کارشناس مسائل منطقه در گفت و گو با «ایران» تحلیل کرد

دیپلماسی فعالانه تهران برای توقف کامل جنگ غزه

حماس به‌خوبی می‌داند که نظامی‌های اسیر مهم‌ترین اهرمی است که برای مجبورکردن دشمن به پایان جنگ در اختیار دارد و صراحتاً هم اعلام کرده بود که آزادی نظامیان فقط پس از آتش‌بس خواهد بود.

باوجودی که کشورهای منطقه برای تداوم آتش‌بس تلاش‌های گسترده‌ای را به جریان انداختند و به نظر می‌رسید امریکا هم بی‌میل به توقف جنگ نیست، چرا این تلاش‌ها با شکست روبه‌رو شد؟
اگر بخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم باید ابتدا پاسخ دهیم چرا آتش‌بس رخ داد؟ صهیونیست‌ها به‌واسطه هدفی که ترسیم کرده بودند یعنی ضربه جدی به حماس و مجبورکردن فلسطینی‌ها به مهاجرت اجباری حداقل به جنوب غزه با اهرم فروپاشی اجتماعی و کشتار، آتش‌بس موقت سناریوی مطلوبی برایشان نبود. اما به‌واسطه فشار افکارعمومی در ناکامی آزادیِ حتی یک اسیر صهیونیستی پس از پنجاه روز بمباران و بیست و پنج روز جنگ زمینی، حاضر به آتش‌بس به منظور تبادل اسیران شد. از سوی دیگر حماس و مقاومت غزه به‌واسطه شرایط خاص نوارغزه و بحران اجتماعی نیاز بسیار جدی‌ای به آتش‌بس داشت. ضمن آنکه باید این را هم توجه داشت که برای مقاومت، بهترین سناریو از روز نخست مجبور کردن دشمن به پایان جنگ بود. پس از هفت روز آتش‌بس، حماس اعلام کرد تمام اسرای زن و کودک را آزاد کرده و برای تبادل دیگر اسیران یعنی بزرگسالان و نظامیان زن و مرد، باید معادله تبادل روزهای گذشته زنان و کودکان که یک به سه بود تغییر کند و ورود کالاها به غزه هم متفاوت باشد. ضمن آنکه حماس به‌خوبی می‌داند که نظامی‌های اسیر مهم‌ترین اهرمی است که برای مجبورکردن دشمن به پایان جنگ در اختیار دارد و صراحتاً هم اعلام کرده بود که آزادی نظامیان فقط پس از آتش‌بس خواهد بود. اما از سوی دیگر صهیونیست‌ها هدف دیگری را دنبال می‌کردند و تداوم آتش‌بس و طولانی‌شدن آن، کار آنها را برای «بازگشت به جنگ زمینی» سخت‌تر می‌کرد، ضمن آنکه امید داشتند با فشار به حماس نظامی‌ها را هم در همین روند و توافق آتش‌بس موقت آزاد کنند که تحقق نیافت و لذا آتش‌بس ادامه نیافت.
به نظر می‌رسید امریکا در حال ترغیب‌کردن اسرائیل برای پذیرش ادامه آتش‌بس بود، آیا اهداف کنونی واشنگتن با اهدافی که اسرائیل در جنگ دنبال می‌کند، تناسب دارد؟
نقش امریکایی‌ها در این جنگ بسیار جدی‌تر و پررنگ‌تر از جنگ‌های پیشین اسرائیل و غزه است. دلیل نخست این اتفاق، فروپاشی ارتش اسرائیل بالاخص تیپ غزه در طوفان‌الاقصی بود. حجم ضربه‌ای که صهیونیست‌ها دریافت کردند، فقط با مدیریت و حضور امریکایی‌ها قابل جبران و کنترل بود. بایدن و امریکایی‌ها علیرغم آنکه با نابودی حماس و واگذاری مدیریت آن به طرف دیگری راضی هستند و آن را سناریوی مطلوبی می‌دانند اما با طولانی‌شدن جنگ، بالارفتن هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی جنگ برای کاخ سفید در آستانه انتخابات مخالف‌اند. لذا امریکایی‌ها فشارهای زیادی می‌آوردند تا آتش‌بس تداوم یابد و پلن‌های مورد‌انتظارشان در مسیر آتش‌بس و همکاری‌های منطقه‌ای پیش برود. ضمن آنکه نباید فراموش کرد حجم حملات به پایگاه‌های امریکا در سوریه و عراق بشدت قوی، محکم و برخلاف سال‌های گذشته واقعی بود و این در کنار افزایش تنش در دریای سرخ و جنوب لبنان بر اصرار امریکایی‌ها بر آتش‌بس و کنترل تنش تأثیر‌گذار بوده است.
