کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با «ایران» بررسی کرد
تبعات حمله تل آویو به «رفح» برای امریکا
تاثیر اقدامات غیرعقلانی نظامیان صهیونیستی در نوار غزه موجب کاهش تاب آوری افکارعمومی جهان و ساکنان سرزمین اشغالی فلسطین است
جنگ غزه در حالی چهارمین ماه را پشت سر میگذارد که حملات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه با شدت و سطح گستردهتری ادامه دارد و دورنمای مشخصی هم برای پایان آن قابل تصور نیست. سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با «ایران» به بررسی تحولات جاری و اهداف تل آویو از حمله به گذرگاه رفح در جنوب نوار مرزی غزه پرداخته است.
رژیم صهیونیستی در روزهای اخیر حملات پرتلفاتی را به گذرگاه رفح در دستور کار قرار داده است. این حملات ناظر به چه اهدافی انجام میشود؟
حملات به رفح به دو دلیل انجام شده است؛ نخست اینکه این اقدامات با هدف کوچ دادن مردم غزه از رفح به دیگر مناطق همچون مصر صورت میگیرد و دلیل دوم هم میتواند این باشد که رژیم صهیونیستی با بمباران رفح تلاش میکند به طور غیر مستقیم به مقاومت فشار وارد کند تا آنها ناچار شوند برخی شروط رژیم صهیونیستی را بپذیرند. اقدامات اخیر رژیم صهیونیستی در رفح بر اساس تجربیات شکست سهمگین در عملیات طوفانالاقصی است. آنگونه که یکی از اساسیترین موضوعاتی که طی چهارماه گذشته باید به آن توجه کرد اقدامات عصبی و بدون عقلانیت رژیم صهیونیستی در قبال غزه است. این اقدامات را به هیچ عنوان نمیتوان با استانداردهای نظامی و عقلانی مقایسه کرد. بر همین اساس، رژیم صهیونیستی که برای حفظ موجودیت خود در حال کشتار مردم غزه است، دست به هر اقدامی خواهد زد که ابعاد و پیامدهای گستردهای خواهد داشت و مسأله رفح از این موضوع مستثنی نیست. این گذرگاه تنها راه عبور کمکهای ناچیز بینالمللی برای مردم مظلوم غزه است و به همین دلیل هم رژیم صهیونیستی در تلاش است که حملات خود به آنجا را گسترش دهد. از مهمترین دلایل افزایش و تشدید حملات و افزایش تعداد عملیات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین و ساکنان اراضی اشغالی، خطرات هویتی و وجودی است که زمامداران این رژیم غاصب با آن روبهرو هستند. بر این اساس رژیم صهیونیستی در طرحها و پروژههای موهوم خود مطالب و موضوعاتی را میپروراند و آنها را رسانهای میکند که بخش قابل توجهی از آنها غیرقابل پیاده شدن است. از جمله افزایش گستره حریم امنیتی برای غزه یا گسترش سرزمینها از طریق تأمین امنیت در شمال اراضی اشغالی یا جنوب لبنان. بنابراین بخش قابل توجهی از افزایش عملیات و همچنین عدم پذیرش رژیم صهیونیستی برای آتش بس این موضوع است. البته رژیم صهیونیستی با چاشنی عملیات روانی تلاش میکند که این مسأله را به گونهای بقبولاند یا اینکه این طرح را به واقعیت تبدیل کند.
در صورت گسترش درگیری و تسری حملات به گذرگاه رفح در سطح وسیعتر آیا اسرائیل باید منتظر واکنشهای جدیتری از سوی کشورها و افکار عمومی باشد؟
با توجه به غیرعقلانی بودن رفتار رژیم صهیونیستی طی چهار ماه گذشته، هیچ مسیر روشن و شفافی نمیتوان برای اقدامات آینده این رژیم پیشبینی کرد. از آنجایی که رژیم صهیونیستی مانند مار زخمی است امکان دارد اقدامات غیرقابل پیشبینی دیگری را هم انجام دهد. اما یک مهم را نباید از یاد برد، تأثیر اقدامات غیرعقلانی نظامیان صهیونیستی در نوار غزه موجب کاهش تابآوری افکارعمومی جهان و ساکنان سرزمین اشغالی فلسطین است. با افزایش اقدامات ضد انسانی رژیم صهیونیستی ساکنان سرزمینهای اشغالی بویژه خانواده اسرا و مفقودین به دولت نتانیاهو برای آتش بس و تبادل اسرا، فشار بیشتری میآورند و این خواسته را به صورت روزمره در تظاهرات خود بازتاب میدهند. هرچند پیشبینی روشن و شفافی درباره آینده منطقه وجود ندارد اما میتوان گفت که در نهایت اقدام رژیم صهیونیستی به کاهش تابآوری ساکنان سرزمینهای اشغالی و پیروزی مردم فلسطین منجر خواهد شد.
مخالفت ظاهری امریکا با تداوم اهداف جنگی رژیم صهیونیستی از جمله حمله به رفح به چه منظور صورت میگیرد؟
واشنگتن و تل آویو هیچ اختلاف راهبردی با یکدیگر ندارند اما در به کار بردن برخی از تاکتیکها با یکدیگر اختلاف دارند که این اختلافات به عرصه رسانهها نیز کشیده شدهاند. با وجود این، باید گفت رژیم صهیونیستی به دلیل فشار عصبی شدیدی که به آن دچار شده، امکان دقیق برآورد و پیشبینی آینده و افکار عمومی جهان را ندارد. اما امریکا امکان دقیقتری از این برآورد دارد. آنها این خطر را احساس میکنند که با افزایش فشار رژیم صهیونیستی علیه ساکنان رفح اتفاقهای غیرقابل کنترلی در داخل امریکا و سایر نقاط جهان علیه صهیونیستها رخ خواهد داد و سرعت سرنگونی رژیم صهیونیستی شتاب بیشتری خواهد گرفت.
در این راستا مخالفت مصر را تا چه اندازه باید جدی دید؟ این کشور حتی تهدید کرده است که ممکن است دیگر به پیمان کمپ دیوید تعهدی احساس نکند.
مصر در حال حاضر در شرایطی نیست که بتواند پیمان کمپ دیوید را به طور یکجانبه لغو کند. آنهم در شرایطی که حدود 45 سال از امضای آن میگذرد. البته بیان این نکته پشیمانی سازشکاران را نشان میدهد. چرا که آنان با یک تأخیر 45 ساله، ماهیت رژیم صهیونیستی را شناختند. کسانی که برای رژیم صهیونیستی قابلیت توافق و سازش قائل نبودند امروز سخنانشان به اثبات رسیده است که این رژیم مانند امریکا به هیچ یک از توافقات خود پایبند نبوده و هرکجا که تصور کند، منافعش به خطر افتاده است، تمام توافقات گذشته را زیر پا خواهد گذاشت.
در این شرایط سیر تحولات منطقه به چه سمت و سویی حرکت خواهد کرد؟
موضوع آتش بس یا عقبنشینی رژیم صهیونیستی و توقف جنایات روزمره صهیونیستها به مسألهای به نام تابآوری داخلی این رژیم غاصب بر میگردد. چرا که رژیم با حمایت ناتو و بویژه ایالات متحده امریکا ثابت کرد که به قطعنامهها و توافقات و درخواستهای نهادهای بینالمللی بیتفاوت است و تنها چیزی که میتواند تلآویو را در ارتباط با این جنایات متوقف کند مشکلات و معضلات روزافزون داخلی است که این امکان را فراهم میسازد سرنوشت جنگ را چه از لحاظ کاهش شدت حملات و چه از نظر توقف جنگ معین کند.