اولین قلب تئاتر جهان از خیابان و بیابان است
من همیشه در زندگی به خودم تزریق کردهام که به زور خوشبین باشم و این حاصلش در نهایت حتی برای آدمهای بدبین هم، خوشبین شدن است مثل شعر حافظ که میگوید: «منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن/ منم که دیده نیالودهام به بد دیدن» حافظ نمیگوید بد نیست، در واقع میگوید اینقدر بدی زیاد است که من چشمانم را میبندم تا جور دیگری دنیا رو ببینم. تأثیر این ماجرا این است که چشمهایم را ببندم و جور دیگری دنیا را ببینم و این باعث میشود فکر کنم همه چیز خوب است، البته من دنیا را دیدهام، مثلاً تئاتر امریکا را دیدهام که خیلی از آن تعریف و تمجید میکنند، فرقی با اینجا ندارد، مسائلی اینجا وجود دارد مثل نظارت و سانسور، اما آنجا هم یک گونه دیگر سانسور جامعه را دارند، حرفهایی باید زده شود که اگر نشود توبیخ میشوند. از سوی دیگر اندازه کار در دنیا با ایران متفاوت است، در ایران بازیگران زیادی در حال فعالیت هستند، بسیار بیشتر از بسیاری از نقاط دنیا، چون سریالها و فیلمها و تئاترهای بسیار زیادی در ایران ساخته میشود، اما بازیگر در اتریش، سوئد، آفریقا، اروپای شرقی و غیره با تنوع و کثرت کار روبهرو نیست و نهایتاً ۵ تا ۶ بازیگر هستند که در آثار حضور دارند، در حالی که وسعت کار در ایران خیلی زیاد است. من عاشق هنرم و تئاتر خیابانی، چون تئاتر خیابانی در جهان هم اهمیت ویژهای دارد، اولین قلب تئاتر جهان از خیابان و بیابان است.
از صحبتهای فرهاد آئیش با ایرنا