صفحات
شماره هشت هزار و چهارصد و سی و هشت - ۲۷ فروردین ۱۴۰۳
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و چهارصد و سی و هشت - ۲۷ فروردین ۱۴۰۳ - صفحه ۲۴

با یاد و خاطره مجید فروغی

سنگینی تحمل‌پذیر هستی در وداع با یک اهل رسانه

سعید اسلام‌زاده
روزنامه نگار


بهشت زهرا -قطعه 255 (نام‌آوران)- پیش از اذان ظهر گویی دوربین میان خیل جماعت می‌چرخید و در پی سنگینی تحمل‌پذیر هستی می‌گشت، از گوشه چشم‌های سرخ، اشک‌های آشکار و پنهان و صدای هق هق آدم‌های حیران.
 مجال کات دادن نبود. تا آمبولانس برسد و پیکر بر دوش دوستان و همکارانش تشییع شود، تسلی‌ها بود که در آغوش گرفتن‌ها و سر بر شانه گذاشتن‌ها هدیه می‌شد به دیگری.
سر که می‌چرخاندی دوستی را از پس بیست سال می‌دیدی که آفتابِ فروردین بر موهای جوگندمی‌اش تابیده و آن دیگری که اشک‌هایش از میان ریش‌های سفیدش به پایین می‌سُرید، در فقدان و نبودن در سوگ، در داغ... که این چه کاری بود که کردی رفیق قدیمی؟ اصلاً تو بگو فقط نبودن... فقط نخندیدن... و سکوت و آرامشش را ندیدن...
و آن لحظه‌ها دَم‌دمای ظهر شنبه 25 فروردین 1403 بود که با داغی و تلخی آکنده بود در قطعه نام‌آوران.
حرف از مجید فروغی است. اهل رسانه، خبر، هنر و روابط عمومی. او که دو روز پیش در اثر حمله قلبی در بلندی‌های بادگیر تهران که نمی‌گذاشت هلی‌کوپتر امداد بنشیند، درگذشت و ما را با همه خالی بودن‌های این روزگار تنها گذاشت. وقتی می‌خواهی درباره کار و خصوصیات یک هنرمند و اهل فرهنگ و ادب بنویسی با خودت می‌گویی کاری ندارد که... نگاهی به تأثیر و آثارش که بیندازی کلی مطلب برای نوشتن داری، اما وقتی همین اهل فرهنگ و هنر و رسانه دوست نزدیکت باشد که خیلی وقت‌ها در خلوت و گوشه‌ای درددل کرده‌ای و از ناگفته‌ها حرف زده‌ای، حالا بعد از رفتنش چه می‌خواهی بنویسی؟ مجید فروغی دانش‌آموخته رسانه و ارتباطات بود و از همان آغاز تا امروز در حیطه تخصصی خود کار کرد. ویژگی‌های کاری مجید فروغی در حیطه خبر و گزارش، منطبق بر آموخته‌های آکادمیک و پویایی، بنا به مقتضیات روز و موضوع کار بود.  بخش مهمی از کار او پوشش خبری جشنواره‌های هنری بود؛ ساختاری که سال‌ها به صورت ناکارآمد در جریان بود و بخش مهمی از اهالی هنر و فرهنگ گاهی اصلاً خبردار نمی‌شدند جشنواره‌ای در شهر اجرا می‌شود یا نه؟
 تنوع و گستردگی شیوه‌ها و قالب‌های خبری و اطلاع‌رسانی و از همه مهم‌تر ایجاد اعتماد بین اهالی رسانه، آن چیزی بود که در کار روابط عمومی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل هنرهای تجسمی از او به یادگار ماند. نمی‌دانم جای گفتن این حرف‌ها اینجاست یا نه، ولی به عنوان یک دوست و همکار بیست و چند ساله به خودم واجب می‌دانستم به این بخش از کار حرفه‌ای او اشاره کنم که باعث شده بود روز تشییع و خاکسپاری در روز اول هفته که همه اهل رسانه درگیر کارهای روزانه خود هستند، به بهشت زهرا بیایند تا یاد یک همکار و از آن بالاتر یک دوست را گرامی بدارند. مجید فروغی در آرامش و کم‌حرفی، مثال‌زدنی بود. در این سال‌ها کسی از او دروغ و پشت‌هم‌اندازی و به هر نحوی کار را پیش بردن ندید و هر آنچه بود بر پایه کار حرفه‌ای و صداقت رخ داد.  روز تشییع و خاکسپاری مجید فروغی اهالی رسانه و روزنامه‌نگاران فرهنگ و هنر آمده بودند. ما اهل رسانه نباید فراموش کنیم همراهی ما با دوستانمان در بودن و رفتن وظیفه‌ای است درست به مانند قلم زدن.

 

جستجو
آرشیو تاریخی