ارائه این راهکار، جرقه زندهگیری 100 رأس آهو، قوچ و میش و انتقال آنها به یک مرکز تکثیر را زد. طعمههایی که قرار است پس از زادآوری و ازدیاد جمعیت در منطقه حفاظت شده توران رهاسازی و خوراک یوزپلنگها شوند. ماجرای طرح ایجاد شبکهای از زیستگاههای پرطعمه با هدف تقویت حفاظت از یوز به حدود ۲ سال پیش بازمیگردد.
امیرحسین ولیان، دبیر جمعیت دیدهبان طبیعت شاهرود در گفتوگو با «ایران» به موضوع بازدید میدانی خود و جمعی از فعالان محیط زیست از سایت تکثیر طعمه در روستای زمانآباد اشاره کرد و گفت: این اقدام مانند عمل تراکئوستومی است؛ نوعی عمل جراحی که نای فرد بیمار در قسمت گلو را برش میدهند. سپس با لولهای باریک راه تنفس او باز میشود. با وجود ظاهر خشن اما این تنها راه نجات بیمار است.
گرسنگی یوز را به جاده مرگ میکشاند
برای نجات این گونه نایاب از انقراض فقط 4 تا 5 سال فرصت باقی مانده است. حسن اکبری، معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست به «ایران» میگوید: تأخیر در تأمین طعمه برای یوزپلنگهای توران به معنای کوچ اجباری این گونه از زیستگاه اصلیاش است. گرسنگی و کمبود طعمه، اغلب یوزپلنگها را به جاده مرگ؛ یعنی محور میامی- سبزوار در دل زیستگاه خارتوران میکشاند! مسیری که مسافران زیادی را در همه فصول از تهران به مشهد میرساند.
26 رأس قوچ و میش
اکبری از زندهگیری موفقیتآمیز 26 رأس قوچ و میش و انتقال آنها به سایت پرورش و تکثیر خبر میدهد. پیش از این، در آذرماه 1402، اکبری در گفتوگو با «ایران» گفته بود که در صدد ایجاد لکههای زیستگاهی متعدد با هدف تأمین طعمه، امنیت و پراکنش یوز است. قرار بود 50 رأس قوچ و میش و 50 رأس آهو از منطقه حفاظت شده تپال زندهگیری و به یک سایت تکثیر و پرورش در روستای زمانآباد منتقل شوند. حیوانات تکثیر شده در توران باید رهاسازی شوند تا این حیوان قلمروطلب با مشکل کمبود غذا برای خود و تولههایش مواجه نشود. این اطلاعرسانی به مخالفت فعالان محیط زیست منجر شد.
اکبری درباره مخالفتها میگوید: این پروژه به دلیل ناآگاهی و اطلاعرسانی کم برای مدتی تعطیل شد. اما مدتی بعد، پس از اطلاعرسانی کافی با کمک و همراهی همان سمنها و فعالان محیط زیست که حساسیت نشان داده بودند، کار دوباره آغاز شد. وقفهای حدوداً یکماهه در روند زندهگیریها ایجاد شد.
اکبری ادامه میدهد: باوجود این وقفه، 26 رأس قوچ و میش را زندهگیری و به جنوب شرقی توران منتقل کردیم. این حیوانات در محدوده قرنطینه قرار دارند و تغذیه دستی میشوند. پس از مدت کوتاهی که در قرنطینه آرامش یافتند، به روش کاملاً نرم در دامن طبیعت رها و حفاظت میشوند تا طعمهای برای یوز باشند.
فصل حساس حاملگی آهو، قوچ و میش
اکبری به حساسیت بالای کار و مشکلات موجود با در نظر گرفتن زمان مناسب در روند زندهگیریها اشاره میکند: تلاش میکردیم هیچگونه تلفاتی نداشته باشیم؛ از آنجاکه روند زندهگیری به وقفه خورده بود و به شروع فصل بارندگیها میرسیدیم، کار را کمی متوقف کردیم. متأسفانه فرصت چندانی نداشتیم، زیرا به دوره حاملگی آهو، قوچ و میشها میرسیدیم و اگر نهایتاً ظرف 10 تا 15 روز زندهگیری جدیدی انجام نمیشد، مابقی پروژه میماند برای مردادماه به بعد؛ یعنی پس از زایمان و بزرگ شدن برهها.
