تغییر مرزهای جهانِ فرهنگی
دکتر محمدمهدی اسماعیلی
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
مرزهای جهان فرهنگی در دنیای امروز به نحوی پیشبینیناپذیر در حال تغییر است. علیرغم آنکه بسیاری از تحلیلگران گمان میکردند که روند شتابان سکولاریسم، آینده محتومِ همه جوامع و فرهنگهای سنتی است، تحولات محیط بینالمللی و پدید آمدن متغیرهای جدید نشان داد که این دیدگاه یکسره غلط است و هیچ آینده گریزناپذیری وجود ندارد، بلکه فاعلیت و اراده کنشگران فرهنگی در سطوح مختلف است که آینده این جهان فرهنگی را میسازد و میتواند نظم جدیدی را مستقر کند. به همین سبب، دگرگونیای که براساس سنت تاریخ جهان، انسانها اغلب باید دههها برای آن صبر میکردند و چشم انتظار بودند، اکنون پیش از موعد و زودتر از همیشه نشانههای خود را بروز داده است. پیش از این در سرمقالههای روزنامه ایران شرح دادم که ما در دولت مردمی براساس ارزیابی کلان خود از سطوح مختلف این دگرگونیها و متغیرهای نوپدید، کوشیدیم تا راهبرد فرهنگی جمهوری اسلامی را در دو سطح ملی و فراملی بازسازی کنیم و برپایه نقشه راه خود، دستگاه دیپلماسی فرهنگی را نیز منطبق بر این تحولات، نوسازی کنیم. این بازسازی برای تغییر یک معادله بزرگ بود و ما باید «معادله غربی فرهنگ» را ابتدا در منطقه تغییر میدادیم. برای تحقق این هدف به سه تغییر راهبردی نیاز بود و بدون آنها هیچ پیشرفتی حاصل نمیشد. تدبیر جناب آقای رئیسجمهور برای اتخاذ این رویکرد راهبردی فرهنگی در مناسبات عالی با کشورهای گوناگون، پیشران یک تحرک همهجانبه است که نه تنها فضای حاصل از آن، به اهداف ما جامعیت و شتاب بخشیده، بلکه موجب ظهور ابتکارهای جسورانه و مشارکت بیشتر نخبگان فرهنگی در عرصه بینالمللی است. وانگهی، دستاوردهای سفر ریاست محترم جمهور به پاکستان و سریلانکا نشان داد این تغییرات به نتایج ملموسی ختم شده است:
پس از سالها رسوب غربگرایی در ایران اسلامی، ما باید زمینههای «درک متقابل فرهنگی» میان شرکای منطقهای خود را احیا میکردیم. متخصصان فرهنگ به نیکی آگاهند که امروزه یک دولت برای توفیق در دیپلماسی فرهنگی باید نماینده برساخت فرهنگی اصیل جامعه باشد و روح یک ملت را نمایندگی کند. وقتی دولتی از پیکرهٔ مناسبات معطوف به هویت ملی و عقبه تمدنی جامعه برآمده باشد، میتواند نقش حیاتی خود در رهبری فرهنگی منطقه، آن هم منطقه تاریخی پرحادثه مانند غرب آسیا را، به نحو تام و تمام ایفا کند. احیای درک فرهنگی متقابل مستلزم ایجاد یک روند منسجم از برنامههای اجرایی بود که ما از آغاز دولت مردمی آن را برنامهریزی کردیم و اکنون میتوان میوههای آن را چید و دستاوردهای آن را ارزیابی کرد. برای این ارزیابی، مذاکرات هفته گذشته هیأتهای عالی جمهوری اسلامی ایران با پاکستان و سریلانکا، نمونهای شاخص است که میتوان آن را نشانه عزم هر دو طرف برای ساختن یک معادله جدید در جهان فرهنگی دانست تا «معادله غربی فرهنگ» به حاشیه رانده شود و اتحادهای تازه و پایدار در حوزه تمدنی مشترک پدید آید؛ اتحادهایی خللناپذیر که مبنای آن صرفاً منافع کوتاه مدت نیست، بلکه برپایه ستونهای مشترک هویتی است.
