خاطرات فیلمبردار پیشکسوت سینما درباره سال‌های دور

 در خانواده‌ای بزرگ شدم که نسبت به هنر حساسیت خاصی داشتند و تئاتر و نمایش را دنبال می‌کردند. برادر بزرگم حسن، نقاش بسیار چیره‌دستی بود و زمانی که کار می‌کرد کنار او می‌ایستادم و بسیاری از آموزه‌های مربوط به ترکیب رنگ، تقسیم‌بندی قاب و نورپردازی را از برادرم که با دقت و حوصله برای من توضیح می‌داد، یاد گرفتم. برادر دیگرم مسعود نیز در آن زمان عکاسی می‌کرد، در چنین شرایطی غیر ارادی از هر ۲ برادرم یاد می‌گرفتم. در خانه ما اغلب درباره تئاتر صحبت می‌کردند زیرا خواهر و برادرهایم در تبریز بازیگر تئاتر بودند و در صحبت‌های آنها متوجه می‌شدم که درباره مولیر، شکسپیر و چخوف صحبت می‌کردند. من آنها را می‌شنیدم و برایم بسیار جذاب بود. در همان زمان کودکی وقتی خواهر و برادرهایم درباره سینما و تئاتر صحبت می‌کردند، در ذهنم از صحبت‌های آنها تصویر می‌ساختم و همه اینها دست به دست هم داد و از من شخصیتی ساخت که به سمت سینما، نور، نقاشی و عکاسی سوق پیدا کردم.

بخشی از گفته‌های علیرضا زرین‌دست، فیلمبردار پیشکسوت سینما با مهر

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و بیست و شش
 - شماره هشت هزار و چهارصد و بیست و شش - ۲۶ اسفند ۱۴۰۲