اگر این اقدام زودتر اجرایی و تمام میشد، با انتقال حیوانات پرورشیافته، طعمه یوزها اواخر سال گذشته تأمین میشد و با زایمان حیوانات در سال جدید مشکلات کاهش مییافت. اکبری در ادامه میگوید: اقدامات ما تا همین میزان دستاوردهای خوبی داشت. انشاءالله بتوانیم ادامه پروژه را امسال تکمیل کنیم. اما تأکید میکنم هدف اصلی ما گسترش قلمرو طبیعی یوز است. ما باید بتوانیم خارج از توران، قلمروهای متعدد برای این حیوان که طالب جابهجایی و قلمروهای زیاد است، فراهم کنیم. وقتی یک یوز مادر، تولههایش را به خارج از منطقه میبرد باید غذا و طعمه کافی برای شکار در اختیار داشته باشد.
دلیل رضایت مخالفان
دبیر جمعیت دیدهبان طبیعت شاهرود درباره دلایل اقناع سمنها و فعالان محیط زیست میگوید: ما از ابتدا با اطلاعرسانی ماجرا، به آن اعتراض کردیم. سازمان حفاظت محیط زیست با برگزاری جلسات متعدد با ما گفتوگو کرد. نمایندگانی که در ابتدا برای توجیه ما میفرستادند از این طرح بیاطلاع بودند. این موضوع شک و تردید ما نسبت به پروژه و احتمال مطرح بودن بحث فروش شکار در قرق خصوصی را بالاتر میبرد.
فعالان محیط زیست از سایت تکثیر و پرورش در جنوب شرقی توران بازدید کردند؛ جایی که قرار بود حیوانات آنجا موقت نگهداری و سپس در دامن طبیعت توران رهاسازی شوند. ولیان میگوید: طی بازدیدی طولانی از این سایت شاهد جزئیات کار بودیم. گفتوگوهای زیادی با دستاندرکاران طرح داشتیم.
بهمن نجفی، محیطبان بازنشسته و از پرسنل علاقهمند به یوز، نقش زیادی در قانع کردن ما داشت و بالاخره مطمئن شدیم این حیوانات پس از جابهجایی، تحت نگهداری موقت قرار میگیرند و سرانجام در پارک ملی توران رها میشوند. در نهایت اطمینان یافتم که بحث انتقال برای قرق خصوصی و فروش گوشت شکار مطرح نیست.
ولیان با اشاره به گفتوگوهایش با حسن اکبری گفت: شاید مدیری از سر دلسوزی در شرایط خاص میخواهد اقدامی ابتکاری ولی خطرناک انجام بدهد تا شاید روزنه امیدی برای نجات یوزها باشد. این شد که ما دست از اعتراض برداشتیم.
ولیان که این طرح را چندان امیدبخش نمیداند به وجود برخی مشکلات فنی اشاره میکند و میپرسد: طرح نجات یوز چرا کامل تدوین نمیشود؟ چرا ابعاد دیگر کار مانند کاهش سرعت خودروها و ایمنسازی جاده تهران-مشهد در کریدور عبور یوز پیش میرود یا اصلاً پیگیری نمیشود؟
با توجه به اینکه یوزها در لبه پرتگاه انقراض قرار دارند، ولیان میگوید: نتیجه گرفتیم که شاید این تصمیم اگر عاقلانه پیش برود، مؤثر باشد. با وجودی که کار خشنی به نظر میرسد، ولی شاید در این شرایط تنها راه است.
او میگوید: در شرایط اورژانسی و وخیم فعلی ازجمله نبود امکانات، نبود برنامه از سالهای قبل، نبود بودجه لازم و عدم مسئولیتپذیری مسئولان دورههای قبل، به نظر چاره دیگری وجود ندارد.