تلاش برای افزایش درک متقابل فرهنگی میان شرکای منطقهای، یک قدرت از دسترفته را به ما بازگرداند: قدرت «متحدسازی فرهنگی» در جامعه جهانی که اساساً خود یک فن و توانایی منحصر به فرد است که عقبههای تئوریک ما آن را تسهیل میکند و به ما مزیتهایی را میبخشد که دیگر کشورها از آن کمتر برخوردارند. یک عقبه و ذخیره معرفتی برای این متحدسازی، اسلام است و دیگری، پیشینه ایران فرهنگی است که امتزاج هر دو یک «حوزه تمدنی مشترک» را در منطقه پدید آورده که ما پیوسته عناصر آن را در دولت مردمی تقویت کردهایم تا بتوانیم به مثابه کشوری که پیشران تمدن نوین اسلامی است، نقش تاریخی خود را ایفا کنیم. برای این کار، با حمایت دکتر رئیسی، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، ما رویکرد توافقات تمدنپایه، فرهنگپایه و هویتمحور را در مذاکرات و معاهدات بینالمللی دنبال کردهایم. از رهگذر این رویکرد، مذاکرات با همتای پاکستانی و سریلانکایی به پیشرفتهای چشمگیری برای اجرای طرحهای مشترک انجامید که هم اقدامات نمادین و هم تولیدات فرهنگی را دربرمیگیرد. هم در پاکستان و هم در سریلانکا کوشش کردیم، سندهای همکاری، برخلاف سالهای گذشته که اغلب دربرگیرنده کلیات و رویکردها بود، ناظر به جزئیات تعاملات مشترک نیز باشد، چون باید بتوانیم چگونگی پیشرفت آنها را اندازهگیری کنیم و همچنین، به ارزیابی نحوه کاربردی شدن تفاهمنامهها بپردازیم. نامگذاری یکی از مهمترین خیابانهای اسلامآباد به نام ایران و تولید مشترک سینمایی درباره اقبال لاهوری، بخشی از این کوششهاست و اسناد همکاریهای جدید ایران و سریلانکا که در حضور رؤسای جمهور امضا شد، همکاریهای گسترده رسانهای، سینمایی، جهانگردی، کتابخانهای و… را در برمیگیرد که تکمیلکننده زنجیرهای از اقدامات سازنده قبلی است.
«فرهنگ» و «امنیت جهانی» دو مقوله به هم پیوسته هستند که امروزه کشورهای گوناگون پیش از سپری کردن هجمههای گوناگون از سوی غرب، بیشتر به اهمیت و ارزش حیاتی آن پی بردهاند، در حالی که ایران با رهبری فرهنگمردان تاریخسازی چون امام راحل و رهبری فرزانه انقلاب بیش از چهار دهه است که چنین تهدیدی را دریافته و برای آن آماده شده است. چنین آمادگیای اجازه نمیدهد که ما در موقعیتی انفعالی، متوقف بمانیم و در عین حال به ما قدرت میدهد که برنامههای «دفاع فرهنگی» از هویت ملی، فرهنگ منطقهای و باورهای مشترک را بیش از پیش و در گسترهای وسیعتر پیش ببریم. از این رو، یک رویکرد مهم در دیپلماسی فرهنگی دولت مردمی، طراحی «پدافند فرهنگی» علیه رژیم صهیونیستی است که آن را برای نخستینبار در تاریخ روابط فرهنگی کشورهای منطقه اجرا خواهیم کرد. ما در کنار افزایش قدرت نظامی، در حال طراحی این پدافند فرهنگی با همکاری شرکای خود در سراسر جهان علیه رژیم صهیونیستی هستیم و یکی از محورهای مذاکرات با همتای پاکستانی نیز در سفر هفته گذشته، طراحی سلسلهای از اقدامات فراگیر در جهت دفاع از فلسطین بود که به چهارچوبی قابل اجرا در این زمینه رسیدیم. در نتیجه، با سفر دکتر رئیسی به دو سرزمین راهبردی در غرب و جنوب آسیا، دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی به مرحله جدیدی گام نهاد که «طراحی یک سامان فرهنگی جدید» در منطقه از دستاوردهای آن است؛ سامانی که پیش از این شاهد آن نبودیم و به واسطه آن، مرزهای جهان فرهنگی تغییرات چشمگیری خواهد کرد. آنچه به رهبری فرهنگی جمهوری اسلامی در منطقه قدرت بیشتری میبخشد، سرمایه معنوی میهن عزیز ماست که همه شاخصها نشان از افزایش آن دارد. استقبال مجامع مردمی، گروههای گوناگون مذهبی و اندیشمندان تراز اول در هر دو کشور پاکستان و سریلانکا از جناب آقای رئیسجمهور و اقبال شگفتانگیز به سلوک ایشان که برگرفته از آموزههای اسلامی ناب امامین انقلاب است، نشان داد که سرمایه ایران در این منطقه بیبدیل از جهان رو به فزونی است و هر قدر این سرمایه عمق و نفوذ یابد، امنیت جهانی ما نیز پایدارتر و مستحکمتر میشود. سه تغییر راهبردی در سی ماه گذشته که از سال ۱۴۰۰ با دگرگونی در کلاننظریه فرهنگی دولت آغاز شد و سپس به نوسازی دستگاه دیپلماسی فرهنگی کشور رسید، ایران را به عنوان رهبر فرهنگی غرب آسیا به جایگاهی خواهد رساند که بتواند سامان جدیدی را برای ملتها تصویر و ترسیم کند. در این سامان جدید، هدف ما تقویت باورهای تمدنی است، چنانکه آسیا در آینده بتواند هویت خود را از غرب پس بگیرد و آفات سکولاریزاسیون را از پیکر خود بزداید.