فضایمجازی
کتابخوانی، محبوبتر از بازی
اسماعیل آذرینژاد، فعال حوزه ترویج کتاب در مناطق محروم در توئیترش نوشت: «امروز به سه روستا رفتم و قصه خواندم. از روستایی میگذشتم، بچهها مشغول بازی بودند، ماشین را که دیدند، شناختند، دست بلند کردند. رفتم پیششون و حسابی بازی کردیم و در نهایت کتاب کلاغ خنزر پنزری از نشر کانون را براشون خوندم.»
پرزحمت اما بدون قصه
سعید مستغاثی، منتقد فیلم در اینستاگرامش درباره فیلم «قلب رقه» نوشت: «موضوع مدافعان حرم اگرچه بسیار دربارهاش حرف زده شده و میشود اما بهجز یکی دو استثنا همواره از موارد مغفول سینمای ما بوده و هست. علیرغم حجم عظیمی از فراز و نشیبهای دراماتیک زندگی این شهدا اما از آنها هم مثل بسیاری از دیگر موضوعات غفلتشده، از قاب دوربین سینمای ایران خارج ماندهاند. «قلب رقه» یکی از آثاری است که به موضوع مدافعان حرم و نبرد با داعش میپردازد. زحمت زیادی کشیده شده و هزینه بسیاری صرف شده اما حکایت معروف همان آسفالتی است که قیر نداشت! «قلب رقه» هم با همه زحمات و هزینهها، قصه ندارد، شخصیتهایش پر از ابهام هستند، فیلم تا زمان زیادی راه نمیافتد یعنی شروع نمیشود، ماجراها مشخص نیست و بایستی بعضاً در ذهن حدس زده شوند. در حالی که فیلمی کاملاً تجاری و جعلی چند سال پیش توسط هندیها درباره نبرد با داعش ساخته شد به نام «تایگر زنده است» با بازی سلمانخان که با همه دروغپردازیها و به اصطلاح خالیبندیها اما قصه و داستان سرراستی داشت و از ابتدا و در زمان کوتاهی ماجرایش مشخص میگردید. فیلم «قلب رقه» با همه واقعگرایی و صداقت، بلد نیست ماجرایش را روایت کند، الکن است، با مخاطب ارتباط برقرار نمیکند. ضمن اینکه وقتی سراغ قهرمان بازی میرود، از آن سوی تایگر و سلمانخان هم بیرون میزند و به اصطلاح دست او را از پشت میبندد!»
ناتوانی در شخصیتپردازی، مشکل فیلمهای پرتره دفاع مقدسی
رعنا مقیسه، خبرنگار حوزه فرهنگ و هنر در توئیترش با اشاره به فیلمهای جشنواره فیلم فجر نوشت: «به نظرم مشکل اصلی 99 درصد فیلمهایی (بخصوص دفاع مقدسی) که درباره یک شخصیت ساختن میشن، ناتوانی در شخصیتسازیه. وقتی پرتره میسازی در درجه اول باید بتونی شخصیت بسازی و اگه نتونی، میشه گفت اون فیلم تقریباً چیزی برای ارائه نداشته.»
فیلم متفاوت دفاع مقدسی که با پیروزی تمام میشود
میکائیل دیانی، فعال فرهنگی در اینستاگرامش درباره فیلم «مجنون» که این روزها در جشنواره فیلم فجر روی پرده رفته، نوشت: «اگر کسی یک پلان فیلم را برداشت کرده باشد، وحشت این حجم از کار گسترده کارگردانی در مجنون توسط مهدی شامحمدی را درک میکند؛ آن هم نه در یک کار ساده، یک فیلم عظیم و پروداکشنی سنگین که شجاعت میخواهد پشت مانیتورش بایستید و فرمان حرکت را صادر کنید. کارگردانی مجنون به جهت دکوپاژ و میزانسن بسیار پختهتر از آن است که او را فیلماولی بدانیم و همه تجربههای او در سینمای مستند به کمکش آمده تا کارگردانی این اثر را به پیش ببرد و از این جهت میتوان گفت مجنون حتماً در چند رشته از جمله «کارگردانی» نامزد دریافت سیمرغ است. فیلم با یک لانگتک خیلی خوب شروع میشود و به گونهای در پایان این برداشت برای مخاطب از شمایل مهدی زینالدین پردهبرداری میکند؛ فرماندهی که آرام است، عارف است، شجاعت دارد و در عین حال بسیار بادرایت است و هیچ بخش از تصمیماتش را بدون سنجه دقیق انجام نمیدهد. «مجنون» در سینمای دفاع مقدس یک شخصیت و هویت مستقل دارد و این برآمده از تصمیم کارگردان در استفاده از فرم و روایت متفاوت است، فرمی که ترجیح داده شده بیشتر به مستند نزدیک باشد و حتی در پرداخت شخصیت آقامهدی زینالدین هم وفاداری او به واقعیت این شهید باعث شده کمتر به سراغ دراماتیزه کردن اکتهای او پیش رود؛ چنانچه زینالدین در واقعیتش نیز شخصیتی بشدت آرام و خونسرد بود؛ اگرچه این پایبندی به واقعیت تا این حد حداقل سلیقه نگارنده در پرداخت داستانی یک قهرمان واقعی نیست.