حنیفرضا گلزار
کنشگر و کارشناس محیط زیست
نوجوانی دو هفته پیش در رودخانه سزار در پای آبشار بیشه در لرستان غرق شد. یک فیلم از سرنا و دهلنوازی دو هموطن بختیاری در شبکههای اجتماعی چرخید. آنها به رسم دیرینه لرها ساز سوگ زدند تا رودخانه دلش به رحم بیاید و پیکر نوجوان را پس بدهد. این روش پیوند و برخورد با «طبیعت» بیان آشکاری از این است که در آیینهای باستانی و فرهنگی این سرزمین، «انسانمحوری» نداشتهایم. به بیان دیگر در فلسفه ایرانی، «انسان» چیره بر «طبیعت» نبود. «حاکم» و برتر از «طبیعت» هم نبود، بلکه جایگاه برتر و والاتر طبیعت بر انسان به رسمیت شناخته شده بود و انسانها ناتوانی خود در برابر ساختار طبیعت را به رسمیت میشناختند.
این شیوه سوگواری و درخواست از «طبیعت» به روشنی گواهی بر پذیرش «ناتوانی انسان» در برابر «طبیعت» است که امروز در پرسمان «فلسفه اخلاق زیستی» در بسیاری از دانشگاههای بزرگ جهان آموزش داده میشود.
ایکاش اهالی فلسفه در ایران هم به واکاوی این آیینها و اندیشههای نیکو و هرگز پرداختهنشده بیشتر بپردازند.