صفحات
شماره هشت هزار و سیصد و شصت و هشت - ۱۱ دی ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و سیصد و شصت و هشت - ۱۱ دی ۱۴۰۲ - صفحه ۲۴

فضای‌مجازی

دعای خیر بازیگر پایتخت برای دزد عاشق پنگول
هومن حاجی عبداللهی، بازیگر طنز سینما و تلویزیون که دو روز پیش در یک استوری از سرقت موبایلش با قمه در حوالی خیابان پاسداران تهران خبر داده بود در استوری تازه خود نوشته است: «امشب دارم با خودم فکر می‌کنم جوانی که دیروز با قمه زورگیری کرد و ضربه محکمی به سرم زد و موبایلمو دزدید حتماً تو کودکی پنگول رو دوست داشته و مسابقه‌هام رو نگاه می‌کرده و عاشق پایتخته، ولی چاره‌ای نداشته یا راه دیگه‌ای بلد نبوده، برای ایشون و همه جوان‌های مملکتم طلب خیر و آرزوی سعادت دارم.»

خاطره ای از ناصر چشم آذر
عباس یاری منتقد پیشکسوت سینما، خاطره جالبی را از ناصر چشم‌آذر نقل کرده است. او با اشاره به صحبت‌های این آهنگساز شناخته شده درباره اجراهای خانوادگی‌شان در بخشی از خاطره چشم‌آذر درباره یکی از اجراهایشان آورده است: «یک بار پدرم گفت یک عروسی برای فردا شب گرفته‌ایم اما من نمی‌توانم بروم چون باید در یک عروسی دیگر ساز بزنم. فقط یک آکاردئون و یک دایره زنگی کار را راه می‌اندازد. من و کسی که قرار بود دایره بزند، راهی مراسم شدیم؛ آن آقا دستش کند بود و آهنگ را از ریتم می‌انداخت. مانده بودم چه‌کار کنم، به‌خاطر دلم دوست نداشتم بروم اما چون پدرم کار را گرفته بود و قرار بود پول خوبی هم تقسیم شود، همراهش رفتم. در میانه مراسم، قرار شد عروس را به سمت خانه داماد بدرقه کنیم، از بدشانسی، همین که موسیقی «ای یار مبارک بادا...» را شروع کردیم، هوا طوفانی شد، رعد و برق شد و باران شروع به باریدن کرد. خواهش کردم برای ما چتر بیاورند اما هر چه اصرار کردم فقط برای نوازنده دایره چتر آوردند چون فکر می‌کردند باران پوست دایره را شل می‌کند و صدایش خراب می‌شود. در همین گیرو‌دار یک دفعه آکاردئون که ترکیبی از چوب و کاغذ است، در دست‌های من نصف شد! یک دفعه طایفه عروس و داماد با عصبانیت ریختند سر من و تا می‌توانستند کتکم زدند که توعروسی ما را خراب کردی!»

امتناع از انتشار موزیک جدید به خاطر غزه
دوا لیپا خواننده و بازیگر بریتانیایی-آلبانیایی انتشار موزیک ویدیوی جدیدی را با ادامه جنگ غزه لغو کرد. او برای تولید این ویدیو صدها هزار پوند هزینه کرده است. نشریه «سان» گزارش داده است که «دوا لیپا» این ویدیو را در ماه سپتامبر و چند هفته پیش از حمله حماس به اسرائیل فیلمبرداری کرده است. در گزارش «سان» آمده است که ویدیو حاوی صحنه‌هایی از درگیری دو گروه است. یکی از منابع نشریه می‌گوید: «دوا و گروهش به این نتیجه رسیده‌اند که بیرون آمدن این ویدیو با توجه به آنچه از ۷ اکتبر اتفاق افتاده بی‌ملاحظگی است.»

انتقاد شریدر از مارتین اسکورسیزی
پل شریدر این روزها هر چند هفته یکبار با اظهارنظرهای عجیبش در فیس‌بوک یا گفت‌و‌گوهایش به صدر اخبار می‌آید. شریدر حالا در مصاحبه جدیدی با «لوموند» از فیلم همکار قدیمی‌اش مارتین اسکورسیزی، «قاتلین ماه کامل» انتقاد کرده است. شریدر گفته است:«مارتین من را با یک مینیاتوریست فلاندری (منطقه‌ای در بلژیک و هلند) مقایسه می‌کند. در صورتی که ترجیح می‌دهد خودش شبیه نقاشان آبرنگ بلژیکی باشد. اگر به او 200 میلیون دلار بدهید، قطعاً فیلم خوبی خواهد ساخت. اما این به کنار، من شخصاً ترجیح می‌دادم که لئوناردو دی‌کاپریو به جای نقش احمقی که الان دارد، نقش پلیس را بازی می‌کرد. سه ساعت و نیم وقت گذراندن در کنار یک احمق واقعاً زمان زیادی است. این زخم عمیق را روی انگشت من می‌بینید؟ این آخرین کمک اسکورسیزی به وجود بنده است! من سه روز پیش با او شام خوردم و یکی از سگ‌هایش من را گاز گرفت.عجب عوضی‌ای!» شریدر و اسکورسیزی در «راننده تاکسی» در مقام فیلمنامه‌نویس و کارگردان با هم همکاری داشتند.

مسئولانه سفر کنیم
شبنم مقدمی با بازنشر یک پست اینستاگرامی از دنبال‌کنندگان صفحه‌اش خواسته است در سفر به مناطق مختلف هوای محیط زیست را هم داشته باشند. در این پست با تیتر «مسئولانه سفر کنیم» آمده است:« در این فصل در سواحل خلیج فارس با صحنه‌های شرم‌آوری روبه‌رو می‌شویم، انبوهی از انواع زباله‌های بجا مانده از گردشگرانی که در ظاهر صاحب کمالات و ادعا با تیپ‌های رنگارنگ و عجیب و غریب هستند، اما تهی از آگاهی و شعور که از پسِ زباله‌هایشان هم بر نمی‌آیند و فکر می‌کنند عده‌ای مسئول جمع‌آوری زباله‌های آنها هستند و به خود اجازه می‌هند هر نوع زباله‌ای را در هر جایی رها کنند، از صد‌ها فیلتر سیگار گرفته تا انواع بطری پلاستیکی و شیشه‌ای و پسماند‌های دیگر، در بعضی موارد هم با چهره‌ عجیب و غریبی پس از تذکر به آنها روبه‌رو می‌شوی. قرار گرفتن در جوامع محلی و بومی آداب و رفتار مربوط به خود را می‌طلبد، از نوع بیان و رفتار و تیپ گرفته تا احترام به محیط زیست و طبیعتی که محل زندگی و کار آنها محسوب می‌شود، همان‌طور که بودن در محیط ایستگاه مترو یا یک سالن سینما رفتار مناسب به خود را می‌طلبد.»

جستجو
آرشیو تاریخی