شخصیتسازی چشم اسفندیار فیلمها و سریالها
جبار آذین
منتقد و مدرس سینما، تئاتر و تلویزیون
فیلمنامه اساسیترین رکن آثار سینمایی و تلویزیونی و در عین حال بزرگترین معضل و نقص این آثار و در واقع چشم اسفندیار تولیدات سینمایی و تلویزیونی است. ناتوانی و نبود دانش و تخصص فیلمنامهنگاری و سواد اجتماعی یا وجود نواقصی در ساختار هنری دراماتیک فیلمنامهها و داستانسازیهای مقبول و پذیرفتنی و کاستی در پردازش درست شخصیتها، متنی ضعیف را در اختیار کارگردانها قرار میدهد که آنها هر چقدرهم در کار خود متبحر باشند، نمیتوانند آثاری درجه یک و استاندارد و مخاطبپسند تولید کنند. ازهمینروضعف بنیادین فیلمها و سریالهای ما را ایرادهای فیلمنامهها تشکیل میدهد. این مشکل حاد در شرایطی تداوم دارد که در عرصههای سینما و تلویزیون با هنرمندان کاربلد و با استعداد فیلمنامهنویس روبهرو هستیم و همچنین میان جوانان مستعد سینماگر، افراد خوشذوق فیلمنامهشناس و تحصیلکرده سینما کم نیستند که میشود و می توان با حمایت مستمر و تشویقهای مادی و معنوی مدیران و همت خود آنها، اشکالها و ضعفهای فیلمنامهها را مرتفع و فیلمنامههای کامل و خوشپرداخت و حرفهای تولید کرد. «داستان» و «شخصیت»، دو عنصر کلیدی فیلمنامهنویسیاند و از این دو، «شخصیت» که داستان با حضور وعملکردهای او شکل و قوام مییابد و چنانچه صحیح پرداخت شود و تماشاگر او را باور کرده و در فرازوفرود ماجراهای فیلمنامه همراهی کند، قلب و محور داستان و فیلمنامه محسوب میشود. اکثر کاراکترهای فیلمها و سریالهای ایرانی یا در حد تیپ و فاقد ابعاد شخصیتیاند یا تکبعدی و ناقص هستند. این قبیل کاراکترها را در تولیدات سطحی و بازاری به فراوانی میتوان یافت. آنچه بیشتر از هر چیز در نوشتن فیلمنامهها به دلیل شناخت اندک، بیتوجهی و بازاریسازی، سبب ضعف در پرداخت کامل شخصیتها میشود، غفلت از این نکات است. لازم است فیلمنامهنویسها و هنرآفرینان سینما و تلویزیون بدانند که عناصر؛ «شخصیت»، «شخصیتسازی» و«شخصیتپردازی» ضمن ارتباط ارگانیک، هر کدام ویژگیهایی دارند که باید هنگام نگارش فیلمنامه مدنظر قرار گیرند. باید دانست که شخصیت دارای ابعاد گوناگون و متنوع است که مؤلفههای وجودی او را میسازد و اگر قرار است یک شخصیت باورپذیر و کامل خلق شود، باید محققانه و هنرمندانه به آنها پرداخت. هر پدیدهای در هستی از جمله انسان، از ظاهر و باطن و جسم و روح تشکیل شده و هر کدام هم مختصاتی دارند که ابعاد گوناگون شخصیتی آنها را میسازد، اما در عمده فیلمها و سریالها، صرفاً به بخشی از ویژگیها و اغلب جنبه ظاهری آنها توجه شده و بخشهای مهم باطنی، روحی و کلنجارهای درونی شخصیتها و حقیقت وجود آنها نادیده گرفته میشود. در اصل پرداخت درست و شخصیتسازی، پردازش کامل درونی و بیرونی شخصیتهاست. به عبارتی تمام خصوصیات قابل مشاهده و نمایش، در شخصیتپردازی لحاظ شده و در شخصیتسازی افزون بر مسائل بیرونی، جنبههای درونی هم مورد توجه قرار میگیرد و اگر این دو بخش به صورت جامع و کامل در نگارش فیلمنامه رعایت شود، آن وقت میشود از داشتن شخصیت واقعی در آثار سینمایی و تلویزیونی یاد و به آن استناد کرد. مسأله مهم و تعیینکننده، اجرایی کردن پردازش همهجانبه شخصیت است و اگر چشم اسفندیار فیلمنامههای ما مداوا شود، در آن صورت تمام وجود اسفندیار یا همان فیلمنامه روئینتن خواهد شد. امید که هنرمندان خوب و صاحب ذوق و قلم سینما و تلویزیون، برای نگارش فیلمنامهها اهمیت بیشتری قائل شده و برای نگارش آنها هنرمندانه و مسئولانهتر اقدام کنند.