پیوند ناگسستنی واشنگتن و تل‌آویو

حمایت ایالات متحده از رژیم صهیونیستی، فارغ از دولت‌ها و رؤسای جمهور، امری حیثیتی و راهبردی است. پس از عملیات طوفان‌الاقصی و گسترش بمباران‌های جنون‌آمیز غزه توسط ارتش صهیونیستی، آنچه به عنوان یک چتر فراگیر سیاسی و تسلیحاتی برای اسرائیل عمل کرده، حمایت دولت امریکا بوده است.

امیرعلی ابوالفتح
 کارشناس مسائل امریکا

امیر فرشباف
خبرنگار

حمایت ایالات متحده از رژیم صهیونیستی، فارغ از دولت‌ها و رؤسای جمهور، امری حیثیتی و راهبردی است؛ پس از عملیات طوفان‌الاقصی و گسترش بمباران‌های جنون‌آمیز غزه توسط ارتش صهیونیستی، آنچه به عنوان یک چتر فراگیر سیاسی و تسلیحاتی برای اسرائیل عمل کرده، حمایت دولت امریکا بوده است. به تعبیر دیگر، در طول قریب به 8 دهه، دولت ایالات متحده به هر صورت و قیمت ممکن از بقای دولت صهیونیستی حمایت کرده، همین موضوع همواره عاملی برای تداوم جنگ، کشتار و اشغال سرزمین‌های اسلامی بوده است. وتوی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر آتش‌بس میان رژیم صهیونیستی و مقاومت اسلامی فلسطین، توسط دولت امریکا یک رخداد نمادین برای تأیید این حمایت بی‌دریغ بود. درخصوص نقش دولت امریکا در تداوم جنگ و چراغ سبز به ارتش صهیونیستی برای تداوم جنایت جنگی در غزه، گفت‌و‌گویی با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا داشتیم که از نظر می‌گذرانید.
 
آیا وتوی قطعنامه شورای امنیت توسط امریکا را می‌توان یک کنش انتخاباتی از سوی بایدن برای جلب رضایت لابی صهیونیستی دانست یا این رفتار به ساختار سیاسی ایالات متحده مربوط می‌شود و امری فراتر از تصمیم اشخاص و دولت‌هاست؟
در هیأت حاکمه ایالات متحده، تلاش برای تضمین امنیت اسرائیل و حفظ موجودیت آن، اصلی خدشه‌ناپذیر است و با هیچ محدودیتی مواجه نیست و امریکا به هر قیمتی و با هر هزینه‌ای خودش را متعهد به حفاظت و حراست از اسرائیل می‌داند. به همین خاطر فارغ از اینکه این حمایت‌ها چه عواقب و نتایج و چه تأثیرات منفی یا مثبتی دارند، دولت‌های امریکا هر وقت احساس کنند که موجودیت اسرائیل به خطر افتاده، تمام قد و بدون هیچ محدودیت و بی‌هیچ اما و اگری از آن حمایت می‌کنند. الان هم دولت امریکا از این بابت به قطعنامه شورای امنیت رأی منفی داد که معتقدند آتش‌بس به نفع حماس است و نوعی شکست برای اسرائیل به دنبال خواهد آورد و این وضعیت در آینده امنیت اسرائیل را با خطر مواجه خواهد کرد؛ به همین خاطر هرگونه آتش‌بسی که منجر به دستاورد مثبت نظامی برای اسرائیل نشود، مورد پذیرش نخواهد بود.
دفعه قبل هم که امریکایی‌ها با آتش بس موافقت نکردند، بلکه آنها از واژه «وقفه بشردوستانه» استفاده می‌کنند، وقفه‌ای که فقط برای تبادل اسرا باشد. اگر بتوانند اسرا را مبادله کنند، امریکا با این وقفه موافقت خواهد کرد، در غیر این صورت معتقد است، اسرائیل باید تا جایی پیش برود که از این موارد اطمینان حاصل کند: 1. حماس حاکمیت خود بر غزه را از دست بدهد 2. حماس در آینده هیچ تهدیدی برای امنیت اسرائیل ایجاد نکند. اگر این دو محقق نشوند، برای امریکا هیچ اهمیتی ندارد که مخالفت با آتش‌بس چه پیامدهای سیاسی و حیثیتی دارد و در داخل امریکا هم اثرگذار است یا نه.
ضمن اینکه مخالفت با آتش‌بس در این مقطع اتفاقاً اعتباری برای بایدن در بین اکثریت جامعه ایجاد خواهد کرد، چرا که اقلیت عددی داخل امریکا که البته صدای بلندی دارند، مخالف جنایات اسرائیل و طرفدار آتش‌بس هستند؛ ولی طیف بزرگی از جامعه امریکا همچنان حامی اسرائیل هستند و معتقدند، موافقت بایدن با آتش‌بس به معنای ضربه زدن به اسرائیل است و موقعیت بایدن را در کل به خطر می‌اندازد؛ هرچند که گروه حامی فلسطین در بعضی از حوزه‌های رأی‌گیری، حائز اهمیت هستند و رأی مخالفشان به بایدن می‌تواند برای او دردسر ایجاد کند، ولی فعلاً اگر این دو نگاه روی دو کفه ترازو گذاشته شود، برای بایدن از نظر کمپین انتخاباتی، جلب نظر حامیان اسرائیل به رضایت حامیان فلسطین ارجحیت دارد.
 
