ما که زیر آب میرفتیم با اشنوگل شنا میکردیم. چیزی نمیدیدیم در سیاهی شب. اول مسافتهای ۵ کیلومتری و بعد ۷ و ۸ و آخر تا ۱۲ کیلومتری را تمرین میکردیم. اینراه مشخص بود. واژه غواص مساوی است با شهادت. کسی که به کسوت غواصی دربیاید، محال است از غائله جان سالم به در ببرد چون داخل آب جان پناهی نیست؛ نه سنگی، نه صخرهای. از شهید فرید مهکام برایتان بگویم. نخبه بود. بدون سهمیه و امتیاز، دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران شده بود. اهل مراغه بود. اینشهید یکنامه از ایام آموزش غواصی به برادرش دارد. میگوید «اینجا حال و هوایی دیگر دارد که نمیتوانم وصف کنم. فکر کن اگر بدانی دیگر پس از چند روز نماز نخواهی خواند، با چه حال نماز میخوانی! دارم نفسهای آخر عمرم را میکشم وقتی در کارون غواصی میکنم و گاهی دست و پایم را گم میکنم ولی احساس میکنم حضرت ابوالفضل(ع) دستانم را میگیرد. ما شب و روز در کارون تمرین شهادت میکنیم.»
بخشی از گفت وگوی مهر با سیدجعفر حسینی ودیق از غواصان دو عملیات کربلای ۴ و ۵