صفحات
شماره هشت هزار و چهارصد و سی و هشت - ۲۷ فروردین ۱۴۰۳
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و چهارصد و سی و هشت - ۲۷ فروردین ۱۴۰۳ - صفحه ۲۴

دریچه

به اندازه تمام عمرم به ایران افتخار کردم
سید میثم موسویان _  نویسنده ادبیات پایداری/  امروز به اندازه تمام ۴۰ سالی که از خدا عمر گرفته‌ام، به کشورم ایران، افتخار کردم. من بچه بودم که هواپیمای عراقی بر آسمان همدان ظاهر شد و پدرم من را روی زمین خواباند و گفت دست‌هایت را روی سرت بگذار. در حالی که مادرم به هواپیما خیره بود و منتظر که اگر ترکش انفجار، خواست به سمت طفلش بیاید، حائل شود. پنج سالم بود و همراه مادرم سوار بر اتوبوس خط واحد شدیم. به رسم بازی‌های بچگانه، پاهایم را کف اتوبوس کوبیدم و مادرم نگران دستم را فشار داد و گفت: این کار را نکن، تازه وضعیت سفید شده و مردم دوباره نگران می‌شوند. پرسیدم، وضعیت سفید یعنی چی؟ گفت: یعنی وضعیت قرمز نیست. پرسیدم، وضعیت قرمز یعنی چی؟ نمی‌دانست باید برای یک بچه پنج ساله چطور توضیح بدهد که هر لحظه ممکن است اتوبوس خط واحد، با یک بمب برود روی هوا. همدان که بمباران شد، همسایه خانه خراب شد. پدرم وقتی شنیده بود بمب نزدیک خانه ما افتاده، مو سفید کرد. کسی حماسه این روزگار را درک می‌کند که جنگ صدام علیه ایران را از نزدیک تجربه کرده باشد. کسی متوجه معجزه سیدعلی خامنه‌ای در عصر تکنولوژی می‌شود که بیش از صد کتاب تاریخ شفاهی خوانده باشد و بداند دست خالی و کمبود فشنگ کلاش، چقدر با جنگ الکترونیک با بلوک غرب، فاصله دارد. امروز ما یقین کردیم، دیگر عصر اشغال ایران توسط متفقین تکرار نخواهد شد. دیگر کودتای ۲۸ مرداد، نخواهد آمد. دیگر حقارت ایرانی از جنس چشم رنگی، تجربه نخواهد شد. مگر چند سال از دیکته‌های سفارتخانه‌ای برای جدایی خاک کشورمان گذشته؟ مگر چند وقت از قیچی کردن بحرین و آرارات و هرات از ایران می‌گذرد؟
امروز وعده‌های خداوند در قرآن را از نزدیک لمس کردیم که فرمود، «انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین». امروز هنرمندان، بیش از هر وقتی باید به وظایفشان عمل کنند.  هر آنچه در مورد انقلاب و جنگ، کوتاهی کرده‌ایم کافی است. امروز برگی از تاریخ رقم خورده که از زمان صفویه تا امروز، نظیری نداشته. هنرمندان در ترسیم این حماسه، نباید از مردم عقب بمانند. امیدواریم که این حماسه، همان‌طور که برگ زرینی در تاریخ ایران است، برگ زرینی هم در جهش هنری در رشته‌های مختلف باشد.


کتابی خواندنی درباره پدر موشکی ایران
حسن تهرانی‌مقدم را از جمله مردان مصمم روزگارمان می‌‌دانند، فرمانده‌ای که در جنگ ایران و عراق نقشی اثرگذار ایفا کرد. آخرین سمت وی، ریاست سازمان جهاد خودکفایی سپاه پاسداران بود. شهید تهرانی‌مقدم به عنوان یکی از پایه‌گذاران برنامه موشکی در سپاه پاسداران شناخته می‌شود. وی در سال ۱۳۹۰ در پی حادثه انفجار زاغه مهمات واقع در پادگان مدرس، به شهادت رسید.  درباره این فرمانده شهید، به سبب نقش مهمی که در حفظ سرزمین‌مان ایفا کرده، کتاب‌های متعددی روانه کتابفروشی‌ها شده است، یکی از این کتاب‌ها، «خط مقدم» کاری از فائضه غفار حدادی است که به همت نشر شهید کاظمی منتشر شده و چاپ شانزدهم آن به تازگی در دسترس عموم مردم قرار گرفته است. پدر موشکی ایران به داشتن عزم راسخ و پیگیری مسئولیت‌هایی که به عهده می‌گرفت، شناخته می‌شد. در کتاب «خط مقدم» این فضایل، لابه‌لای روایت‌های زندگی‌اش خودنمایی می‌کنند. این کتاب، روایتی مستند و داستانی از تشکیل یگان موشکی ایران با محوریت زندگی و کوشش‌های شهید حسن تهرانی‌مقدم است. در این اثر خواندنی، مخاطبان با مردانی مواجه می‌شوند که در مقطعی حساس، در اواسط دهه ۱۳۶۰ خورشیدی، دست به کاری بزرگ و ستودنی زدند.

جستجو
آرشیو تاریخی