 پس مسأله موجودیت رژیم صهیونیستی برای ایالات متحده، صرف نظر از یک کنش و رفتار انتخاباتی، یک خط قرمز تلقی می‌شود؛ با این اوصاف آیا امریکایی‌ها چشم‌انداز نزدیکی برای پایان جنگ دارند؟
در چشم‌انداز امریکایی‌ها یک فرصت در اختیار اسرائیلی‌ها قرار می‌گیرد که متضمن حمایت سیاسی و تسلیحاتی است؛ به تعبیری یک سپر دیپلماتیک برای اسرائیل ایجاد خواهد شد تا در آن فضا اسرائیلی‌ها به یک موفقیت نظامی سیاسی دست پیدا کنند. یعنی تا نقطه‌ای که مثلاً عنوان شود کار حماس پایان یافته است یا دیگر خطری از سوی حماس اسرائیل را تهدید نمی‌کند و... در آن مقطع حملات متوقف شده یا از شدت آنها به طور چشمگیری کاسته می‌شود؛ در آن مقطع امریکایی‌ها از آتش بس و مرحله پایان جنگ حمایت خواهند کرد!
یک سلسله گمانه‌زنی‌هایی هم وجود دارد که قابل ذکر هستند، مثلاً به نقل از برخی مقامات امریکایی گفته می‌شود که تا ماه ژانویه این وضعیت ادامه دارد یا مثلاً پس از 15 ژانویه عملیات به شکل دیگر و محدودتری اجرا می‌شود که مقامات رسمی دولت امریکا و اسرائیل آن را رد کرده‌اند؛ ولی در کل، یک سری گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای هست مبنی بر اینکه احتمالاً فاز بعدی جنگ که با یک نمایش پیروزی همراه خواهد بود، به سوی کاهش شدت درگیری‌ها پیش خواهد رفت.
اما فارغ از گمانه‌زنی‌ها، تا زمانی قابل پیش‌بینی این جنگ تداوم دارد؛ چرا که اسرائیل وارد میدانی شده که در آن بتواند یک بار برای همیشه حماس را خنثی کند و ادامه حضور حماس یعنی شکست راهبردی اسرائیل و شکست راهبردی اسرائیل، یعنی شکست راهبردی ایالات متحده و امریکا دوست ندارد که یک بار دیگر یک شکست راهبردی در یک جنگ نیابتی مانند جنگ اوکراین را متحمل شود.
 
مسأله این است که رژیم صهیونیستی برای پایان جنگ، یک هدف وجودی، یعنی نابودی حماس را اعلام کرده است که این موضوع، محل اختلاف امریکا و دولت صهیونیستی است. براین اساس دولت امریکا تا کجا می‌تواند اسرائیل را برخلاف راهبرد خودش همراهی و پشتیبانی کند؟
 درباره این موضوع، اختلاف هست، به طور مشخص مثلاً وزیر دفاع امریکا گفته اگر شما کشتار را بیش از اندازه ادامه دهید، پیروزی‌تان تبدیل به یک شکست راهبردی خواهد شد و فلسطینی‌ها را ناخواسته به سوی حماس سوق خواهید داد. این اختلاف هست؛ اما این نگرانی‌ها تا اینجا باعث نشده، امریکایی‌ها جلوی صهیونیست‌ها را بگیرند. تحلیلگران و کارشناسان و جامعه مدنی این هشدارها را داده اند؛ اما سیاست اعلامی ایالات متحده این است که اسرائیل در کل از توان نابودی حماس برخوردار است، حال زمان آن متغیر است. ضمن اینکه درباره ادعای نابودی حماس نیز تعاریف مختلفی وجود دارد؛ یک نظریه این است که تمام این 40-30 هزار نیروی حماس کشته شوند، یک نظریه این است که همین قدر که حماس سیطره و حکومت نداشته باشد کافی است و یک نظریه هم این است که به لحاظ اعتقادی، فکری و ایدئولوژیک حماس نابود نمی‌شود ولی به لحاظ عملیاتی و نظامی توان آن کاهش قابل توجه می‌یابد، به این معنی که دیگر سلاح و راکتی نداشته باشد و همین هم برای اسرائیل کفایت می‌کند. بنابراین درباره معنای نابودی حماس اختلاف هست؛ اما دولت امریکا فعلاً به این جمع‌بندی رسیده است که اسرائیل به همین شکل پیش برود، البته از نظر امریکایی‌ها اداره جنگ باید با تدبیر بیشتر و مسئولیت‌پذیری و با تلاش برای کاهش تلفات انسانی صورت بگیرد. این تحلیل آنهاست و ممکن است این اتفاق نیفتد، ولی فعلاً معتقد هستند که اگر اسرائیل برنامه‌هایش را حساب‌شده‌تر پیش ببرد و به توصیه‌های امریکایی‌ها توجه کند، می‌تواند از این جنگ پیروز بیرون بیاید.