در حال حاضر کدام کشورها بیشترین نقش را در پیگیری فرایند دیپلماتیک ایفا می‌کنند؟
به‌طور ویژه قطری‌ها به‌واسطه میانجی‌گری اصلی میان حماس و تل‌آویو بیشترین نقش را در مذاکرات دارند. نفوذ قطری‌ها هم جدا از مسأله نزدیکی حاکمیت آن به تفکرات اخوانی نتیجه اقدامات بالاخص ده سال اخیر آنها در غزه است. شهرک‌سازی‌ها، کمک‌های مالی ماهانه به خانواده اسرا و شهیدان، خیریه‌های فراوان، حضور دفتر خارجی حماس و... نمونه‌ای از این اقدامات است. مصری‌ها هم به‌واسطه جبر جغرافیایی و تأثیر مستقیم وضعیت مردم غزه و سناریو اسرائیلی‌ها درخصوص نوارغزه بر امنیت و اقتصاد مصر، بازیگر دیگری در فرایند‌های دیپلماتیک‌اند.
فکر می‌کنید در صورت ایجاد چه شرایطی بتوان نقطه پایانی در جنگ جاری گذاشت؟
تنها مسأله‌ای که صهیونیست‌ها را به پایان حملات هوایی و زمینی به نوارغزه در هر سناریوی ممکن با هر نوع آتش‌بسی مجبور می‌کند، فشار و ضربات در میدان است؛ میدانی که شامل محورهای مختلف از پایگاه‌های عراق در اربیل تا جنوب لبنان و تنگه باب‌المندب است. تاکنون هم به‌نظر می‌رسد راهبرد مقاومت همین بوده و با پایان آتش‌بس موقت با شدت بیشتری همین مسیر در حال طی کردن است. حجم حملات در لبنان، عراق، دریای سرخ و حتی در دل نوارغزه انصافاً قابل دفاع  است و ان شاءلله دشمن را مجبور به پایان جنگ تا یک یا دوهفته آتی خواهد کرد. ممکن است برخی نیم‌نگاهی به فشارهای دیپلماتیک، تحریم انرژی و کالا و... داشته باشند. این اهرم‌ها بسیار کارساز و پرهزینه خواهند بود.
جنگ جاری در غزه از منظر دیگری شاهد هم‌سویی میان ایران و عربستان پس از سال‌ها قطع رابطه بود. این رویکرد هم‌گرایانه را در تحولات بحرانی جاری چطور می‌بینید؟
ایران در پی حمله اخیر حماس علیه اسرائیل، رویکرد بسیار فعالانه‌ای را در روند رایزنی با کشورهای مختلف منطقه در پیش گرفت. به‌طور طبیعی این رایزنی‌ها در رابطه با کشورهای مهم بویژه عربستان سعودی حائزاهمیت ویژه‌ای بود. بالاترین سطح این تحرکات در نشست چندی پیش سران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی پدیدار شد که رئیس‌جمهور ایران با پیشنهادات خاصی به این نشست رفت و توانست توجهات عمومی و سیاسی منطقه را جلب کند. در همین حال ایران یک طرح مشخص را به‌منظور فشار بر ایالات‌متحده در روند دیپلماسی خود در پیش گرفت.
رویکردی که به‌واسطه آن بتواند بدون ورود به جنگ از روش‌های غیرتهاجمی برای فشار به امریکا استفاده کند. پیگیری دیپلماسی فشرده ایران که هدف اصلی آن توقف کامل جنگ را دنبال می‌کند، در شرایطی که راهبرد اجرایی متفاوتی از سوی کشورهای منطقه موردتوجه است، حائز اهمیت ویژه‌ای است. با این حال وجه مشترک همه کشورها مخالفت با کوچ اجباری فلسطینی‌هاست که البته در صورت وقوع، پیامدهای جدی‌ای برای همه بازیگران منطقه خواهد داشت.